فعال سابق دانشجویی دانشگاه تهران گفت: وقتی میگوییم حضور آمریکا در منطقه منظور فقط حضور نظامی نیست؛ بلکه حضور اقتصادی و اجتماعی را نیز در برمیگیرد؛ پس نمیتوانیم مسئولیت اخراج نظامیان را بر دوش نیروی قدس سپاه بگذاریم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، غفلت از ظرفیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشورهای منطقه به ویژه ظرفیت های کشور عراق در سالهای اخیر از جمله انتقاداتی است که به نهادهای تصمیم گیر در کشورمان از جمله دولت وارد بوده است. به منظور بررسی این ظرفیت ها و غفلت های صورت گرفته با مهدی ازرقی کارشناس مسائل عراق و فعال سابق دانشجویی دانشگاه تهران به گفتگو پرداخته ایم.
مسئول اخراج آمریکا از منطقه کیست؟ ازرقی: یکی از مشکلات و خلاء های اصلی که ایران در خصوص برنامه ریزی و اقدام در کشورهای منطقه دارد این است که فاقد یک نهاد متمرکز برای مدیریت امور در این کشورها است. در حال حاضر سیاست گذاری و تعاملات ایران در عراق، سوریه و افغانستان توسط نیروی قدس سپاه صورت می پذیرد؛ با این وجود صادرات کشورمان به عراق 9 میلیارد دلار است که بعد از چین در رتبه دوم قرار دارد ولی نهادی برای جهت دادن به این تجارت و تعاملات اقتصادی وجود ندارد. به هر روی وقتی میگوییم حضور آمریکا در منطقه منظور فقط حضور نظامی نیست و این حضور، حضور اقتصادی و اجتماعی را نیز در برمی گیرد؛ پس نمیتوانیم مسئولیت خروج نظامیان این کشور را صرفا بر دوش نیروی قدس سپاه بگذاریم.
لازمه خروج آمریکا از منطقه ایجاد یک نهاد واحد توسط ایران برای هدایت و تنظیم گری فعالیت بازیگران کشورمان در منطقه است؛ به گونه ای که تمام تعاملات اقتصادی تجار، فعالیتهای فرهنگی، ارتباط با دانشجویان کشورهای مختلف و سایر موارد ذیل این نهاد تنظیم شوند.
9 میلیارد دلار کالای مصرفی از ایران به عراق صادر شده با این وجود عراق در امر تولید نمی تواند بهره ای از این کالاها ببرد و این در حالی است که رهبر معظم انقلاب بارها در مورد واردات کالاهای مصرفی و خارجی به کشور تذکراتی را داده اند؛ پس ما باید تقویت بخش تولید در عراق را هم مد نظر دهیم و تجارت با کشورهای همسایه را صرفا به صادرات یک سری کالاهای مصرفی مثل لبنیات، مواد غذایی، بهداشتی و پلاستیکی محدود نکنیم.
نکته دیگر اینکه بیشتر تعامل ایران با عراق در مناطق شیعه نشین صورت می گیرد و این یعنی ما به دست خودمان اقتصاد این مناطق را تضعیف میکنیم؛ البته ما انتظاری از تجار نداریم چون تجار فقط به منافع تجاری خود نگاه میکنند حتی در رقابت با یکدیگر هم این کار را می کنند؛ مثلا سهم ایران از بازار عراق حدود 23 یا 24 درصد است و ما در همین میزان صادرات با هم دعوا میکنیم و اصلا به فکر توسعه آن نیستیم.
بنده در کربلا با نماینده یک شرکت ایرانی تولید کننده لبنیات جلسه ای داشتم این فرد می گفت: من کلی تلاش کردم، چانه زدم و هزینه کردم تا یک بیلبورد تبلیغاتی مهم را برای کار تبلیغات اجاره کنم اما دو هفته بعد یک شرکت لبنیاتی ایرانی دیگر همین بیلیورد را گرفته بود. این یعنی ما در عراق تنظیم گری نداریم و فقط بلدیم کالا صادر کنیم و این کشور را تضعیف کنیم. به گونه ای که در جریان اعتراضات مردم عراق شبکه های آمریکایی برای دامن زدن به اختلافات گزارش هایی از کارخانه های عراقی که تولید در آنها پایین آمده بود به تصویر می کشیدند و علت مشکلات این کارخانه ها و اخراج کارگران را حاصل ورود کالاهای مشابه از ایران عنوان می کردند. به هر روی در حال حاضر تمام تعاملات با عراق سیاسی است؛ بنابراین باید ابعاد اقتصادی را در تعامل با این کشور وارد لایه های تصمیم گیری کنیم در غیر این صورت ممکن است بخش مهم اقتصادی را در عراق از دست بدهیم.
امروز شاهدیم که چین با عراق توافق نامه اقتصادی امضاء می کند و می خواهد آن را اجرایی کند؛ اما ما طی این همه سال هیچ وقت نتوانستیم یک توافق نامه اقتصادی جامع بین ایران و عراق بنویسیم و فقط تلاش کردیم به این کشور کالا صادر کنیم و این موضوع نتیجه عدم توجه به ابعاد مختلف حضور ایران در عراق است.
ضرورت شکل گیری نهاد متمرکز برای تعامل با کشورهای منطقه در ابتدای امسال طی توافقی که بین بانک مرکزی ایران و بانک مرکزی عراق صورت گرفت مقرر شد تا هر صادرات دولتی که به عراق صورت می گیرد پول آن از طریق حسابی که در بانک تجارت عراق ایجاد خواهد شد پرداخت شود؛ البته ایران پولی دریافت نمیکند بلکه این پول به کشورهای دیگر حواله می شود و ایران اقدام به واردات کالا می کند؛ به هر روی بنابر یک نقل قولی که قطعی هم هست شهید قاسم سلیمانی واسطه نهایی شدن این قرارداد بوده و این در حالی است که سواد و فهم انجام این توافق را بانک مرکزی ایران داشته ولی نیروی قدس سپاه و شهید سلیمانی را واسطه کرده اند. معتقدم این توافق یک چالش جدی و اهرم فشار هم علیه ایران و هم علیه عراق است و هم ابزاری است که آمریکا از طریق آن و با استفاده از ابزارهای اقتصادی خود می تواند تجارت فعلی ایران با عراق را قلع و قمع کند. بدیهی است وقتی این توجهات در ابعاد اقتصادی نباشد اصلانمی توانیم به این فکر کنیم که آمریکا از منطقه خارج شود اگر چه شاید حضور نظامی این کشور کم شود ولی حضور آنها در ابعاد دیگر هم چنان پررنگ خواهد بود؛ پس ما نیاز داریم یک نهاد متمرکز به عنوان مغز واحد برای تعامل با هر کشوری خصوصا کشورهای منطقه و محور مقاومت داشته باشیم.
در حال حاضر یک ستاد توسعه روابط اقتصادی بین ایران، عراق و سوریه وجود دارد که آقای دانایی فر دبیر آن است که متاسفانه قائل به فرد است یعنی در رفت و آمدها و صحبتهایی که با او می شود به دنبال پروژه است و این در حالی است که ستاد باید تنظیم کننده باشد، جهت دهی کند، قاعده بگذارد و قوانین را اصلاح کند. به هر روی متاثر از این رویکرد ما بازار مرغ و تخم مرغ را که گرفته بودیم در سال 93 یا 94 به خاطر بحرانی که در بازار داخلی به وجود آمد به دلیل منع صادرات از دست دادیم و این بازار را ترکیه کامل در اختیار گرفت و ما دیگر نتوانسیم به شکل سابق به این بازار برگردیم چون تنظیم گری کلان که سایر ابعاد را مورد توجه قرار دهد، نداریم.
واقعیت این است که مثلا اگر بشار اسد نتواند به پشتوانه جمهوری اسلامی یا حتی روسیه اقدام اقتصادی موثری انجام دهد و ما نیز طرح و برنامه موثری نداشته باشیم طبیعی است که او به سراغ کشورهای دیگر می رود. به گونه ای که در حال حاضر شرکت های اماراتی با بشار اسد و گروههای مختلفی که در سوریه فعال هستند تعامل میکنند و یا عربستان در عراق مانور اقتصادی می دهد اما این اقدامات برای ما مهم نبوده و فکر می کنیم که صرفا گذشت و جان نثار بودن کفایت می کند اگر چه بحث های معنوی اثرگذار است اما اگر ما یک توافق خیلی کوچک مثلا با عراق می بستیم اثر آن ازصد توافق آمریکا هم بیشتر بود.
انفعال دستگاه دیپلماسی در تعامل با کشورهای منطقه در عراق به دلیل اینکه سفارت خانه کشورمان امنیتی بسته می شود و از طرفی با توجه به مدل بازی اقتصادی ایران، بخش زیادی از صادرات اقتصادی روی دوش رایزن های بازرگانی است. در مقابل 21 رایزن بازرگانی ترکیه در عراق که الزاما دولتی نیستند ایران فقط دو رایزن بازرگانی در سلیمانیه و بغداد دارد که حقوق بگیر دولت هستند و چون برنامه اقتصادی هم وجود ندارد کارها را به صورت اتفاقی پیش می برند و در هر صورت هیچ ارشیابی هم نمی شوند و فقط حقوق خود را می گیرند؛ اگر چه در شش هفت ماه اخیر به دلیل افزایش قیمت دلار حقوق آنها نیز پرداخت نشده است. معتقدم در این شرایط نمی توانیم پیوندهای اقتصادی بین ایران و عراق را تقویت کنیم.
در حال حاضر تجارت ایران به عراق کاملا به شکل سنتی و عموما به وسیله ارتباطاتی است که از طریق رفت و آمدهای ایرانی ها و عراقی ها بین دو کشور شکل گرفته با این وجود نیروی قدس سپاه هیچ اثر مستقیم، معنا دار و جهت دهنده ای در تعاملات با مردم منطقه ندارد و این در حالی است که نیروی قدس عراق، افغانستان و سوریه را به دست دارد و این کشورها هم بازار اصلی ایران برای صادرات محسوب می شوند. معتقدم اتفاقی که باید بیفتد بازتعریف ساختارها و ماموریت های نیروی قدس است. نیروی قدس باید به ابعاد اجتماعی و اقتصادی خود متناسب با طرح های هر نهادی توجه کند. به هر روی نمی شود نیروی قدس با لایه های سیاسی تعامل کند اما هیچ طرحی برای اقتصاد نداشته باشد و یا نهادهای دیگر برنامه ای به این نیرو واگذار نکنند که آن را پیش ببرد.
نکته دیگر اینکه وزارت امور خارجه ایران تاکنون هیچ نقشی در تعاملات با کشورهای همسایه نداشته و این درحالی است که این کشورها مهمترین بازارهای ما هستند. به هر روی وقتی رهبر معظم انقلاب با صراحت می گویند بازارهای کشورهای همسایه، اصلی ترین بازارها که در افغانستان، سوریه و عراق قرار دارند در اختیار نیروی قدس سپاه هستند ولی وزارت امور خارجه به این موضوع وارد نمیشود چون چالشهایی وجود دارد به گونه ای که وقتی بشار اسد به ایران آمد ظریف استعفا داد.
ایران می تواند شبکه مالی بین کشورهای منطقه ایجاد کند و مدل آن هم وجود دارد. با این وجود بنده کسانی را میشناسیم که شرکت خصوصی هستند و می خواستند این شبکه مالی را ایجاد کنند اما علی رغم اینکه توانسته اند عراق و روسیه را راضی کنند بانک مرکزی ایران راضی نشده است. به هر روی در شش هفت سال اخیر و در دولت روحانی توجه به مسائل اقتصادی در کشورهای منطقه کلا به حاشیه رفت.
در مجموع معتقدم در راستای تقویت روابط اقتصادی با کشورهای منطقه باید هم ماموریت و هم ساختار مجموعه هایی مثل نیروی قدس سپاه، وزارت امورخارجه که بیشتر بحث سفارت خانه های کشورمان در کشورهای منطقه مد نظر است، سازمان توسعه تجارت و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که فقط به برگزاری جشن های انقلاب اسلامی و بزرگداشت سالروز ارتحال امام خمینی (ره) اکتفاء می کند تغییر یابند.
یکی از راهبردهایی که ایران باید در پیش بگیرد بحث مشارکت دادن ملتهای منطقه در طراحی و اقدام است. واقعیت این است که ایران به کشورهای منطقه خیلی کمک کرده؛ اما در شناساندن دشمن به آنها که مصداقش آمریکا است ضعیف عمل کرده و این موضوع نیز به ضعف داخلی از جمله ضعف صدا و سیما برمی گردد.
متاسفانه مباحث اجتماعی در ارتباط بین ایران و عراق مورد غفلت قرار گرفته به گونه ای که می توان گفت هیچ تعامل اجتماعی غیر از رفت و آمدهای معمول در بازه 20 روز قبل از اربعین و 10 روز بعد از اربعین با مردم عراق وجود ندارد. در حال حاضر هم شش هزار دانشجوی عراقی در دانشگاههای ایران تحصیل می کنند اما رها شده اند و هیچ برنامه ای هم برای برقرار تعامل با این دانشجویان وجود ندارد؛ و این در حالی است که آمریکا از سال 2007 تاکنون با شناسایی جوانان مستعد عراقی زمینه تحصیل آنها در دانشگاههای این کشور را فراهم کرده است.
بحثی که وجود دارد این است که ما تقریبا ملت های منطقه را به حساب نیاورده ایم؛ مثلا حتی فهم دانشجویان ایرانی از انتقام سخت و اینکه آمریکا باید از منطقه خارج شود این است که ما خودمان باید اسلحه به دست بگیریم و آنها را از عراق خارج کنیم اینکه فایده ای ندارد. به هر روی یکی از خصلت های شهید سلیمانی در طراحی گروههای حشدالشعبی این بوده که عراقی ها خودشان باید به میدان بیایند و ما فقط به آنها مشورت بدهیم.
در این چند سال کل تعاملات ایران با مسئولین عراق از نوری المالکی و حکیم گرفته تا حیدرالعبادی در لایه سیاسی بوده و البته تمام این افراد هم تو زرد از آب در آمده اند و در حال حاضر از ایران فاصله گرفته اند. حتی تا قبل از شهادت سردار سلیمانی فضا در عراق به شدت ضدایرانی بود تا جایی که جریان های نزدیک به ایران هم نمی گفتند ما سمت ایران هستیم چرا چون یک سری از فرماندهان خاص حشدالشعبی خیلی تند هستند. به هر روی ما نتوانسته ایم در عراق تعامل کنیم و این در حالی است که باید پیوند اجتماعی خود را با مردم عراق تقویت کنیم و این موضوع به قدری اهمیت دارد که رهبر معظم انقلاب برای خارج کردن آمریکا از منطقه به استفاده از ظرفیت ملت های منطقه تاکید کرده اند نه روی شخصیت های سیاسی با این وجود ما اصلا با دولت ها کاری نداریم مگر اینکه دولتی برخاسته از اراده مردم باشد.
آمریکا علیه هر کشوری که اقدام به برنامه ریزی و طراحی می کند از آدم های همان کشور برای وضع تحریم، آشوب و فشار سیاسی در وزارت امور خارجه خود بهره می برد و در مورد ایران هم تاکنون همین طور بوده با این وجود ما هیچگونه طراحی برای کشورهای منطقه نداریم و هیچ استفاده ای از ظرفیت عراقی ها، سوری ها، کویتی ها و دیگر کشورها در جهت برنامه ریزی و طراحی در این کشورها نمی کنیم. مثلا در تعداد زیادی از مدراس ابتدایی در قم دانش آموزان غیر ایرانی تحصیل می کنند ولی ما از آنها استفاده ای نمی کنیم و یا دانشجویان غیرایرانی را به حال خود رها کرده ایم تا تحت تاثیر اساتید غرب زده قرار بگیرند تا جایی که بنده در بین همین دانشجویان کسانی را می شناسم که در جریان اعتراضات علیه کشورمان توئیت می زدند. به هر روی تمام این مسائل دست خود ماست و اصلا ربطی هم به آمریکا ندارد.
راهبرد دیگری که ایران باید در تعامل با کشورهای منطقه به کار بگیرد اولویت بخشی به اقتضائات روز اثرگذاری اجتماعی است. ببینید شاید حضور میدانی و رفت و آمد آمریکا با شخصیت ها و گروهها در منطقه خیلی کم رنگ تر از ما باشد اما آنها آنقدر شبکه اجتماعی، صفحات مجازی و لیدر دارند که اگر در هر کجا هماهنگ کنند تمام کارها و فراخوان ها انجام می شوند. اما ما از این حیث ضعیف هستیم و حاکمیت نتوانسته ابزارهای خود را به شکل عمومی برای خطاب قرار دادن مستقیم مردم و حرف زدن با آنها طراحی کند. معتقدم اگر لازم باشد حتی ما باید پول بدهیم و افرادی را استخدام کنیم تا فقط توئیت بزنند و یا افراد مستعد را در جهت شبکه سازی شناسایی کنیم چون این موضوع خیلی مهم است تا جایی که ارتش سایبری آمریکا که در سفارت و پایگاه عین الاسد مسقر بودند پول می داند تا همه با هم توئیت بزنند و یا عربستان هم در راستای جریان سازی این کار را می کند چون درگیری در این لایه است و در اعتراضات اخیر ایران هم همینطور بود.
ما امروز در ایران نیازمند گفتمان سازی در خصوص وحدت بین ملت های منطقه با معرفی فرهنگ ها و فراهم کردن بستر گردشگری، راه اندازی بخش های ویژه جهان اسلام در تشکل های دانشجویی، ایجاد فضای جهان اسلامی در هیئات، طراحی دوره آموزشی هدفمند برای تربیت مدیران نسل آینده عراق، تولید محصولات رسانه ای تبیینی با راهبرد شناساندن دشمن به ویژه آمریکا و وحدت آفرینی و توجه به ظرفیت هایی مانند مراسم اربعین و ظرفیت های بازسازی عراق هستیم؛ اما بحثی که وجود دارد این است که چرا بخش گردشگری ایران نباید از ظرفیت گردشگران عراقی استفاده کند و یا مجموعه های مختلف مثل آستان قدس رضوی چرا نباید در کشوری مانند عراق به ویژه در زمینه بازسازی عتبات و انجام فعالیت های اقتصادی به ایفای نقش بپردازند. معتقدم تا پیوند بین کشورهای منطقه برقرار نشود ما نمی توانیم روی خروج آمریکا از منطقه فکر کنیم.
در بیانات رهبر معظم انقلاب به فهم شناخت دشمن تاکید شده با این وجود ما هیچ تلاشی در شناساندن آمریکا به ملت های منطقه نکرده ایم. البته شاید این سوال پیش بیاید که مثلا مگر می شود مردم عراق با وجود این همه جنایت بگویند آمریکا خوب است پاسخ بنده این است که مگر ما توانسته ایم به مردم خودمان با وجود این همه جنایتی که در حق ملت ایران مرده بفهمانیم که آمریکا بد است. به هر روی شناساندن دشمن همانطور که در داخل واجب است در بین کشورهای منطقه هم واجب است.
نقش تشکل های دانشجویی در خروج آمریکا از منطقه
مشکلی که امروز تشکل های دانشجویی در حوزه تعامل با کشورهای منطقه با آن مواجه هستند این است که هیچ کدام از آنها بخش جهان اسلام به طور ویژه ندارند و اگر تشکلی هم در این حوزه ورود یافته اشتباه عمل کرده چون هر روز به یک کشور می پردازند. معتقدم تشکل ها باید یک تیم مختص به هر کدام از کشوری جهان اسلام داشته باشند و این تیم ها را هم می توانند با استفاده از ظرفیت دانشجویان خارجی مشغول به تحصیل در دانشگاههای ایران شکل بدهند.
تشکل های دانشجویی در راستای فعالیت در حوزه جهان اسلام و خروج آمریکا از منطقه باید با توجه به بضاعتی که دارند ابتدا تعیین کنند که می خواهند روی کدام کشور تمرکز کرده و بعد تعامل مستمری با آن کشور برقرار کنند و قطعا ارتباط با قشر دانشجوی این کشورها نیز خیلی مهم است. مثلا دانشگاه تهران می تواند دانشجویان عراق، سوریه و بحرین را شناسایی کرده و به طور مستمر طی یکی دو سال به تقویت آنها بپردازد؛ البته خصلت کار در جهان اسلام این است که پس از شناسایی اشخاص و فهمیدن زبان تعامل با آنها باید کار را به خودشان واگذار کنیم.
نکته دیگر اینکه تشکل های دانشجویی باید فهم خود از جهان اسلام را از فهم گفتمانی صرف به طرح و ایده های میدانی تبدیل کنند . مثلا یکی از بدیهی ترین کارها این است که تشکل های دانشجویی در بحث گردشگری علاوه بر مطالبه گری از مسئولان، شرکت های گردشگری را برای جذب گردشگران کشورهای اسلامی دایر کنند چون در جریان این تعامل روند صدور انقلاب نیز اتفاق می افتد.
یکی از مطالباتی که ضرورت دارد تشکل های دانشجویی پیگیری کنند این است که باید بر حفظ و تقویت صادرات به عراق تاکید داشته باشند. مثلا امروز تمام صادرات گاز و برق به عراق دولتی شده و به بخش خصوصی اجازه صادرات نمی دهند و مشکلی هم که به وجود آمده این است که ایران در زمستان ها ظرفیت صادرات گاز به عراق را کم می کند و در تابستان ها ظرفیت برق را کاهش می دهد.
متاسفانه یک فهم اشتباهی که وجود دارد این است که ما فکر می کنیم در تعامل با کشورهای منطقه ابتدا ما به این کشورها کمک می کنیم و بعد استفاده ای از این تعامل می بریم و این در حالی است که ما وقتی وارد تعامل با این کشورها می شویم سود اولیه این تعامل به جیب خودمان می رود.