شیوع کرونا منجر به واکنشها و رفتارهای مختلفی در میان مردم دنیا شده که ریشههای آن اکنون در مرکز توجه جامعهشناسان و ژورنالیستها قرار گرفته است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کرونا که آمد با خودش ترس را هم آورد؛ ترس از مبتلا شدن به یک ویروس ناشناخته که خیلی سریع منتقل میشد. اما این ترس باعث رفتارهایی شد که حالا جامعهشناسان در حال بررسی ریشهها و نتایج آن هستند؛ از جمله انتشار غیرمسئولانه شایعات، شوخی با بیماری و رفتارهای نژادپرستانه علیه سایر فرهنگها. فرانک شیانگ، ستوننویس روزنامه لسآنجلستایمز در مقالهای برخی از این رفتارها را مورد بررسی قرار داده که ویژگیهای قابلتأملی از بشر امروز را بیان میکند.
ما عاشق ترسیدن هستیم
شیوع کرونا در همهجای دنیا ترس گستردهای را در میان همه مردم ایجاد کرد. شاید خود ما هم تا حد زیادی علاقهمندیم ترس را در خودمان بیشتر کنیم تا بعد از تمامشدنش، آرامش مجدد را تجربه کنیم. «پریسیلا والد»، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب مشهور «روایت شیوع» در همین رابطه میگوید مردم دوست دارند تا شیوع یک بیماری را مشابه فیلمهای ترسناک ببینند. در ذهن ما شیوع یک بیماری، مشابه چیزی که فیلمهای زامبی دیدهایم، تصور میشود. خودمان را در فیلمهای تخیلی و ترسناک فرض میکنیم و با حالت اغراق شدهای به وضعیت نگاه میکنیم. برای همین هم وقتی ویروس متوقف بشود، همه ما میتوانیم یک نفس راحت بکشیم! والد میگوید: «ما عاشق این هستیم که بشدت بترسیم تا دوباره از نو قوت قلب بیابیم!»
پخش شایعهها به سرگرمی ما تبدیل شدهاند
از زمان گسترش ویروس کرونا در چین تا قبل از همهگیری گسترده آن، بهصورت مداوم شایعات گستردهای در مورد شیوع این بیماری در نقاط جهان منتشر میشد؛ در یکی از این موارد، شخصی در توئیتر یک کلیپ در مورد حضور آمبولانسها در نزدیکی مجتمع خوابگاهی دانشجویان چینی در لسآنجلس منتشر کرد و همین باعث شد شایعات متعددی در مورد ارتباط این مسئله با ویروس کرونا منتشر شود. مسئولین دانشگاه هم ارتباط این مسئله با کرونا را تایید کردند. این موضوع با ترس و وحشت در شبکههای اجتماعی منتشر شد و توصیههای جدی برای شستن دستها و رعایت مسائل بهداشتی هم انجام میشد. همچنین خیلی از مردم از ابتلای آشنایان خود به ویروس کرونا خبر میدادند. تنها کمی بعد، مسئولان دانشگاه به راحتی ادعای قبلی خود را تکذیب کردند و منکر ارتباط حادثه مذکور با کرونا شدند. هیچکس هیچ توضیحی در مورد ادعای قبلی ارائه نداد و همه از پخش گسترده آن شایعه به راحتی عبور کردند! بنظر میرسد که این مسئله به یکی از عادتهای روزمره ما تبدیل شده است. تبدیل شایعات به واقعیتها و سو استفاده از آن برای خندیدن! ویروس کرونا، بیشتر از آنکه فکرش را بکنیم به یکی از عادتهای سرگرمی مردم تبدیل شده است!
شبکههای اجتماعی همه چیز را منتشر میکنند
در گذشته، بخش عمده افکار مردم در ذهنهایشان باقی میماند و نهایتا در جمع خانواده و یا دوستان با دیگران مطرح میشد. اما حالا، به اشتراک گزاری حرفها و افکار به یکی از عادات اصلی و روزانه ما در شبکههای اجتماعی تبدیل شده است. چیزی که شاید خیلی وقتها مشکل آفرین هم باشد. فضای مجازی این فرصت را برای همه ما ایجاد میکند که با هر چیزی شوخی کنیم! اما شوخی با ویروس کرونا، یا شوخی با منشا این بیماری - یعنی چین- شاید چندان جالب نباشد. ما با توصیه شستن دستها به راحتی شوخی میکنیم، اما این خیلیها را ناراحت میکند. ما با ویروس هم شوخی میکنیم. اما اگر کسی در خانواده بیماری مبتلا به کرونا داشته باشد عصبانی میشود. ما حتی ممکن است چینیها را بخاطر اینکه منشا بروز این بیماری چین است، مورد تمسخر قرار دهیم، اما این مسئله آنها را ناراحت و دلگیر میکند.
شوخی با این چیزها خنده دار نیست!
تمسخر بیماری و چینیها اصلا خندهدار نیست. این شوخیها بی معنی هستند و موجب بیاهمیتی نسبت به مسئله یا گسرتش اغراقآمیز ترس خواهند شد. ترس و وحشت و ناآگاهی از خود بیماری خطرناکترند و این رفتارها به این احساسات دامن خواهد زد. مردم حالا در امریکا، مکررا میپرسند که آیا میتوان به رستورانهای چینی رفت یا نه؟ آنها از هر شخصی که ظاهر چینی دارد دور میشوند. حتی خیال میکنند استفاده از محصولات چینی موجب انتقال ویروس خواهد شد! این البته به این معنا نیست که نباید اقدامات احتیاطی انجام داد. اما مگر گسترش یک بیماری به یک نژاد خاص مربوط میشود که بتوان چینیها را مسخره کرد؟ ایا بیماری فقط به چینیها اختصاص دارد؟
تفاوت، دلیل نفرت نیست
اپیدیمیولوژیستها منشا کرونا را برخی از مواد غذایی - از جمله خفاش اعلام- کردهاند. این باعث شده کمپینهایی در سراسر دنیا علیه مصرف برخی مواد غذایی تشکیل شود. اما این بهیچوجه نباید موجب تمسخر چینیها گردد. ممکن است امریکاییها، آلمانیها، استرالیاییها و البته چینیها عادات غذایی متفاوتی داشته باشند. یک امریکایی ممکن است چیزری را بخورد که یک چینی به آن نزدیک هم نمیشود. این فقط تفاوت فرهنگ است. چیزهای آمریکایی وجود دارد که مردم چینی نمیخورند و چیزهایی چینی که آمریکاییها نمیخورند. این بدان معنا نیست که باید از یکدیگر بترسیم. علاوه بر این، باید دقت کرد که کمپینها علیه مصرف برخی مواد غذای اتفاقا در خود چین آغاز شده است. چرا که درصد بسیار اندکی از چینیها حیوانات عجیب و غریب را بهدلیل خرافاتی که در مورد تاثیر آن بر سلامتی وجود دارد، میخورند. خرافاتی که ممکن است در همه جای دنیا وجود داشته باشند. وگرنه اکثریت چینیها هم مانند دیگر مردم دنیا به سلامت خود اهمیت میدهند.
همه ما دوستانی داریم که ممکن است از کشورهای دیگری آمده باشند و یا عادات متفاوتی داشته باشند. اما هیچکدام از اینها نباید موجب تنفر ما از یکدیگر شود. مرزهای ملی هیچ وقت ما را از بیماری محافظت نمیکند. هر چقدر هم که دیواری را بلند بسازیم نمیتوان از ورود بیماریهای مختلف جلوگیری کرد. اما من فکر میکنم روابط ما با افرادی که از مرزهای ما عبور میکنند میتواند دنیای امنتری برای ما بسازد.