گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: عباس اسماعیل گل ؛ اکران آنلاین که با شیوع ویروس کرونا فعالیت خود را ابتدای امسال با فیلم سینمایی "خروج" راه خود را آغاز کرده بود تا قبل از بازگشایی نصف و نیمه سینماها با رونق اقتصادی و استقبال مناسبی از سوی اهالی سینما روبرو شده بود اما با بازگشایی سینماها، دوباره این سیستم نوپای اکران به دست فراموشی سپرده شد و بسیاری از اهالی سینما قید اکران آثارشان در این چرخه را زدند و تصمیم گرفتند منتظر نوبتشان برای اکران در سینماها بمانند، حال که به خاطرشیوه مجدد کرونا میطلبد اهالی سینما نگاه جدیدی برای رونق مجدد اکران آنلاین داشته باشند.
اکران آنلاین اگر در ادامه با حمایت مردم و عدم استفاده آنها از نسخههای قاچاق همراه شود، میتواند مسیری تازه پیش روی سینمای ایران قرار دهد. این مسیر نه فقط در ایام شیوع بیماری کرونا بلکه حتی پس از باز شدن کامل سینماها نیز میتواند ادامه پیدا کند و به چرخه اکران آثار سینمایی کمک کند..
در ادامه نگاهی داشته ایم به فیلم «مسخره باز» همایون غنی زاده که این روزهای راهی نمایش خانگی شده است.
مسخره بازی در جشنواره فیلم فجر
همایون غنی زاده به عنوان کارگردان خوشنام و باسابقه تئاتری دو سال گذشته نخستین حضور خود به عنوان کارگردان سینما در جشنواره فیلم فجر را تجربه کرد، تجربه ای که به لحاظ فرم مسخره باز یک تجربه جدیدی را برای اهالی سینما رقم زد اما حواشی که این کارگردان جوان در اختتامیه رقم زد همه چیز را تحت شعاع قرار داد.
همایون غنیزاده که فیلمش به لحاظ فرم نمره قبولی از سوی منتقدان قرار گرفته بود در بین ۱۰ فیلم بخش نگاه نو توانست سیمرغ هنری فیلم را از آن خود کند، اما غنیزاده تصور کرده بود که فیلمش در بخش اصلی مساقه سینمای ایران نادیده گرفته شده است و به همین خاطر برای دریافت سیمرغ نگاه نو به روی صحنه نیامد و به نوعی یک کپی عجیب از حرکت معروف مارلون براندو در اسکار شد .در سال ۱۹۷۳ وقتی که براندو بابت بازی درخشان در فیلم "پدرخوانده" برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شده بود، در مراسم حضور نیافت و بجای خود «ساشین لیتلفیدر» دختر جوانی را راهی سن کرد که لباسی سرخپوستی به تن داشت و رئیس کمیته ملی بومیان آمریکا بود. او پشت تریبون گفت: "من به جای مارلون براندو در این مراسم حضور یافته ام. او از من خواسته که به شما بگویم که با کمال تاسف نمی تواند این جایزه را قبول کند و دلیل آن رفتار صنعت فیلم و سینما با بومیان آمریکا است" .
همایون غنی زاده هم بجای خود یک پسر بچه افغانستانی را روی سن فرستاد و آن پسر افغانستانی هم در متنی از وضعیت افغان ها در ایران گله کند.
اما ماجرای براندو یک تفاوت عمده با غنی زاده داشت و آن اینکه براندو در مراسم اسکار حضور نداشت اما غنی زاده نه تنها در مراسم حضور داشت بلکه برای دریافت سیمرغ هنر و تجربه به روی سن آمد و اینبار جایزه را هم گرفت.
هدف نگارنده از بازخوانی این حواشی عجیب کارگردان «مسخره باز» آنهم قبل از پرداختن به فیلم، یادآوری این مسئله است که هر چقدر هم اثر یک هنرمند از درجه بالای کیفی برخوردار باشد اما رفتار غیرحرفه ای مولف اثر میتواند همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد بطوری که علی مصفا تهیهکننده فیلم نیز در تماسی با دبیر جشنواره فیلم فجر مجبور به عذرخواهی بابت رفتار غنی زاده شد .
تله تئاتری که سینمایی است
باتوجه به پیشینه تئاتری همایون غنی زاده، صرفا انتظار یک اثری که در مدیوم تله فیلم ساخته شود از «مسخره باز» میرفت. اما غنی زاده در این فیلم یک ساختارشکنی جذاب را رقم زده است و سعی کرده به یک ترکیب جالب میان «تله تئاتر و سینما» برسد و با توجه به میزانس های خاص و جلوه های ویژه سمعی و بصری تا حدودی به این مهم دست پیدا کرده است.
مسخره باز را می توان فیلمی محبوب برای عاشقان فیلم های کلاسیک خارجی و حتی ایرانی دانست، که غنی زاده در این فیلم بارها یادآور سکانس های زیبای این فیلم ها میشود و نکته درست آنجاست که این یادآوری را در لحظه مناسب انجام میدهد و به نوعی مخاطب آن را پس نمیزند.
فرار از ممیزی ها با گم شدن در تاریخ
یکی دیگر از هوشمندی های همایون غنی زاده در «مسخره باز» قید نکردن زمان و مکان خاصی برای فیلمش است، غنی زاده با این کار خود را از قضاوت ها و حتی ممیزی های احتمالی رها کرده است زیرا در فیلم دیالوگ های سیاسی تند و تیزی را شاهد هستیم که شخصیت ها به نقد وضعیت اقتصادی و اجتماعی زمان خود میپردازند.
از آنجا که مخاطبان ایرانی به دنبال کردن قصه های چند لایه در آثار سینمایی علاقه فراوانی دارند شاید فیلم «مسخره باز» در دقایق اولیه فیلم برایشان آنچنان جذاب نباشد، زیرا 15 دقیقه اول فیلم مخازب مدام شاهد نریشن پرریتم شخصیت نخست فیلم است که شاد یکی از معدود ضعف های مسخره باز همین مسئله است، ضعفی که شاید برخی مخاطبان را به تماشای ادامه فیلم ترغیب نکند اما این مخاطبان بهتر است این فیلم را با انگیره تماشای یک تجربه جدید و جذاب در سینمای ایران با صبر و حوصله دنبال کنند.
بدون قصه اما خوش فرم
این درست است که «مسخره باز» قصه مشخصی ندارد اما فرم ایده آل و جدید چنان این فیلم را جلو می برد که شاید روایت احوالات شخصی 3 آرایش عجیب و غریب برای این فرم کفایت میکند زیرا در واقع مسخره باز روایت چند شخصیت عجیب و غریب در یک زمان و مکان نامشخص است .
بازی هایی که برگ برنده اند
بدون شک باز های درخشان علی نصیریان، صابر ابر، رضا کیانیان و بابک حمیدیان در «مسخره باز» برگ برنده این فیلم است از آنجا که این فیلم در زمان و مکانی نامشخص میگذرد شخصیت های آن هم خیلی مملوس و واقعی جلوه نمیکند و این برگ برنده فیلم است که بازیگران توانا به خوبی به شخصیت های خود روح بخشیده اند و هر کدام یک هویت مستقل و جذاب را برایمان رقم زده اند حتی نقش کوتاه و تاثیرگذار هدیه تهرانی هم از چشم نوازی خاصی بهره مند است.
اما در پایان باید گفت، همایون غنی زاده تازه در ابتدای راه سخت فیلمسازی خود است و در دورانی که فیلم های بزن و بکوب برای فتح گیشه های سینمای ایران رقابت مبکنند، به فیلسمازی چون غنی زاده برای خلق آثاری متفاوت و خوش فرم به شدت نیاز داریم.