معاون اسبق وزیر کار و رفاهاجتماعی گفت: یارانه ۴۵ و کالابرگ ۶۰ هزار تومانی هیچ گرهی از معیشت مردم باز نمیکند، دولت میتوانست به جای پرداخت یارانه ...
گروه اقتصادیخبرگزاری دانشجو، مجلس شورای اسلامی طرح حمایت کالا برگ یا همان حمایت غذایی را در تنگنای مشکلاتی که عامل اصلی آن تورم است برای کمک به خانوارها تصویب کرده است. تصویب این طرح هر چند که، چون برای حمایت از مردم است قابل احترام است، اما جزییات آن نشان میدهد در نهایت نه حمایتی از مردم میشود نه امیدی برای پایان تورم باقی میماند چرا که کارشناسان این طرح را به نفع دهکهای کم درآمد جامعه نمیدانند. علی اکبر لبافی؛ معاون اسبق وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این گفتگوتوضیح میدهد چرا این طرح اجرا نشده شکست میخورد و ترکشهای انفجار این طرح همه را زخمیتر از قبل میکند.
درباره طرح حمایتی کالا برگ مصوب مجلس چه نظری دارید آیا این طرح را کارشناسی شده میدانید؟ متاسفانه بسیاری از تصمیماتی که در حاکمیت اعم از مجلس شورای اسلامی یا دولت گرفته میشود غالبا از روی احساسات است. مسوولین هیچ علاقهای به کار کارشناسی و استفاده از نظرات نخبگان و متخصصان اقتصادی ندارند. مسوولین با کسانی که در حوزه اقتصاد فعالیت میکنند همکاری نمیکنند یا روی خوشی به آنها نشان نمیدهد و با آنها هیچ مشورتی برای انجام کارها و کلید زدن طرحها انجام نمیدهند، حتی یک نظر خواهی هم انجام نمیشود، بلکه کسانی برای طرحهای بزرگ اقتصادی نظر میدهند که کارشناس اداری هستند. مشکلات متعدد بخشهای تولید، صنعت و کشاورزی ناشی از تصمیم گیری تصمیم گیران غیر متخصص است، مسوولین با کسانی مشورت میکنند که کننده کار نیستند یعنی از نزدیک با کار آشنا نیستند، لذا هیچ کاری درست نمیشود یا کار خراب شده جبران نمیشود و ما دائما در حال درجا زدن و عقب گرد کردن هستیم.
چرا نسبت به این طرح انتقاد دارید که طرح غیر کارشناسی است و معتقدید مشورتی با کارشناسان اقتصادی صورت نگرفته است؟ به این دلیل که نمایندگان مجلس منابع درآمدی طرح حمایت غذایی و کالای اساسی را مشخص و شفاف نکرده اند که این منابع چگونه و از کجا تامین میشود؟ به هر حال نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به تورم زا بودن طرح توجهی نکرده اند. بیشتر بخوانید:
شما چه پیشنهادی دارید که در آن از مردم حمایت شود و هم فشار تورمی به اقتصاد و به معیشت وارد نشود؟ ببینید از زمانی که دولت پیشین و بعد از آن دولت آقای روحانی به همهی مردم یارانه میدهد، نسبت به همین یارانه انرژی انتقادات فراوانی وارد است. دولت ۳۲ هزار تومان میلیارد تومان یارانه به مردم پرداخت میکند در حالی که یارانه ۴۵هزار و ۵٠٠ تومانی از همان ابتدا تا الان که پول ملی این همه بی ارزش شده هیچ گرهی از معیشت مردم باز نکرد و نمیکند، اما دولت میتوانست به جای پرداخت یارانه به همهی مردم که بخشی از آنها نیازی به یارانه نداشتند ۳۲ هزار بنگاه اقتصادی و تولیدی ١ میلیاردی پنج نفره در کشور ایجاد کند. فکر کنید در کشوری با حدود ٨٠٠ شهر و روستا اگر به جای پرداخت یارانه ۳۲ هزار بنگاه ایجاد میشد، چقدر اقتصاد رونق میگرفت؟ تا چه میزان حاشیهنشینان به روستاها و شهرستانهای خود باز میگشتند، اما بی توجهی دولت به مساله مهم تولید و تاکید بر اعطای یارانه به همهی مردم باعث شده احیای چند هزار بنگاه تولیدی و اقتصادی در کشور مورد غفلت قرار بگیرد. ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی که دولت از سال ٨٩ تا کنون به مردم میدهد، امروز به قدری بی ارزش شده که با این پول نمیتوان حتی یک بسته خرما خرید. اگر دولت این پول را برای احیای بنگاههای تولیدی هزینه میکرد، اقتصاد ما متفاوتتر از وضعیتی میشد که الان گرفتار آن هستیم. پولی که دولت به عنوان یارانه به مردم میدهد بازگشتی ندارد، اما اگر به عنوان منابع صفر درصد برای حمایت از کسب و کارهای متوسط و خرد با نظارت دقیق در اختیار تولید کنندگان واقعی قرار میداد، ۳۲ هزار میلیارد تومان چه اتفاقاتی در روستاها و شهرهای ما رقم میزد، تاچه اندازه افراد جذب کار میشدند و موجب کاهش آمار بیکاری می َشد، اما الان هر ماه ۳۲ هزار میلیارد تومان تقریبا دور ریخته میشود و هیچ اتفاق خوبی در اقتصاد رخ نمیدهد.
به هر حال این طرح برای حمایت از معیشت مردم مطرح شده است خب اگر از معیشت مردم حمایت نشود باز هم بر مسوولین خرده گرفته میشود که نسبت به معیشت مردم بی اعتنا بودند در این وضعیت چه تصمیمی بهترین رویکرد در حال حاضر است؟ درست است که قصد نمایندگان مجلس حمایت از سفره و معیشت مردم است، اما با اجرای این طرح هیچ اتفاقی در بهتر شدن معیشت مردم رخ نمیدهد و هیچ اتفاقی برای توانمندسازی مردم صورت نمیگیرد. نه ۶٠ هزار و ١٢٠ هزار تومان بلکه ١ میلیون تومان هم در برابر خط فقر ١٠ میلیون تومانی مبلغی نیست که در زندگی مردم موثر باشد، از این جهت امروز باید به دنبال توانمند سازی مردم با ایجاد اشتغال و کسب و کار باشیم. دولتها برای شهرستانها و روستاها آب برق، جاده کشیدند و زیر ساختها را تامین کردند، اما امروز بیش از ۱۹ میلیون نفر حاشیه نشین در اطراف کلان شهرها زندگی میکنند! مسوولین تا به حال از خود پرسیده اند چرا این وضعیت رخ داده؟ به دلیل اینکه روستا نشینان و مردم شهرهای کوچک کسب و کار و درآمدی نداشتند. اگر به جای پرداخت یارانه به عناوین مختلف با بهبود فضای کسب و کار درآمد ایجاد میشد حتما حاشیه نشینان به روستاها و شهرهای کوچک باز میگشتند، اما متاسفانه برای اتخاذ چنین تصمیماتی به نخبگان و کارشناسان اقتصادی مجالی داده نمیشود، کسانی درگیر موضوعاتی به این مهمی میشوند و برای کشور نسخه میپیچند که نمیتوانند خانواده خود را مدیریت کنند! اینها برای بخش خصوصی و بخش اقتصادی کشور تصمیم میگیرند، لذا تحت هیچ شرایطی پرداخت این یارانهها و اعدادی از این دست هیچ مشکلی از اقتصاد کشور و از مردم حل نمیکند.
برای حل مشکلات اقتصادی کشور چه باید کرد؟ راهکارهای مختلفی ارائه میشود، اما کدام راه و راهکار کوتاه و موجزتر است؟ ما در کشور نیاز به سرمایه گذاری داریم، باید در روستاها برای مردم کسب و کار ایجاد کنیم، مردم را در امور اقتصادی مشارکت دهیم، در روستاها خرید تضمینی داشته باشیم، روستاییان را به روشهای روز کشاورزی و دامپروری آموزش دهیم و آشنا کنیم، کار و پایداری اشتغال را از روستا شروع کنیم. جامعهی سالمند ما متاسفانه زیر خط فقر است، سالمندانی که اکثر آنها در روستاها و شهرهای کوچک زندگی میکنند پرداخت یارانه هیچ کمکی به آنها نمیکند. اگر دولت ما همانند دکتر یونس در کشور بنگلادش طرح اقتصاد روستا را ایجاد میکرد وضعیت اینگونه نبود. به هر حال در شرایط موجود کشور دو موضوع باید دنبال شود، یکی اقتصاد مرزی است که با توجه به اینکه حدود ۱۶ کشور و ۱۵ استان با ما ارتباط مرزی زمینی و دریایی دارند باید اقتصاد مرزی را احیا کنیم تا از این طریق ارتباطات و تبادلات خود را با کشورهای همسایه افزایش دهیم. موضوع دوم هم همانند آقای دکتر یونس در بنگلادش اقتصاد روستا را احیا کنیم، یعنی سرمایههای خرد مردم جمع شود با تشکیل صندوق بیمه ای، سرمایههای خرد موجب تقویت توانمندی روستانشینان شود تا آنها از فقر حتمی نجات بیابند و گرنه هر نوع تزریق پولی بدون اینکه تبدیل به کسب و کار شود، تورم زاست و نمیتواند قدرت خرید مردم را افزایش دهد. این رقم پولی که در طرح حمایتی قرار است به مردم داده شود پولی نیست که در بازار قدرت خرید ایجاد کند و به واسطه خرید کالا چرخش بهبود بنگاههای اقتصادی ایجاد شود، بلکه پولی است که موجب تورم در جامعه میشود، ضمن اینکه، چون دولت منابع و درآمدی ندارد مجبور به استقراض از بانک مرکزی میشود، بنابراین با افزایش پایه پولی خود به خود به تورم بیشتر دامن میزند، لذا از چنین طرحهایی باید حتما عبور کرد تا کشور، دولت و حاکمیت بیش از این به دردسر نیفتند چرا که این حمایتها هیچ کمکی به مردم نمیکند، بلکه فقط باید به تولید کمک شود. تولید است که قدرت خرید مردم را افزایش میدهد. اگر خانوادهی بیکاری در روستا که سرانه درآمدی ناچیزی دارد شاغل شود دو نفر از اعضای این خانواده شاغل شوند و درآمد خوبی داشته باشند قدرت خرید ایجاد میشود و تورم از اقتصاد و معیشت مردم بر چیده میشود لذا تزریق یارانهها به احیای بنگاههای اقتصادی و تولیدی حمایت اساسی و واقعی از معیشت مردم است.