آخرین اخبار:
کد خبر:۸۹۰۱۸۵
یادداشت دانشجویی |

انقلاب سوم

به راستی اگر انقلاب اول در سال ۵۷ و انقلاب دوم در۱۳ آبان است؛ شاید انقلاب سومی نیاز باشد، انقلابی مخصوص جوانان برای اصلاح بدعت‌ها، ناکارامدی‌ها و کژی‌های تحمیل شده بر سیستم.
انقلاب سوم

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امیرعلی وطن دوست باجگیران؛ مردم ایران از ابتدای تاریخ مردمی عدالت طلب و حق گرا بودند. رگه‌های این حق طلبی از آغازین زمان تمدن در ایران تا حکومت فعلی پیداست. این روند البته بیشتر در بطن مردم وجود داشته است و به سبب نظام سلطنتی لیاقت شاه بسیار اثرگذار بوده. در برهه‌ای از تاریخ معاصر به سبب نفوذ استعمار و وجود اقلیت خائن و شاهانی ناتوان، خیلی از وادادگی‌ها بوجود آمد و گواه این حقیقت، حکومت سراسر فاجعه قاجار در ایران بود.


مردم ایران در فقر و غرق در مشکلات بودند و شاه در سفر و سرای، در میان زنان و بعضا مردان زیبارو غرق در عیش و نوش و گناه. نهضت‌های ملی و اصلاح گرایانه در غروب عدالت دراین دوران، طلوع می‌کنند و در هر زمانی چون خواستگاه اجتماعی دارند و از بطن مردم بالا می‌آیند، جای خود را در دل مردم باز می‌کنند و مورد اقبال عمومی قرار می‌گیرند. وظیفه روشنفکران و رهبران نیز هدایت و سامان بخشیدن به این جنبش‌ها و تلاش برای گرفتن امتیازاتِ اصلاحگرایانه از حکومت‌های مبتذل است که گاهی حتی تا مرز براندازی یک حکومت نیز پیش می‌رود.


از جمله مردمی ترین اعتراضات، مربوط به دوران سلطنت مظفرالدین شاه بود که به پیروزی نهضت مشروطه انجامید و هرچند درگیر کش و قوص‌های فراوانی شد ولی پایه گذار یک حرکت اصلاح‌گرایانه در جهت نقض دیکتاتوری بود. بعد از روی کار آمدن حکومت پهلوی دوم نیز نهضت ملی شدن نفت نتیجه اجتماع مردم تحت حمایت اشخاصی همچون آیت الله کاشانی و با اهتمام اندیشمندانی بسان دکتر مصدق و تیم نخست وزیری بود.


نهضت‌های ملی اگر از رهبر یا اندیشمند تهی شوند محکوم به شکست اند؛ و این دقیقا همان اتفاقی بود که برای نهضت ملی شدن نفت افتاد. اختلاف بین مراجع جنبش منجر به شکست این نهضت در سال۱۳۳۲ و ماجرای کودتای ۲۸مرداد گردید که با ایجاد وقفه‌ای طولانی که تا سال۱۳۵۷ به پیروزی انقلاب انجامید، به درازا کشید.


انقلاب ایران که در نظر برخی صاحب نظران ادامه همان نهضت سالهای ۱۳۲۹ بود، با رویکرد‌های متفاوت؛ از اولین روزهای خود درگیر حوادث ریز و درشت داخلی و بین المللی بوده و هست. یکی از مهمترین این اتفاق‌ها که ۸ماه و۲۱ روز پس از پیروزی انقلاب واقع شد تسخیر سفارتخانه آمریکا بود که برخلاف قرارداد وین و حتی طبق برخی نظرات رسیده از همان زمان، در ابتدا خلاف نظر امام خمینی (ره) بوده است و به همین دلیل اندکی جای تامل دارد.

 

حال واقعا ماجرا چه بود؟
رژیم پهلوی با داشتن ده‌ها گروه اپوزوسیون با جهتگیری‌های مختلف روبرو بود؛ از گروه چپ مارکسیستی و حزب توده تا چریک‌های مجاهدین خلق و چریک‌های اسلامی و چریک‌های قومی و گروه‌های برانداز از توده‌های مختلف جامعه و قومیت‌های مختلف ایران ولی در سالهای آخر حکومت پهلوی همگی رهبری امام خمینی بعنوان پرچمدار اصلی مبارزه با شاه را پذیرفته بودند. حتی اگر از درون با گوشت و پوست خود با جهتگیری‌های اسلامی امام مخالف بودند ولی برای براندازی حکومت چاره‌ای جز همراهی با امام نداشتند زیرا گفتمان امام فراگیر ترین و پرطرفدار ترین تفکر میان مردم بود که توانسته بود اکثریت جامعه را با انقلاب همراه کند. اما بعد از پیروزی انقلاب این تفاوت‌های ایدئولوژیکی با تفکر امام نمایان شد و سرآغاز بحث و جدل‌هایی میان انقلابیون گردید.


آمریکا ستیزی بعنوان یکی از ارکان مبارزات گروه‌های چپ رادیکال از ابتدای انقلاب بود تا جایی که ۲۵بهمن۵۷ چریک‌های فدایی خلق به سفارت آمریکا حمله کرده بودند که با ورود نیروهای انقلاب، این افراد از سفارت خارج شده و به سفیر آمریکا تضمین تامین امنیت از طرف دولت موقت داده شده بود. اما نظر امام درباره آمریکا بیشتر به برابری و استقلال دیپلماتیک بوده تا قطع تمامی ارتباطات!


یکی از شواهد قوی برای اثبات این مدعی مربوط به چند روز قبل از تسخیر سفارتخانه یعنی دهم آبان است که شهید چمران (وزیر دفاع و نماینده امور انقلاب دولت موقت) همراه با مرحوم ابراهیم یزدی (وزیر امورخارجه و معاون نخست وزیر) و دکتر بازرگان (نخست وزیر) بعنوان نمایندگان دولت موقت انقلاب ایران، برای شرکت در جشن سالگرد پیروزی انقلاب الجزایر در این کشور مستقر بودند؛ با نمایندگان بلندپایه دولت آمریکا که شامل وزیر امورخارجه، وزیر دفاع ومشاور امنیت ملی آمریکا که در جشن حضور داشتند، به درخواست آنها، دیدار داشتند. این دیدار با واکنش‌های بشدت تندی از طرف چپ‌ها در داخل کشور همراه بود؛ در حالی که دکتر یزدی بعد از آن سفر وقتی برای ملاقات با امام و دادن گزارش به منزل امام می‌روند، پیشنهاد‌هایی به امام میدهند برای تضعیف یا قطع ارتباط کامل با آمریکا مبنی بر عدم پذیرش سفیر جدیدِ پیشنهادی دولت آمریکا و حتی تقلیل سفارت به کنسولگری و یا حتی بستن سفارتخانه میدهند که این پیشنهاد‌ها با مخالفت امام همراه می‌شود.

 

این خاطره‌ی نقل شده می‌تواند بیانگر این باشد که امام در آن زمان درباره‌ی قطع ارتباط با آمریکا به نتیجه قطعی نرسیده بودند. بحث ایشان بر سر دخالت‌های آشکار امپریالیسم جهانی در حکومت مستقل ایران بود و فرض امام، امکان وجود داشتن سفارتخانه آمریکا در ایران ولی در عین حال یک رابطه دیپلماتیک برپایه برابری و استقلال بوده است، بدون دخالت دولت آمریکا در حکومت ایران. درواقع ایدئولوژی امام یک مبارزه با سلطه‌گری نظام جهانی بود و درباره آمریکا رابطه برپایه برابری مدنظر ایشان بود ولی درباره استراتژی این تقابل و یا همکاری هنوز به تصمیمی قطعی نرسیده بودند.


این فرض اندکی گیج کننده بنظر می‌رسد ولی وقتی به شرح دیگری از ساعتهای قبل از تسخیر رجوع می‌کنیم، قابل تامل تر می‌شود. دانشجویان مسلمان پیروخط‌امام گروهی از جوانان پیرو مکتب انقلاب امام بودند و به سبب همین دلبستگی، این نام را برای خود برگزیده بودند. از همان اولین ساعات پذیرش شاه توسط آمریکا برای معالجه که گمان آن می‌رفت این پذیرش نوعی دهن‌کجی به انقلاب و زمینه سازی برای کودتایی بسان ۲۸مرداد باشد، طی جلساتی در کوه‌های اطراف تهران تصمیم به تسخیر سفارت آمریکا می‌گیرند. ولی برای اطلاع امام و کسب اجازه، می‌خواهند این موضوع با امام مطرح شود. یکی از افراد نزدیک به امام به آنها می‌گوید در صورت اطلاعِ امام ایشان با این نقشه مخالفت می‌کنند و جلوی آن را می‌گیرند. بر همین اساس شما به سفارتخانه بروید و امام خودشان اطلاع میابند که با موافقت دانشجویان، تصمیم بر حمله به سفارت بدون اطلاع امام گرفته می‌شود!


براساس این فکت‌های تاریخی که بنظر می‌رسد به نقل مرحوم ابراهیم‌یزدی نزدیک تر است؛ امام خمینی (ره) با حمله به سفارت آمریکا در ابتدای امر مخالف بوده‌اند و حتی دنبال راهبری مناسب برای مقابله با آمریکا می‌گشتند. ولی پس از این تسخیر سفارتخانه، به ناگاه نظر امام به دلایلی استراتژیک به آمریکاستیزی مطلق تبدیل تبدیل شد؛ تغییر کرد.


این دلایل عبارت اند از:

اول، آنکه جریان مذهبی انقلاب تحت فشار و پروپاگاندای جریان‌های چپِ رادیکال و سلطنت طلب قرار گرفته بود مخصوصا پسای دیدار با هیئت آمریکایی در الجزایر.


دوم، وابسته بودن دانشجویان به بدنه اصلی انقلاب؛ زیرا درصورت عدم حمایت از آنها دولت ایران مجبور به جبران خسارت علیه آمریکا و ازبین رفتن وجه استقلال و ضد امپریالیستی انقلاب ایران می‌شد.


سوم، کشف شواهد بسیار مبنی بر جاسوسی کارمندان سفارت و تلاش در جهت براندازی انقلاب ایران


چهارم، تفکر فلسفی امام درباره انقلاب و براندازی حکومت پهلوی بود؛ زیرا ایشان باور داشتند انقلاب ایران می‌تواند زمینه‌ساز یک موج استکبار ستیزی در میان کشورهای مسلمان و حتی ملت‌های آزادی طلب در سراسر جهان باشد و این اقدام را در راستای آن بینش، می‌توان استراتژیک دانست.


پنجم، بستن دهان منتقدان و مغلطه گران مبنی بر وابستگی انقلاب به غرب و به اصطلاح روی کار آوردن نظام توسط خارجی ها!


ششم، تسخیر سفارتخانه می‌توانست برای ایران یک دست بالاتر فراهم آورد تا علاوه بر بازپس گیری شاه مخلوع، ثروتی که شاه و درباریان از کشور خارج کرده بودند یا صرف خرید سهام شرکت‌های خارجی شده بود به ایران بازگردانده شود.


و مورد آخر می‌توان به آن اشاره کرد که با تسخیر سفارت آمریکا، بار دیگر توجه رسانه‌های جهانی به انقلاب ایران معطوف می‌شد و انقلابیون می‌توانستند از این موج رسانه‌ای برای معرفی انقلاب به سایر مردم دنیا استفاده کنند.


پسای این تسخیر که توسط امام به «انقلاب دوم» تعبیر شد؛ هزینه‌هایی را به کشور تحمیل کرد که شاید با عدم مدیریت درست مسئولین داخلی و سیاست بین‌المللی همچون خشتی کج، اساس فعالیت‌های کشور را مختل کرد و این خشت‌کج گاه منجر به روی کار آمدن دولت‌هایی شد که با اتخاذ رویکرد به نگاه به خارج، باعث ازهم گسیختگی استراتژی درست برای مقابله با تفکر نئواستعماری غرب شد.استقلال و آزادی هزینه دارد و ملت‌های عدالت طلب با هزینه‌های استقلال مشکل ندارند، مشکل با هزینه تراشی‌ها و هزینه سازی سلیقه‌ای برخی مسئولین است.


آنجایی که تسخیرکنندگان سفارت آمریکا فرزندانشان پاسپورت آمریکایی دارند و تحصیل و زندگی لاکچری آنها از حقوق‌ها و رانت‌های مالی در اختیار پدر و مادرشان تامین می‌شود. آنجایی که تسخیر یک سفارت برای جوانانی با سن‌های کمتر از ۲۵ نشان بلوغ فکری و سیاسی است ولی تا همین الان که مویی در سیاست و ریاست سفید کرده‌اند با تصویب قوانینی همچون شرط سنی برای بسیاری جایگاه‌های سیاسی امکان رشد و ترقی جوانان این مملکت را گرفته‌اند.

 

برخی اشخاص در نظام ایران به‌گونه‌ای سیستم را در دست گرفته‌اند که گویی انتقاد به یک فرد، انتقاد به کل سیستم است. این رفتار آنها مانند کاشت دانه بلوطی است که سالها پس از کاشت شروع به دادن محصول برای خود و فرزندانشان کرده. مشکل از بی‌عدالتی در ساختارهای خلق شده توسط مسئولین است، مشکل سیستمی است که رانت و ناکارآمدی خلق می‌کند آنهم بخاطر منفعت برخی مسئولین.


به راستی اگر انقلاب اول در سال۵۷ و انقلاب دوم در۱۳ آبان است؛ شاید انقلاب سومی نیاز باشد، انقلابی برای بدست گرفتن انقلاب از مسئولین فعلی! انقلابی مخصوص جوانان برای اصلاح بدعت ها، ناکارامدی‌ها و کژی‌های تحمیل شده بر سیستم.


جوانانی بهره‌مند از دانش‌های مدیریت مبتنی بر اقلیم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اتقصادی ایران که با ایمان راسخ به آرمان‌های انقلاب بتوانند تصمیماتی برپایه دانش و عدالت گرفته و کشور را از شرایط مبهم امروز خارج کنند. جوانانی که براساس لیاقت به پست‌های مدیریتی و تاثیرگذار می‌رسند نه براساس سابقه پاخه خواری مفاسد قدرت و فعالیت در ستاد‌های اتتخاباتی‌شان.دولت جوان انقلابی روی کار نخواهد آمد تا وقتی جوانان ما بجای خواندن کتاب و تفکر، مستند ببینند و سخنرانی گوش فرا دهند.


مسئول انقلابی در عصر امروز کسی نیست که لکسوس سوار شود و از حقوق نجومی خود و هم سفره‌هایش در صداوسیمای دفاع کند. مسئول انقلابی کسی نیست که جوانان متولد دهه۶۰ را مشکل کشور اعلام می‌کند و یا برای فرزندش مدرسه خصوصی تاسیس کند که اگر اینگونه بود، امام انقلاب درباره جوانان نمی‌فرمود: شما ذخیره‌ی ما هستید و من خدمت‌گزار شما هستم.


رهبر انقلاب بارها گفته‌اند گره مشکلات کشور به دست جوانان باز می‌شود. مشکل امروز درواقع قبیله گرایی انقلابیون سالهای پیش است و برای رفع مشکل انقلاب سومی نیاز است که همان انقلاب جوانگرایی و بکار بردن جوانان لایق و با اخلاص در جایگاه درست است.

 

امیرعلی وطن‌دوست باجیگران - مهندسی موادومتالورژی دانشگاه فردوسی مشهد

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار