گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-محمدحسین طارمی؛ جمعی از اصلاح طلبان که به طیف رادیکال این جریان معروف هستند در یک بیاینهای آن هم بعد از یک هفته از قطعی شدن انتخابات بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا خواستار مذاکره مجدد با این کشور شدهاند.
این افراد در این بیانیه نوشته اند: «اکنون که خروج عهدشکنانه ترامپ از برجام و سیاست فشار همهجانبه او علیه ایران، بهرغم لطماتی که به اقتصاد ایران زد و فشاری که بر مردم ایران وارد آورد، به شکست انجامیده است و رئیس جمهور منتخب وعده بازگشت به برجام داده، فرصتی برای شدت بخشیدن به کوششهای معطوف به رفع تحریمها از موضع عزت در اختیار ایران قرار گرفته است تا تحریمهای ظالمانه پایان یابد، ملت نتیجه تحمل و شکیبایی خود را ببیند و کشور به مسیر رشد و توسعه اقتصادی بازگردد.
بیانیه به نفع بایدن و به ضرر مردم!
آنها در بیانیه که منتشر کردند خواستار مذاکره مجدد با دولت آمریکا و تصویب FATF شدهاند. موضوعی که برخی فعال فضای مجازی اعلام کردهاند که روحانی هم در جلسه سران قوا با حضور رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردهاند.
پیشنهاد جام زهر به رهبر انقلاب
با توجه به این بیانیه، بهتر است سیری در تاریخچه این نوع اقدامات از سوی اصلاح طلبان بزنیم. درست در 31 اردیبهشت 1381، 135 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نامهای به مقام معظم رهبری ارسال کردند. نمایندگان در این نامه نوشته بودند: دوره کنونی از این لحاظ بیمانند باشد که شکافهای سیاسی و اجتماعی با تهدید خارجی و برنامه آشکار دولت ایالات متحده آمریکا (به عنوان قدرتی که در برابر خود مانعی نمیبیند) برای تغییر نقشه ژئوپولتیک منطقه همزمان شده و نظام ناچار به کنش و واکنش در برابر این برنامه است.
نمایندگان مجلس ششم، اتفاقات دوم خرداد را مایع نجات حاکمیت بر شمردند و صراحتا در نامه خود رو به حاکمیت گفتند: قبل از نوشیدن جام زهر، عذرخواهی کنید! این نمایندگان همچنین در بخشهایی از نامه به بخشهای حیاتی کشور یعنی شورای نگهبان و قوه قضاییه هجوم برده و حرفهای ناروایی را به این دو قسمت نسبت دادند.
رهبری در اول خرداد سال 81 هم گفتند: «مسئله آمریکا این است که هویّت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد و این را به زبان میآورد. چرا عدّهای از مدّعیان سیاست و فهم، نمیفهمند؟ واقعاً جای تأسّف است... ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است! ... کسانی که دم از مذاکره با آمریکا میزنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمیدانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند.»
جام زهر دوم در دست مشارکت و مجاهدین
عناصر مرکزی حزب منحله مشارکت و سازمان منحله مجاهدین انقلاب که معمولاً در این موضوعها میداندار هستند، از عوامل پیگیر برای تهیه و جمع آوری امضای این بیانیه هستند و از حاکمیت نظام جمهوری اسلامی خواستهاند از این فرصت استفاده کنند. دقیقاً در زمان مجلس ششم هم در بین امضا کنندگان نامه جام زهر، اسامی افرادی همچون بهزاد نبوی، احمد شیرزاد و سید محمد رضا خاتمی مشاهده میشود.
کاسبان مذاکره سه دسته هستند
در ایران سه دسته به دنبال مذاکره با آمریکا هستند. ابتدا رادیکالهای اصلاح طلب به سردمداری کرباسچی و این طیف. برخی دیگر نیز مانند بهاریهای مردم را از جنگ هراس میدهند و مهمترین بخش این ماجرا که بسیار مخفیانه و نرم رفتار میکنند مربوط به تکنوکراتهای داخل دولت است. این بخش بسیار خطرناکتر از بقیه اعضای دیگر هستند. کاسبان مذاکره بعد از پیام روشن رهبری به نخست وزیر ژاپن دوباره به جنگ هراسی و کاسبی در این زمینه روی آوردند و از روز گذشته بازگشت به جنگ را کلید زدهاند. البته ادعای پوشالی که خود ترامپ و جان بولتون از گفتن آن هراس دارند و گفتهاند اصلاً آمریکا به دنبال جنگ با ایران نیست.
در مجموع میتوان سه طرف دوست دار مذاکره کردن ایران را تصور کرد. ابتدا آمریکا و متحدانش مانند؛ اروپا و کشورهای خلیج فارس که برخی تندور و بعضی هم کندروتر هستند. اروپا خواستار مذاکره هست، ولی کشورهای مانند؛ عربستان و امارات درخواست مداخله نظامی دارند؛ بنابراین سیاست این دسته بر چماق و هویچ استوار است.
قماربازی داخلیها در کازینو آمریکا
دسته دومی هم در داخل کشور هستند که کاسبان مذاکره و جنگ هراسی معروفند. آنها میخواهند با اعلام خطر ایران را بار دیگر به قتلگاه مذاکره ببرند. آنها در کازینو سیاست خارجی آمریکا در حال قمار خطرناکی هستند. دسته سوم هم بهارهای و تکنوکراتهای دولتی هستند که مردم ایران از جنگ هراس میدهند تا به نتایج انتخاباتی خود برسند.
با برآورد پیروزی «جو بایدن» در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و با توجه به اینکه، اوست که دولت بعدی آمریکا را تشکیل خواهد داد؛ زمزمههای بازگشت بهبرجام از سوی برخی محافل افراطی شنیده شده و گویا نوعی از امیدواری کاذب نسبت به این توافق زوار دررفته در حال تزریق به جامعه است. با این حال، بدیهی است که این امیدواری دادن کاذب، بعدها میتواند هزینهزا باشد و جامعه را با یک سرخوردگی دیگر در حوزه رفع تحریمها مواجه کند.
این در حالی است که در دوران ریاستجمهوری ترامپ در آمریکا تحریمهایی که با برجام رفع شده بودند، بار دیگر بازگشتند و افزایش هم یافتند اما این همه ماجرا نبود، بلکه نکته مهمتر این است که در این چهار سال ساختار تحریمهای ایران از منظر قوانین داخلی آمریکا بهشدت پیچیده شدهاند. معنای پیچیده شدن این است که فرضا بانک مرکزی ایران علاوه بر تحریمهای قبلی خود به بهانه تروریستی نیز تحریم شده و بر این اساس دیگر رفع تحریمهای سابق با بازگشت آمریکا به برجام نمیتواند این نهاد مالی مهم ایرانی را از تحریم خارج کند.
درباره همراهی دولت با این دسته هم برخی سؤالهای مطرح شده است. اینکه دولت پشت گرانیهای اخیر است.