«سهراب پرواز» شاعر و عکاس اصفهانی است که آخرین اثرش «باد عقربهها را جابجا میکند» مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفتهاست.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «سهراب پرواز» شاعر و عکاس اصفهانی است که آخرین اثرش «باد عقربهها را جابجا میکند» مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفتهاست. آقای پرواز پیش از انتشار این کتاب در نمایشگاه عکسی در گالری گلستان برگزار کرده بود که یک بازدیدکننده فرانسوی به او گفته بود «فکر نمیکردم عکاسی در ایران به این خوبی پیشرفت کرده باشد»؛ وی بعد از این مکالمه و با انتشار این کتاب میگوید که ما باید به این فرد و تمام کسانی که چنین ذهنیتی از عکاسی و هنر ما دارند میگفتیم عکاسی ما چیزی از جهان کم ندارد. با سهراب پرواز به بهانه انتشار این کتاب و دو اثر جدیدش گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
شما در کتاب «باد عقربهها را جابجا میکند» بهعنوان عکاس روایی شناخته میشوید؛ باتوجه به کمبود هنرمندانی از این دست در کشورمان، چرا این کتاب را با این سبک منتشر کردید؟
تا به الان کاری که میکردهام شعر بوده است؛ معمولا شعر و داستان کوتاه مینویسم و تاکنون داستانی را منتشر نکردهام، اما فضای روایی به این علت در عکسهای این کتاب اتفاق افتادهاند که من اساسا در دانشگاه، سینما و عکاسی خواندهام؛ همین امر باعث شد فضایی روایی در من شکل بگیرد؛ ضمن اینکه خرده روایتهایی که در سینما و ادبیات نمایشی وجود دارند همیشه با تصاویر گره میخورند. اتفاق جالبی که همیشه برای من رخ میداد این بود که عکاسی تا اندازه زیادی به زمان ربط دارد؛ چند عنصر، سازندگان عکاسی هستند یکی نور، زمان و الی آخر... لحظه و زمان برای من اهمیت بسزایی داشت.
آنچه شما در بستر زمان بازنمایی میکنید در نهایت بهطور حتم دارای روایت است. حال اینکه این روایتها چه کارکردی دارند متفاوت خواهند بود چراکه به نوع کاری که انجام میدهیم وابسته هستند. این کتاب براساس فضا و زمان شکل گرفته است؛ زمان دیدن یک فضا که مورد علاقهام بود در آن میماندم، زیرا اعتقاد داشتم کشف و شهودی در آن مکان کردهام که باز هم به این اتفاق منجر خواهد شد؛ بنابراین من که دریافتم یک فضا برای گرفتن عکس کفایت میکند میتواند بیش از این هم کارکرد داشته باشد؛ بنابراین میتوان اینگونه گفت که خالق اثر با متنی که ذیل عکس متنشر کرده مقصود خود در لحظه را به بیننده و خواننده القا کرده است؟
بله؛ چنین فضایی وجود دارد. گاهی بسیار صریح و مشخص چه در متن و چه در عکسها به سراغ موضوع رفتهام. البته ممکن است روایتی در قالب متن برای یک عکس حقیقت نداشته باشد و بعضی حقیقیاند، اما من خواستهام اینطور کار را پیش ببرم و روایت به عکس بچسبد. در نهایت باید بگویم که استقلال این متنها و عکسها حفظ شده است. با اینکه به هم مربوط و پیوسته هستند. بهطوری که اگر خواننده از سمت راست کتاب را باز کند ابتدا روایت میخواند و سپس عکس میبیند و اگر از طرف چپ این کار را بکند برعکس. من حتی یک نقطه هم کنار عکسها ننوشتهام تا استقلال آنها بهطور کامل حفظ شود.
پس نوشتهها رئال نیستند.
عکسها کاملا رئالهستند، اما در روایات از ذهنیت موجود استفاده شده است.
بهدلیل شرایط بحرانی و بیماری کرونا از کتاب رونمایی نکردید؟
نه، متاسفانه؛ نمایشگاه کتاب هم کنسل شد.
بعد از کرونا برنامهای برای برگزاری مراسم رونمایی از کتاب دارید؟
باید این اتفاق بیفتد، زیرا این کتاب فقط عکس و متن نیست که به من مربوط باشد. مترجم، متنها را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است؛ کار گرافیکی ویژه بهخصوصی در صفحات لحاظ شده است؛ حتی به طراح گفتم چرا اسم تو روی جلد نیست؟
باتوجه به ترجمه انگلیسی روایات و طراحی و گرافیک ویژه به ابعاد جهانی این اثر هم فکر کردهاید؟ و اینکه آن را فقط به مرزهای داخل محدود نکنید؟
بله، حتما؛ اساسا هنر زبان مشترک تمام جهان است و عکس بهطور خاص کار خود را میکند. بهدلیل وجود متنها به این مورد فکر کردیم و در نهایت ترجمه انگلیسی را هم برای آن قرار دادیم تا مخاطبان داخلی و البته خارجی هم به احوالاتم پی ببرند.
این برداشت درستی است که تلفیق عکس و متن در کتاب شما به علت توجه بالای مخاطبان و کاربران فضای مجازی از این فضا خاصه اینستاگرام است؟
به شکل جدی اعتقادی به فضای مجازی ندارم؛ اگرچه به لحاظ معنایی در فضای معاصر اهمیت بسیاری دارد وتاثیرات فراوانی روی کار افراد دارد؛ مخاطب برای من همیشه مهم است و باورم این است که مخاطب بایستی همراه ما باشد، اما اینکه خود را به دست مخاطب بدهم تا ببینم امروز چه چیزی را میپسندد تا من آن را تولید کنم نه! زیرا من آن را زندگی کردهام و حالا بخشی از زندگی من است که در نهایت تبدیل به عکس یا شعر و عکس شده است. این گرفتاری بوده که در من وجود داشته است. من در ابتدا منتقد خود هستم و ایرادات آن را میدانم، اما اگر خودم از آن لذت نمیبردم هرگز اقدام به چاپش نمیکردم؛ بنابراین ایثاری شکل نگرفته است که حالا بگویم قصد دارم به مخاطبم هدیه دهم. من در تاریخ هنر کشور، کسی نیستم و در حال راضی کردن خود هستم و اگر مخاطبان و طرفداران همراه کار من میشوند چه بهتر! اما اینکه فضای مجازی بتواند به کار من شکل دهد نه، اصلا به آن اعتقادی ندارم. به هرحال باید پذیرفت که فضای مجازی وجود دارد و مخاطب را کم حوصله کرده است.
درمورد کارهای جدید خود توضیح دهید.
«باد عقربهها را جابجا میکند» ادامه خواهد داشت. کار جدید در همان قالب قبلی با عکسهایی رواییتر وگستردهتر خواهد بود. اثر در حال پیشروی است، اما از آنجا که کار در قالب زمان اتفاق میافتدکمی زمانبر خواهد بود؛ در مجموع کاری را شاهد خواهیم بود که تا به اینجا خودم را راضی کرده است. کتاب دیگرم با عنوان «اینجا کجای جهان است» به تازگی مجوز دریافت کرده است؛ کتابی که مجموعه شعر سپید است. من تاکنون مجموعه شعر سپید نداشتهام و این کار بهزودی توسط نشر مایا منتشر خواهد شد.