سجاد دیر مینا گفت:«افرادی که امنیتی هستند از همین مردم اند. مردمی که رحم و شفقت دارند نسبت به آینده این مملکت و به فکر این هستند که ما به آینده امید داشته باشیم و ضربه نخوریم. ما هرجا از لحاظ امنیتی از هر منظر چه فرهنگی چه نظامی ضربه خوردیم، ضرر کردیم.»
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- فاطمه قربانی رضوان؛ سریال خانه امن به تهیه کنندگی ابوالفضل صفری و کارگردانی احمد معظمی این شبها از شبکه یک درحال پخش است. سریالی پرمخاطب در ژانر امنیتی جاسوسی با نویسندگی حسین تراب نژاد که به تهدیدات داعش و چگونگی طراحی کشورهای غربی و کمکهای مالی منطقهای به این گروه تروریستی میپردازد.
«خانه امن» از تولیدات گروه فیلم و سریال مرکز سیما فیلم است و جزو آثار پرلوکیشن تلویزیون محسوب میشود که در چند شهر تصویربرداری آن انجام و بیش از ۵۰ بازیگر در آن به ایفای نقش پرداختند. فضای سیاسی امنیتی و ایدئولوژیک این سریال باعث شده تا بحثهای مختلفی درباره آن شکل بگیرد. مخاطب ایرانی البته نشان داده که به آثاری از این ژانر مثل سریال گاندو علاقه دارد. با این وجود، اما از نظر برخی این سریال وارد فضای شعارزدگی و کلیشه شده است.
سجاد دیرمینا بازیگر تلویزیون تئاتر و سینما که پیش از این در سریالهایی همچون "سایهبان" "سایبر" "دلدار" " عمودی ها" حضور داشته است، در خانه امن نیز در نقش یکی از ماموران امنیتی به ایفای نقش میپردازد. با ایشان درباره سریال و نظرت مختلفی که درباره آن وجود دارد گفتگو کردیم:
بازی در سریال خانه امن که به نوعی تقابل نیروهای امنیتی کشور با داعش و منافقین را به تصویر میکشد یک ریسک است. شما برای پذیرش نقش یک مامور امنیتی چه ملاحظاتی داشتید و با چه نگاهی این نقش را پذیرفتید؟ دو حالت دارد. یکی بازیگری که میتوان با نگاه اپراتوری آن را دید و کار برایش مهم نیست و هر نقشی را ایفا میکند. حالت بعدی هم این است که نقش برای بازیگر مهم است و همذات پنداری میکند که چگونه آن را ایفا بکند. من جزء گروه دوم هستم. یعنی برایم مهم است که چه نقشی را کی کجا و در چه موقعیتی بازی بکنم؛ و واقعیت این است که این نقش را من با جان و دل قبول کردم و برای من جذابیتهای پنهان زیادی داشت. زوایایی داشت که دوست داشتم خودم را به چالش بکشم. مردم هم لطف داشتند و استقبال کردند و من را مورد لطف خودشان قرار میدهند. ولی این نقشها جز نقشهایی هستند که محترم اند و سختیهای خودشان را دارند مثل باورپذیری و اینکه زمانی که مردم نگاه میکنند دوست داشته باشند. این را من باز هم تاکید میکنم که با نظرات مستقیم خود آقای معظمی که خیلی از ثانیهها از ایشان سوال میپرسیدم و نظرات مشاور کارمان آقای مرتضی اصفهانی و نویسنده کار آقای حسین تراب نژاد که ما را هدایت میکردند خروجی این چیزی شد که اتفاق افتاد و مورد پسند مردم بود.
فکر میکنید تا چه میزان ساخت کارهایی در ژانر امنیتی لازم است و عموما کارهایی در این ژانر چه خروجی و اثری داشته یا میتوانند داشته باشند؟ من البته صاحب نظر نیستم اما از طرف خودم عرض میکنم که در همه دنیا رسانهها وظایفی را دارند و یک سرخطی را پی میگیرند و براساس یک سیاست گذاری و ریل گذاری تولید محتوا میکنند. از لحاظ ملی میهنی عرض میکنم که ما از این دست تولیدات فاخری داشتهایم، حالا این شبها با کار آقای معظمی که مردم بازخوردهای خوبی داشته اند و پیگیر این هستند که قسمتهای بعدی چه اتفاقی میافتد. عرض من این است که حتما تاثیر دارد. حتما یک اعتماد مشترک ملی را به وجود میآورد. مطمئنا یک ادای دینی خواهد بود برای زحمات انسانهایی که اصلا اسمی از آنها در ثانیه ثانیه زندگی ما نمیبینیم و نمیشنویم. این انسانها وجود دارند. برای امنیت و آرامش ما دارند زندگی میکنند و زندگی خودشان را گذاشتهاند، تمام وقتشان را گذاشتهاند که ماحصل رسانهای آن میشود اینکه میبینیم.
در سالهای اخیر هنرمندانی که کارهایی در ژانر پلیسی امنیتی انجام دادند گاها از سوی جامعه هنری کنار گذاشته شدند، با بازی در این تیپ سریال نگران این موضوع نبودید؟ اگر بحث مالی باشد و من به این فکر کنم که به من نقش ندهند سراغ شغلهای حلال دیگری میروم. اگر بحث واگذاری نقش از نگاه فضای آرتیستیکال و هنری باشد باز هم برایم مهم نیست. چون همان کسانی که بخواهند ما را کنار بگذارند یک دستی بالاتر از دست آنها هست که آن دست آنها را کنار میگذارد و آن دست خدا است. فکر میکنم خیلی احمقانه است که یک نگاه ملی میهنی را با تکیه بر هر جناحی، که نمیخواهم بگویم داخلی یا خارجی، با تکیه بر هر جناحی که نان در آنجا باشد که من اسمش را میگذارم اپوزیسیون، پشت گوش بندازید و از آن فارغ بشوید.
ابتدا گفتم که همه کشورهای دنیا یک سیاست گذاریهایی دارند. اینکه ما دست در دست هم میگذاریم در همین مملکت، با کمک مردمان خودمان بعضی مشکلاتی که به وجود میآید را برطرف بکنیم و پشت همدیگر هستیم اینها همه مردمی هستند. امنیتی هم که میگویم از خود مردم است. افرادی که امنیتی هستند از همین مردم اند. مردمی که رحم و شفقت دارند نسبت به آینده این مملکت و به فکر این هستند که ما به آینده امید داشته باشیم و ضربه نخوریم، چون در هر لحظه تاریخ ما اگر فارغ شدیم از مباحث امنیتی حالا همه امنیت از بعد نظامی نیست، امنیت هزاران جبهه دارد که یک جبهه اش نظامی است. خود بحث رسانه و فرهنگ محافظان امنیتی خودش را دارد. ما هرجا از لحاظ امنیتی از هر منظر چه فرهنگی چه نظامی ضربه خوردیم، ضرر کردیم. در تاریخ میتوانید ببیند. همین اواخر ضربهای که خوردیم واقعا جان سوز و جان گداز و دردناک بود. یا یکسال پیش که ما به ۱۳ دی ماه هم نزدیک میشویم و سالگرد شهادت یک مرد بزرگ را داریم. انسانهایی هستند که از جان مایه میگذارند که ما آرامش داشته باشیم. در قبال اینکه از جانشان مایه میگذارند هیچ طلا و مدال شهرتی به گردن آنها آویزان نیست که ما متوجه بشویم چه کسانی هستند. خب این ارزشمند است.
در برخی سکانسها مخاطب با دیالوگهایی گاها شعارزده و کلیشهای مواجه میشود، به نظر شما این نقطه ضعف سریال محسوب نمیشود؟ مخصوصا صحبتهای بین نقش کمال و ابوعامر در بازجویی ها.
فرض کنیم که پدری میخواهد با پسرش صحبت بکند و از این راه او را هدایت بکند. یک دیالوگی برقرار میشود. پدر از چپ و راست مصداق سخن میآورد که چه کاری درست است و پسر کجا اشتباه کرده. هرکس در روابط خودش چنین تجربههایی را دارد. حالا شخصی دارد بازپرسی میکند و جان هزاران نفر در گرو اطلاعات فردی است که قرار است مورد بازجویی قرار گیرد. به نظر من این دیالوگها خیلی طبیعی است و اتفاقا کار را زیباتر میکند یعنی شاهد مثالهایی که در این دیالوگها وجود دارد فضا را خیلی زیبا میکند. این بحث البته سلیقهای هم هست و نظر مخاطبان مهم است. شعار هم به نظر من بد نیست. شعار سرتیتر خیلی از انقلابهای بزرگ است. یعنی همه جشنها و جنبشها از شعار شروع میشود. به نظر من شعار بد نیست.
درباره تجربه کاری خودتان با آقای احمد معظمی کارگردان سریال که کارنامه پررنگی در ساخت سریالهای پلیسی امنیتی دارند بفرمایید: چندین کار متعدد را در کنار ایشان انجام دادم. از صمیم قلبم میگویم که جزء افتخارات من است که با ایشان کار کرده ام. مخصوصا یک بازیگر وقتی که وارد یک کار میشود یکی از چیزهایی که برایش مهم است شخص خود کارگردان است. خود آقای معظمی برای من از این نظر آرامش خاطر میآورد که میدانستم به کاری که میخواهد انجام دهد اشراف کامل دارد. به مسیری که در صفرتا صد سریال چه در پیش تولید، چه در حین تولید و زمان پخش وجود داشت آگاهی و اشراف کامل دارد و خب بازیگر خیالش راحت میشود. زمانی که شما به عنوان بازیگر وارد یک پروژه میشوید و به کارگردان اعتماد کامل ندارید، اذیت میشوید. اما خداراشکر در این کاری که با آقای معظمی داشتم آن آرامش خاطر بود، اعتماد وجود داشت که شما میدانستید که به کارگردانی تکیه میکنید که میداند چه کار میکند. چیزی هم که امروز درحال پخش است و مخاطبان هم بازخورد نشان میدهند بر عرایض بنده صحه میگذارد.
بازخوردهای خانه امن از سمت مردم برای شما چطور است؟ بازخوردها عالی بود. با یک دوستی آشنا شدم که از ماموران محترم راهنمایی ورانندگی بودند. من را نگه داشت و درباره فیلم صحبت کردیم. ایشان به من گفت که سریال خیلی خوب است و درست است که درباره شغل آنها نیست، اما آنها هم در مشکلاتی به سر میبرند که نمیتوانند تمام و کمال از نظر زمانی از خجالت فرزندانمان دربیاییند. حالا از وقتی که این سریال پخش میشود شاهد مثال ایشان برای خانواده اش است که به آنها بگوید مثلا شخصیتی که آقای پگاه بازی میکند، شب و روز ندارد و مشکلات برایش پیش میآید که باید مثلا سریع برود کرمانشاه. ایشان میگفت که خانواده اش بعد از دیدن این سریال آرامتر شدند. اینها شغلهای سختی هستند. انسانهایی هستند که دارند زمان میگذارند و واقعا باید دستشان را بوسید و باید به این انسانها ارج و قرب خاصی گذاشت.
از کار در شرایط کرونا و سختی فیلم برداری این سریال در این اوضاع بفرمایید؟ خدا را شکر شیوه نامهها رعایت میشود. مردمان هنری و به خصوص در عرصه فیلم سازی، بازیگران کارگردان، فیلم بردار و همه عوامل چیزی جز از مردم نیستند. مثل خود مردم که فعالیتهای روزانه شان را با رعایت کامل تمام نکات بهداشتی و ایمنی سلامت بدن انجام میدهند و رعایت میکنند در دوران فیلم برداری هم به این شکل است. سخت است، خیلی سخت است، ولی سختی این هم مانند سختی کار خیلی از مردمان دیگر که در شغلهای شریف دیگری کار میکنند است. سختی متفاوت از سختی کارهای دیگر نیست.
و سخن آخر؛ از تهیه کننده کار آقای صفری تشکر ویژه دارم. آقای معظمی که واقعا در تجربههای کاری که با ایشان داشتم نقش یک پدر و برادر بزرگتر را در زندگی من دارند. نویسنده کار آقای تراب نژاد بسیار انسان شریف و بزرگ و با قلم شیوا و رسا و عمیق و آقای مرتضی اصفهانی که مشاور کار بودند. فارغ از همه اینها که این تشکرها کاملا از دل من برمی خیزند و خیلی قلبی عرض میکنم، تشکر میکنم از نیروهای حوزه امنیت. انسانهایی که ما آنها را نمیشناسیم. حالا بعضی وقتها در اخبار لحظاتی از آنها میبینیم. من این را میدانم و به این رسیده ام، چون خودم خانواده دارم و پدر هستم عرض میکنم، اینکه اگر این انسانها نباشند، همین الان با تمام سختی ها، ناراحتیها و تمام این مشکلات اقتصادی که هست، اگر این انسانها نباشند واقعا سنگ روی سنگ بند نمیشود. نسبت به این انسانها باید سر تعظیم فرود آورد و قدردانی ویژه کرد. من از همه آنها تشکر میکنم. من آینده روشن و درخشانی را میبینم. با تمام این سختیها امید به آینده ام بسیار زیاد است؛ و اینکه دعوت میکنم ازهمه هم نسل هایم، همهی دوستانم، همکلاسی هایم، همه مردم ایران که این اعتماد ملی را روز به روز بیشتر بکنند. منظورم از کلمه اعتماد ملی اعتماد مردم نسبت به خودشان است. به نظرم دشمن از این جبهه خوب وارد شده است یعنی امید به آینده را به راحتی مورد حمله قرار داده است، اعتماد بین مردم را دارد مورد حمله قرار میدهد، ولی نباید دست روی دست گذاشت و نشست.