آخرین اخبار:
کد خبر:۹۰۲۰۶۹

ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه توسط سردار سلیمانی تشکیل شد

قهرمانان تاریخ، حماسه‌سازان روز‌های بحرانند. روز سه شنبه ۲۰ خرداد ۹۳ در تاریخ خاورمیانه چنین روزی بود.
 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، قهرمانان تاریخ، حماسه‌سازان روز‌های بحرانند. روز سه شنبه ۲۰ خرداد ۹۳ در تاریخ خاورمیانه چنین روزی بود. پیش از ظهر، با سقوط موصل ۷ لشکر ارتش عراق مثل برف ذوب شدند و داعش مثل سیل به سوی بغداد سرازیر شد و اگر نبود «مالک‌اشتر» زمانه ما که شامگاه همان روز خود را از ایران زمین به قلب بین النهرین رساند، تاریخ معاصر شاید به گونه‌ای دیگر ورق می‌خورد.
 
حسن دانایی‌فر، خود را یکی از شاهدان عینی همیشگی شخصیت جامع حاج‌قاسم سلیمانی و همچنین راوی حماسه‌های ایشان می‌داند؛ از ابتدای دهه ۶۰ در جریان دفاع‌مقدس ایران مقابل صدام تکریتی تا اواخر دهه ۹۰ و حماسه دفاع‌مقدس عراق مقابل تکفیری‌های پرورده صهیونیسم. با این حال سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق هنگام فتنه داعش، ترجیح می‌دهد در سالگرد شهادت سردار دل‌ها، به بخش‌هایی ناگفته از میراث ماندگار منظومه فکری- عملی ایشان در حیات روزانه ملت‌های ایران، عراق و سوریه بپردازد؛ دو‌گانه راهبردی دیپلماسی اقتصادی و حفاظت امنیتی که امروز عراق را به بازار یک‌چهارم صادرات ایران در روزگار سخت تحریم بدل و اقتصاد کشورمان را از مسیر شام به مدیترانه وصل کرده است.


***


* آقای دکتر دانایی‌فر، قبل از اینکه سراغ موضوع اصلی گفتگو بروم، دوست دارم از شما بپرسم وقتی به خاطرات‌تان با سردار شهید سلیمانی فکر می‌کنید، کدام صحنه از این رفاقت چندین و چندساله، به صورت ویژه‌تری در ذهن شما حک شده است؟


روز سه شنبه، ۲۰ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱. موصل سقوط کرد. ۷ لشکر عراق که ۴ لشکر آن در استان موصل و ۳ لشکر در استان‌های صلاح‌الدین، دیاله و کرکوک بودند مثل برف آب شدند. داعش مثل بهمن سرازیر شد به سمت بغداد. آن زمان من سفیر ایران در بغداد بودم. آن روز مدام با سردار سلیمانی در تماس بودم و گزارش‌های پیشروی داعش را می‌دادم. داعش به ۲۰ کیلومتری شمال بغداد رسیده بود. سردار از من پرسید وضعیت را برای آمدنم چگونه می‌بینی؟ گفتم ضروری است خودت را برسانی. سردار سلیمانی سه‌شنبه‌شب خود را به بغداد رساند. واقعا حضور به‌موقع و سرنوشت‌سازی بود. فرماندهان و نظامیان عراقی روحیه خود را باخته بودند.
 
نخستین اقدام مهم سردار سلیمانی زنده کردن این روحیه‌های از دست رفته بود. از چهارشنبه صبح، کار خودش در سازماندهی نظامی را شروع کرد. تکنیک‌ها و تاکتیک‌های خاص خودش را به کار گرفت تا قوای نظامی عراق را برای دفاع در برابر داعش سر و سامان بدهد. فتوای تاریخی مرجعیت هم روز جمعه پس از سقوط موصل صادر شد و فوج‌فوج گروه‌های مردمی برای شرکت در جهاد اعلام آمادگی کردند. ساماندهی این گروه‌های مردمی خودش کار سخت و دشواری بود که سردار سلیمانی بخوبی از پس آن برآمد؛ توانست بخوبی موج حرکت مردمی را مدیریت و سازماندهی کند و فرآیند آموزش، تقسیم‌بندی و رده‌بندی را طراحی کند.
 
سردار در این طراحی، آن دسته از فرماندهانی را که در دوره مقاومت عراق علیه اشغالگری آمریکا با آن مبارزه کرده بودند، در رأس ساختار‌های طراحی‌شده قرار داد. با این معماری سردار سلیمانی بود که نیرو‌های نظامی و مردمی عراق در کنار مشورت‌های استراتژیک و حضور میدانی حاج‌قاسم، توانستند داعش را که یک طرح آمریکایی- صهیونیستی برای به چنگ آوردن خاورمیانه بود، شکست دهند. اینکه داعش طرح آمریکایی بود، تحلیل نیست که بگوییم یک کارشناسی این حرف را زده است، خیر، خود آمریکایی‌ها به این موضوع اعتراف کردند. ترامپ بار‌ها در مناظره با خانم کلینتون بر این نکته تاکید کرد که این آمریکایی‌ها بودند که راه افتادند در کشور‌های مختلف تا بتوانند داعش را به وجود بیاورند.

من به عنوان یک شاهد عینی ماجرا ـ که زمان حمله داعش به عراق در آنجا حضور داشتم ـ به صراحت اعلام می‌کنم ۲ رویداد بود که طرح آمریکایی‌ها را عقیم کرد، اگر این ۲ رویداد نبود، قطعا داعش عراق را تصرف کرده بود: اول، فتوای تاریخی و سرنوشت‌ساز آیت‌الله سیستانی در اعلام جهاد علیه داعش؛ این فتوا زیرساخت معنوی و اعتقادی این حرکت انقلابی را فراهم کرد. دوم، حضور به‌موقع سردار سلیمانی و طراحی و سازماندهی نیرو‌های نظامی و مردمی عراق و فرماندهی و مشورت‌دهی استراتژیک در کنار حضور میدانی در صحنه نبرد که یک نقش بی‌بدیل بود. این ۲ رویداد در کنار هم، طرح داعش را برای تصرف عراق شکست داد.

این نکته را هم اضافه کنم که اگرچه جسم داعش اکنون مرده است، اما اراده‌ای که داعش را به وجود آورد و فکری که داعش را به راه انداخت، هنوز حضور دارد و این لزوم هوشیاری ما و جهان اسلام را می‌رساند. البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که شکست داعش به فرماندهی سردار سلیمانی، طراحان این سازمان تروریستی را برای احیای مجدد آن با شک و تردید روبه‌رو کرده و محاسبات آنان را به‌هم ریخته است، اما این هوشیاری لازم است. به هر حال حیات اسرائیل وابسته است به ایجاد چنین دلمشغولی‌ها و درگیری‌هایی در داخل جهان اسلام، تا در سایه این درگیری‌ها، موضوع اول جهان اسلام که آزادی قدس شریف است به فراموشی سپرده شود.


* از توضیحات‌تان متشکرم. برویم سراغ موضوع اصلی گفتگو که دیپلماسی اقتصادی در منظومه فکری- عملی سردار سلیمانی است. به نظر می‌رسد سردار سلیمانی در طراحی یک استراتژی - که شاید مهم‌ترین جلوه آن نظامی بود- ابعاد دیگری را هم در نظر می‌گرفت و یکی از آن ابعاد، آثار و پیامد‌های اقتصادی است که به تبع آن نوعی کمک هم به توسعه اقتصادی کشور در کنار تامین امنیت آن شده باشد. نظر شما از این تحلیل چیست؟ آیا با آن موافق هستید؟


بله! قطعا اینگونه بود. من در ادامه به طور مفصل این بحث را شرح خواهم داد، منتها قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم اجازه دهید مقدمه‌ای را عرض کنم. ببینید سردار سلیمانی یک شخصیت جامع و چندبعدی داشت. روح اصلی و قلب تپنده زندگی سردار سلیمانی، عشق به خدا، سیر و سلوک معنوی، طلب و اشتیاق لقاءالله و فانی شدن در خدا بود. این، موتور محرک همه کار‌های سردار سلیمانی بود. عرض کردم که من سال‌ها با او رفاقت داشتم، حقیقتا اهل عبادت بود. اهل توجه به خدا بود. اهل شب زنده‌داری و سحرخیزی و نماز شب و دعا‌های نیمه‌شب بود. همین خصوصیات هم او را لطیف کرده بود، معنوی کرده بود، اهل معرفت کرده بود، گویی که یک عارف است. گاهی می‌دیدی یک غنچه توجهش را جلب می‌کرد، گاهی پژمردگی یک گل توجهش را جلب می‌کرد؛ می‌گفت این گل چرا اینطور شده؟ چرا پژمرده شده؟

من بعد از شهادت سردار سلیمانی با وزیر دفاع سوریه دیداری داشتم. ایشان به من گفت فلانی، یک موضوعی ذهن مرا مدت‌هاست که به خود مشغول کرده و نمی‌توانم حلش کنم و آن هم اینکه معمولا نظامی‌ها به خاطر شرایط شغلی‌ای که دارند، روحیه خشن و سفت و سختی دارند؛ به هر حال باید ابهتی داشته باشند، بجنگند، صحنه‌های کشتن و خونریزی را به چشم ببینند، این‌ها روحیه آن‌ها را سخت می‌کند، اما سردار سلیمانی را که می‌دیدم، خب! او یک ژنرال بود، یک نظامی بود، واقعا ابهت داشت که این ابهت را هم به ما منتقل می‌کرد، وقتی دستوری می‌داد یا حرفی می‌زد ابهتش آدم را می‌گرفت، اما از آن طرف لطافتی داشت که با همین سربازهایش روی خاک می‌نشست و غذا می‌خورد و رفاقت می‌کرد، با خانواده و فرزند شهید می‌نشست و آنقدر لطافت و مهربانی نشان می‌داد.
 
واقعا چگونه می‌شود یک ژنرال برجسته نظامی بود و در کنارش اینقدر لطیف؟ من لبخندی زدم و به ایشان گفتم سردار سلیمانی پیرو علی (علیه‌السلام) بود، هر کس پیرو علی‌بن‌ابیطالب (ع) باشد همین می‌شود، هم ابوتراب و هم فاتح خیبر؛ جمع رشادت و شجاعت و ابهت با لطافت و رحمت و عطوفت. همین شخصیت چندبعدی سردار سلیمانی باعث شده بود وقتی می‌خواهد یک استراتژی نظامی و امنیتی بریزد، فقط این ابعاد را نگاه نکند، بلکه به جنبه‌های اقتصادی و حتی فرهنگی و هنری آن هم نگاه کند. واقعا سردار سلیمانی فکر داشت. افق دید داشت. یعنی فکر می‌کرد این حرکت نظامی که مجاهدان انجام می‌دهند چطور با ابزار هنر ماندگار خواهد شد. چه کار‌های هنری در این زمینه باید انجام شود. چه کار فرهنگی‌ای باید انجام شود. به جنبه فرهنگی رزمندگانش اهمیت می‌داد. البته یکی دیگر از آن جنبه‌هایی که برای سردار مهم بود این بود که چگونه فعالیت‌های بین‌المللی‌اش می‌تواند راه را برای رشد و توسعه اقتصادی کشور باز کند و فقط در مساله امنیت و نظامی محدود نماند.


* لطفا این نگاه ایشان در توسعه اقتصادی کشور را بیشتر باز کنید. به صورت مشخص بفرمایید ایشان دست به چه اقداماتی در این راستا زد؟


ببینید، مثلا ایشان در همین پرونده سوریه و عراق، به دنبال این بود که چطور می‌تواند روابط اقتصادی ایران را با این ۲ کشور توسعه بدهد؛ اینکه چطور با توجه به نزدیکی در زمینه‌های سیاسی، نظامی و فرهنگی بین ایران، سوریه و عراق، می‌شود یک فضای اقتصادی هم ایجاد کرد که هم ایران منتفع شود و هم سوریه و عراق در تامین کالا‌های وارداتی خود از یک شریک مطمئن برخوردار شوند. همین دغدغه و ایده باعث شد به ابتکار و خلاقیت ایشان، ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه تشکیل شود. در واقع این ستاد که هم‌اکنون مسؤولیتش با بنده است، از یادگار‌های سردار سلیمانی و نشان‌دهنده هوش اقتصادی و دغدغه ایشان برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است.


* آقای دکتر! کارویژه این ستاد چیست؟ چه شد سردار سلیمانی به این نتیجه رسید که این ستاد را با این ساختار سازماندهی کند؟


دغدغه ایشان این بود که با توجه به اینکه ظرفیت‌های ایران برای تجارت و روابط اقتصادی با سوریه و عراق بسیار بالاست، اما دستگاه‌های دولتی و اداری ۲ کشور، یکسری قوانین دست و پاگیر و خاصی دارند که همه یادداشت تفاهم‌ها در آن شکل صوری خودش باقی می‌ماند و اثری که باید داشته باشد، ندارد یا خیلی مسائل ویژه به وجود می‌آید که روند‌های معمول اداری نمی‌تواند حلش کند و کار قفل می‌شود. نظر ایشان این بود ستادی تشکیل شود که هم با هر ۲ مجموعه اداری و دولتی ۲ کشور ارتباط داشته باشد و هم اعتبار داشته باشد، که بتواند این ۲ مجموعه را به هم وصل و کار مبادلات را اصطلاحا هندل کند.


* الان این ستاد زیرمجموعه وزارت امور خارجه است؟


خیر! در حال حاضر زیرمجموعه معاون اول ریاست‌جمهوری است.


* این ستاد از چه تاریخی دقیقا شروع به کار کرد؟


از آبان‌ماه سال ۸۵. بد نیست این نکته را هم بگویم که یکی از فرق‌های جدی سردار سلیمانی با دیگران این بود که وقتی ایده یا فکری داشت، برای محقق شدنش پیگیری می‌کرد. خیلی‌ها ایده‌ای را مطرح و بعد رهایش می‌کنند، اما سردار سلیمانی اینطور نبود. این ایده را مطرح کرد و تا انتها که این ستاد راه‌اندازی شد، آن را پیگیری کرد. در واقع ساختاربندی و سازماندهی این ستاد به دست سردار سلیمانی انجام شده است.


* آیا تشکیل این ستاد اثر محسوسی در بهبود روابط اقتصادی ایران با سوریه و عراق داشت؟ به طوری که تفاوت قبل و بعد تاسیس این ستاد، چشمگیر باشد؟


بله! دقیقا همین‌گونه بود. تفاوت مبادلات ایران با عراق بعد از شکل‌گیری این ستاد بسیار چشمگیر بود تا حدی که به خاطر نتایجی که عملکرد این ستاد داشت، مسؤولان به فکر افتادند مشابه این ستاد را نیز برای مبادلات با ترکیه راه‌اندازی کنند که این کار فکر کنم اخیرا انجام شده است.

خوشبختانه در عرصه اقتصاد به خاطر وجود آمار و ارقام، هر ادعایی قابلیت ارزیابی دقیق دارد و مثل کار سیاسی نیست که شخص بگوید کاری کردیم کارستان، اما دقیقا نشود تعیین کرد این ادعا درست است یا خیر. به هر حال آمار و ارقام بخوبی گواه اثر مهم این ستاد است. قبل از تشکیل این ستاد در سال ۸۵ کل صادرات ما به عراق ۷۹۰ میلیون دلار بود، اما بعد از تشکیل این ستاد، سال ۹۲ به عدد ۱۲ میلیارد دلار رسیدیم! یعنی در یک بازه زمانی ۷-۶ ساله، رقم مبادلات ما با عراق، حدود ۱۲ برابر شد. البته مبادلات کنونی ما با عراق ۹ میلیارد دلار است، آن هم به خاطر اینکه بعد از جنگ داخلی عراق با داعش، توان وارداتی این کشور کم شد و از طرفی در این سال‌های اخیر هم مساله صادرات ما با مشکلاتی مواجه شد، به همین خاطر یک کاهش ۳-۲ میلیاردی در حجم مبادلات داشته‌ایم؛ بنابراین تاثیر شکل‌گیری این ستاد در توسعه مبادلات تجاری با کشور‌های سوریه و عراق واقعا چشمگیر است و همان‌طور که عرض کردم تاثیرات و نتایج آن باعث شده مشابه آن در روابط اقتصادی ایران با ترکیه هم تشکیل شود. همین اعداد و ارقام، صحت ایده و خلاقیت ذهنی سردار سلیمانی در طراحی و سازماندهی این ستاد را هم به اثبات می‌رساند.


* آقای دکتر! وضعیت رقبای ایران در مبادله با عراق چگونه است؟


الان ۳ کشور در این زمینه شانه‌به‌شانه هم در عراق پیش می‌روند؛ ایران، ترکیه و چین. گاهی چین از نظر حجم مبادلات رتبه اول می‌شود، گاهی ترکیه و گاهی ایران. ۹۵ درصد از حجم صادرات ما به عراق توسط بخش خصوصی انجام می‌شود. این را هم بدانید که ما در عراق چیزی خیرات نمی‌کنیم و اگر کسی این را بگوید دروغ است؛ تاجر ما کالا می‌دهد و پولش را می‌گیرد. پیشرفت ما در مبادلات اقتصادی با عراق بسیار خوب بوده است. به این نکته هم توجه کنیم که در حال صحبت درباره مبادله اقتصادی با کشوری هستیم که تا سقوط صدام هیچ رابطه اقتصادی با آن نداشتیم و رقبای ما بازار آن را در قبضه خود داشتند. ما اکنون با چنین رقبایی، به مرحله رقابت شانه‌به‌شانه رسیده‌ایم که البته باید بیش از این افزایش یابد و همسنگ دیگر مولفه‌های روابط شود. امیدوارم با تلاش و برنامه‌ریزی بیشتر بتوانیم این خواسته را محقق کنیم.
 
منبع: وطن امروز
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار