هنر اسلامی مکاشفهای است برای رسیدن به حقایق ماورایی و هنرمند اسلامی با تکیه بر فرهنگ و حکمت خود میتواند آثار هنری ماناتری بیافریند، آثاری که با ذات آدمی سازگاری بیشتری داشته باشد.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- حانیه دیجور؛ هنر، و میل به زیبایی ذوقی درونی در انسان است. اما در فرهنگهای متنوع خواستگاه هنر و تجلیاتش تعریفی متفاوت از خود نشان داده است. به همان میزان که پرداختن به فرهنگ و ارزش نهادن بر آن جامعه را متعالی میکند، اهمیت دادن به هنر در جامعه و سیراب کردن ذوق هنری افراد نیز، سرنوشت جامعه را میسازد.
همانطور که برای هنر تعاریف متفاوتی بیان میشود، برای مسیر هنرمند شدن نیز راههای گوناگونی ارائه شده است. مسیری که ممکن است فرد را به هنر متعالی برساند یا در نقطه مقابل هنری باشد که صرفا ساخت و صناعت است و در واقع موجب حرکت انسان نیست.
هنر چیست؟ هنرمند کیست؟
هنر، کلمهای است مشترک در سالهای حیات انسانی. واژه هنر همانند بسیاری کلمات در مکاتب مختلف، معانی متفاوتی به خود گرفته و به شکلهای متنوع و هزار رنگ عینیت یافته است. هنر یعنی زیبایی و کلمهای است برای همه بشر. انسان، هنر دوست است و میل به دیدن، ادراک و جذب زیباییها دارد.
هنر همان دست قدرتمندی است که زیباییها را به چشمان جهانیان نشان میدهد.
غلیان روح و جان هنرمند چیست؟
در تعریف حکیمانهی اسلامی، هنرمند آن کسی است که روحش نیوشای عالم ملکوت شده و به جهان معرفت دارد. منشا و زادگاه هنر در درون آدمیست و ابزاریست برای بیان احساسات یک روح متعالی. ریشه هنر از میل آدمی به کمالات و ذوق داشتن به درک زیباییهاست. به همین جهت است که برخی معتقدند اساس هنر، هنر دینی است؛ هنری که انسان را به حرکت و تعالی میبرد نه نشستن و زوال. با این تعریف هنر وسیلهایست برای بیان خوبیها و بدیها، پیشرفتها و پسرفتها و مطابق آن هنر میتواند جامعهای را بسازد یا ویران کند؛ درواقع هنر یک ملت نشانی از فرهنگ آنان است.
هنر اسلامی مکاشفهای است برای رسیدن به حقایق ماورایی و هنرمند اسلامی با تکیه بر فرهنگ و حکمت خود میتواند آثار هنری ماناتری بیافریند، آثاری که با ذات آدمی سازگاری بیشتری داشته باشد.
هنر عینیت یافته فکر و نگاه هنرمند به جهان است. با این تعریف هنر در دیدگاه اسلام باید آن هنری باشد که میوهی تعالی روح است و این میوه قطعا ماناتر و دلنشینتر خواهد بود. هنرمند کسی است که ذات خود و جهان را به گونهای نوین، دقیق و حکیمانهتر از دیگران میبیند به همین جهت توصیف هنرمند از جهان و اتفاقات از زاویهی دیگری است. زاویهای لطیف، دلنشین و همراه با ذات آدمی.
هنر از دریچه اسلام
هنر اسلامی آن هنری است که تجلی معنویت و تعهد انسان باشد. هنر باید بتواند فکر و رفتار انسان را رشد دهد و از سستی منع کند. امام خمینی (ره) در مورد هنر متعهد میگوید: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی، اسلام ائمه هدی علیهم السلام، اسلام فقراء دردمند، اسلام پا برهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهداری مدرن و کمونیزم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی و اسلام مرفهین بیدرد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد. هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم و معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخ کامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است.»
با این تعاریف هنر، باید مجاهدهای زیباشناسانه باشد تا فرد را به شناخت مبدا هستی برساند و خوبی و بدی را از هم بازشناسد. هنر اسلامی مکاشفهای است برای رسیدن به حقایق ماورایی و هنرمند اسلامی با تکیه بر فرهنگ و حکمت خود میتواند آثار هنری ماناتری بیافریند، آثاری که با ذات آدمی سازگاری بیشتری داشته باشد. اگر بخواهیم مصداقش را در هنر معماری بجوییم، به معماری مسجدها و کاشیکاریهای قدیمی میرسیم که برای غالب افراد حضور در بناهای اسلامی و تماشای آنها آرامشدهنده است.
هنرمند از نگاه اسلام کیست؟
شهید آوینی در وصف شاعران که قشری از هنرمندان هستند گفته است: «شاعر از محارم راز است؛ گوش در ملکوت دارد و دهان در عالم ملک و آنچه را که از ملکوت میشنود باز میگوید. حتی آن شاعران که زبان شیاطیناند، شعر خود را از آسمان دزدیدهاند:
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
شاعران یا همنشین شاهدان تنگ دهان و باریک میان ملکوتند و رازدار قدسیان، یا همدم شیاطینند در فراموش خانههای عوالم وهم. شاعران همه لسان الغیب هستند و اگر خواجه را بدین لقب اختصاص دادهاند نه از آن است که دیگر شعرا لسان الغیب نیستند، بل از آن است که این صفت در او به تمامیت و کمال رسیده است. این عالم سراسر رمز است، رمزی برای عالم غیب؛ و آن عالم را از آن موسوم به غیب کردهاند که از چشم سر غایب است، نه از چشم دل.»
گفتهی شهید آوینی را علاوه بر شاعران میتوان به تمام هنرمندان نسبت داد و میتوان مسیر اسلام برای رسیدن به هنر متعالی را از این گفتار برداشت کرد.
روژه دوپاسکیه در کتاب «سرگذشت اسلام و سرنوشت انسان» نوشته است: «زمینه بنیادین همه هنرهای صدر اسلام، خدای احد است؛ و مظهر این وحدت در کثرت است؛ یعنی هنری که بیشماری را در یکتایی و یکتایی را در بیشماری نشان میدهد و هنرمند اسلامی بیآنکه از فردیت خود رهایی یابد، نمیتواند به نمایش این وحدت در کثرت بپردازد.»
این تعریف نشان میدهد که هنرمند در نگاه اسلامی، بیشتر از آنکه به یادگیری فنون میپردازد باید شخصیت خود را به کمال برساند. هنرمند کسی است که به حکمت رسیده و روح و جانش فضیلتها را به خود جذب کرده است.
این هنر مسلمانها است نه هنر اسلامی. هنر اسلامی این است که فقیری در جامعه گرسنه نخوابد. هنر اسلام فتح جهان با مسجدی است که دیوارش گلی و سقفش شاخ و برگ خرما است.
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.