رئیس صداوسیما زیر فشار سنگین دولت بهخاطر اظهارات نسنجیده میهمان یک برنامه زنده ضمن عذرخواهی با عوامل برنامه برخورد شدیدی کرد، چرا باید نسبت به آینده تلویزیون نگران بود؟
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، چند روز قبل در برنامه گفتوگومحور «زاویه»، احمد جهانبزرگی که در مقابل عماد افروغ برای مناظره نشسته بود، از عبارات زشت و زنندهای درباره رئیسجمهور و باقی مسئولان دولتی استفاده کرد و باعث شد که رئیس رسانه ملی در نهایت از این اتفاق عذرخواهی کند. اظهارات جهانبزرگی مورد موافقت جدیترین منتقدان دولت هم نبود چراکه چنین گروههایی اعتقاد داشتند او با این لحن باعث شد امکان مظلومنمایی برای دولتیها فراهم شود تا آنها بتوانند با تاکید ویژه روی چنین ادبیاتی، در مورد نقدهای اصولیتر، فنیتر و علمیتر هم خودشان را اصطلاحا به آن راه بزنند. اما تمام قضیه همین نبود. کمکم زمزمههایی پیچید درباره اینکه امکان دارد مجری برنامه زاویه عوض شود. گفته شد که دولت از تمام عوامل برنامه، اعم از مجری و تهیهکننده و مدیر شبکه شکایت کرده است و القصه تمام توان دولت مستقر، در گرفتن زهرهچشم از صداوسیما برای مهار برنامههای گفتوگومحور بهکار بسته شد. جریانی که به توسعه آمرانه اعتقاد دارد و بهراه افتادن هر نوع نقد و تحلیلی را مزاحم مسیر خودش میپندارد، به همان شیوهای که از چنین منش و دیدگاهی توقع میرود رفتار کرد. اما آیا چند جمله نامربوط از دهان یک میهمان تقریبا گمنام، میتوانست بهانهای کافی در اختیار آنها قرار بدهد؟ در شرایطی که صداوسیمای ایران تا این اندازه محافظهکار نبود و لااقل شکل طبیعی رسانه را داشت، این بهانهها قطعا کافی نبودند؛ اما ظاهرا با صداوسیمایی طرف هستیم که با کمتر از اینها هم پا پس میکشد.
حالا شنیده میشود که حذف حبیب رحیمپور، مجری برنامه زاویه در شبی که جهانبزرگی و افروغ میهمان آن بودند، در دستور کار مدیران رسانه ملی قرار گرفته است. حتی اگر رایزنیها و انتقادات از این رفتار محافظهکارانه صداوسیما باعث شود که رحیمپور در جایگاه اجرای این برنامه باقی بماند، این را بهطور مسلم میدانیم که مدیران سازمان عزم حذف او را داشتهاند و شیوه کلی رفتارهای آنها نه حمایت از جریان باز و آزاد گفتگو، بلکه محافظهکاری صرف است و حتی اگر مجری برنامه زاویه حذف نشود، به هر حال باید از این اخلاق مدیران صداوسیما ترسید. برخورد با برنامه زاویه شبکه چهار صداوسیما که جزء معدود برنامههای اندیشهمحور در رسانه ملی است، بیسابقه نبود. سال ۱۳۹۱ عبدالله صلواتی هم در پس یک حاشیه که توسط میهمان برنامه بهوجود آمد، از اجرا کنار گذاشته شد.
برکناری صلواتی پس از آن صورت گرفت که در برنامه دیماه برنامه زاویه با موضوع «روشنفکری دینی» که شهریار زرشناس بهعنوان منتقد روشنفکران و محمدمنصور هاشمی نویسنده و پژوهشگر فلسفی بهعنوان مدافع روشنفکران مناظره میکردند، زرشناس میخواست در دقایق پایانی برنامه به پرسشهای مطرح شده توسط هاشمی پاسخ دهد. مجری این مبحث را مختومه اعلام کرد و مایل بود زرشناس به پرسش او پاسخ گوید. زرشناس با این موضوع مخالفت کرد و گفت نمیشود مرا محدود کنید. مجری هم در مقام پاسخ برآمد و گفت شما دقیقا ۷ تا ۸ دقیقه بیشتر از آقای هاشمی صحبت کردید و این جدل دقیقا ۵ دقیقه و ۲۰ ثانیه به طول انجامید. همین قضیه به حذف مجری برنامه انجامید درحالی که هیچ توجیه منطقی در آن نمیتوان یافت. قطع بهیقین اگر در زمان دولت فعلی چنین اتفاقی رخ میداد به حذف مجری منجر نمیشد و چنان که میبینیم، محافظهکاری شدید صداوسیما حتی جهت سیاسی خاصی هم ندارد.
وقتی دولت احمدینژاد روی کار است، مسیر نقد از آن جریان بسته میشود و وقتی دولت روحانی مستقر باشد، مسیر نقد از این سو مسدود است. تقریبا میشود گفت صداوسیما در هر مقطعی دقیقا همان موضوعی را میگیرد که به ضرر چهره عمومیاش است و این به محافظهکاری شدید مدیران مجموعه و تلاش برای درنیفتادن با نهادهای مختلف برمیگردد. این وضعیت سالهاست که در صداوسیما وجود دارد و در دوران مدیریت اخیر، به اوج رسیده است. کار به جایی رسید که حتی یک برنامه سینمایی با سابقه چندین سال پخش زنده، در این دوره به صورت ضبط شده و نیمهشب، وقتی که کمترین بیننده را دارد، روی آنتن میرود. همه میدانند که کار رسانه ملازم و همراه با چالشهای روزمره و تکرارشونده است.
مدیر یک رسانه نمیتواند توقع داشته باشد که موقعیت و وضعیتی مثلا شبیه به مدیر یکی از دفاتر ثبت احوال یا ادارات پست را داشته باشد. از هر رسانه فعال، در هر ایامی از سال که پرسیده شود، چندین و چند شکایت حقوقی که از جانب نهادها و افراد مختلف نسبت به او طرح شدهاند را جزء موارد روزمرهاش دارد. اساسا نمیتوان هم به کار رسانهای اشتغال داشت و هم از گزند هر حاشیه و چالشی برکنار ماند.
حالا مدیران رسانه ملی که طی چندین و چند سال گذشته باب گفتوگوی باز و آزاد را تقریبا مسدود کرده بودند، با نزدیک شدن به ایام انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰، به چند مورد برنامه گفتوگومحور روی آوردهاند، اما جوری برخورد میکنند که انگار همین هم از سر اجبار است و اگر دست خودشان باشد، ترجیح میدهند چند تا مسابقه و تاکشوی سرگرمیساز که از برنامههای خارجی کپی شده را پخش کنند و بیخود برای خودشان دردسر نسازند.
گفتگو نیاز مبرم جامعه ماست و عمومیترین عرصهای که این گفتگوها باید در آن طرح شوند، رسانه ملی است. کسی از صداوسیما نخواسته که طرفدار این دولت یا آن دولت یا منتقدان این و آن باشد. همین که به کارشناسان و صاحبنظران دو سوی جریان، فرصتی برابر برای گفتگو داده شود، کافی است و قضاوت درباره باقی قضایا به عهده مخاطبان خواهد بود. این قضیه فقط به موضوعات سیاسی بر نمیگردد و در موارد بسیاری ما به یک فضای گفتوگومحور نیاز داریم. این گفتگوها به گروههای مختلف امکان میدهد که صدایشان به یک اندازه شنیده شود و اینطور نباشد که هرکس در جایگاه ویژهای قرار داشت، بهتر بتواند صدایش را به صدای غالب در جامعه تبدیل کند. در ضمن، فضای اجتماعی ما پر از غوغاسالارانی است که بدون دانش مناسب، به اوج شهرت رسیدهاند. فضای مجازی این وضعیت را تشدید هم کرده است. چیزی که عیار تمام افراد را روشن میکند، حضور آنها در گفتگوهای دوطرفه یا چند طرفه است. دلایل متعدد دیگری را هم میتوان برشمرد که همگی به لزوم برقراری گفتگو در جامعه ما دلالت میکنند و صداوسیما نهتنها در این زمینه کمکاری کرده است، بلکه اقداماتی از قبیل برخورد صورت گرفته با مجری برنامه زاویه، در کارنامهاش پرشمار هستند.