پرویز پرستویی بازیگر اصلی فیلم سینمایی «بی همه چیز» در نشست رسانهای این فیلم در جشنواره فجر، بااشاره به فعالیتهای اجتماعی سالهای اخیرش تاکید کرد نگران کمکاری در سینما نیست.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست خبری فیلم سینمایی «بی همه چیز» ساخته محسن قرایی مقدم شامگاه یکشنبه ۱۲ بهمن ماه در برج میلاد؛ سالن رسانه در خلال برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
در ابتدای این نشست محسن قرایی در پاسخ به پرسش حمیدرضا مدقق درباره انگیزه خود برای ساخت این فیلم گفت: تقریباً ده سالی بود که برای ساخت این فیلم تصمیم داشتم. پیش از ساخت اولین فیلمم در نظر داشتم این فیلم را بسازم، ولی از آنجایی که فیلم سختی بود و پروداکشن سختی میطلبید، امکان ساختش میسر نبود. بعد از ساخت دو فیلم شرایط ساختش فراهم شد این متن را در دوران دانشجویی خوانده بودم و خیلی دوست داشتم.
پرویز پرستویی بازیگر اصلی فیلم هم عنوان کرد: اولین چیزی که برایم مهم بود، نقش بود. باید بگویم اساساً در کاری که دوست نداشته باشم حضور پیدا نمیکنم، محسن قرایی را هم از سالها پیش میشناختم، وقتی متن را خواندم فکر کردم جزو وظایف من است در آن حضور داشته باشم.
جواد نوروزبیگی تهیهکننده اثر هم گفت: سال پیش همین موقعها آقای قرایی این فیلمنامه را به من داد. سریع خواندم و تلاشم را کردم کار را جلو ببرم.
قرایی عنوان کرد: جا دارد از محمد داودی یاد کنم که فیلمنامه بسیار درجه یکی است و در کنار من بوده است. اساساً خودم را کارگردان میدانم، ولی نمیشود در کار ما فیلمنامهنویسی و کارگردانی جدا کرد اصراری به نوشتن فیلمنامهها توسط خودم ندارم، ولی این کار را باید خودم میکردم.
فیلمهای یک کارگردان الزاماً نباید شبیه هم باشد
قرایی ادامه داد: الزاماً نباید فیلمهای یک کارگردان شبیه به هم باشد برای من جذاب است در ژانرهای مختلفی کار کنم اساساً اعتقادی ندارم، چون فیلم قبلی من در فضای شهری بوده حتماً فیلم بعدی باید در همان مسیر باشد دوست دارم فیلم بعدی هم ارتباطی به «بی همه چیز» نداشته باشد.
وی ادامه داد: در نمایشنامه کاراکتری به نام نوری وجود نداشت. تمام تصمیمگیران این ده مرد است دوست داشتم زنی باشد تا این افراد را بالانس کند فکر کردم بهترین کاراکتر نوری است به واسطه علاقهای که به حیوان خود دارد و عواطف دارد این شخصیت باید زن باشد.
پرستویی توضیح داد: شخصیت امیر یک جاهایی مقصر است یک جاهایی نیست، ولی خیلی هم بیگناه نیست، ولی به شرایط زیست برمیگردد عواملی مختلفی دست به دست هم دادهاند که یک جاهایی مقصر باشد و یک جاهایی نه.
باران کوثری هم گفت: چیز مهمی که از مادرم یاد گرفتهام این است که به جایزه فکر نکنم، ولی این به معنی نیست که از جایزه خوشم نیاید گرفتن این نقش و لذت پروسه اجرا برای من کافی بوده طبیعی است که حتی نامزد شدن در آن برایم مهم خواهد بود. اما فکر میکنم پیشنهاد چنین نقشی خودش یک جایزه است.
قرایی درباره اینکه آیا فیلمش حرف روز جامعه را میزند عنوان کرد، گفت: فیلمساز نمیتواند مدعی باشد فیلمش با شرایط کنونی جامعه نسبتی ندارد من از چیزی که در اطرافم میبینم، تأثیر میگیرم آدمهای مختلف نگاههای مختلف به جامعه دارند من به هر نظری که درباره این فیلم دارند احترام میگذارم، ولی فکر میکنم فیلم بیانگر نظر من درباره اتفاقات است. هر چیز دیگری بگویم اضافه است.
وی گفت: آن موقعی که نمایشنامه را انتخاب کردم تجربه تئاتر نداشتم، ولی تماشای تئاتر و خواندن نمایشنامه را دوست دارم.
پرستویی: یاد گرفتهام در سینما کمکار باشم
پرویز پرستویی هم در پاسخ به سوالی درباره تأثیر فعالیتهای اجتماعی سالهای اخیرش بر کمکاریهایش در سینما عنوان کرد: کمکهای من از زمانی شکل گرفت که معضلات اجتماعی توسط مسئولان دیده نشد و من وظیفه داشتم کمکی کنم. من نگران کمکاری خودم نیستم این موضوع هم برای امروز نیست به من یاد دادند هرچه کمتر کار کنی بهتر است.
پرستویی بیان کرد: همیشه فیلمهای ما در صحنههای خاص از حضور هنرور آسیب میبیند. از یکایک هنرورهای این فیلم تشکر میکنم که چهار ماه تمام زحمت کشیدند. اولین بار این هنروران را دیدم فکر کردم آموزش دیدهاند که از قرایی تشکر میکنم این چنین آموزش داده بود. حسی که پای چوبهدار داشتم و اگر میبینید خوب درآمده از همین هنروران گرفته بودم.
مرتضی هدایی مدیر فیلمبرداری فیلم هم عنوان کرد: با جستجوی زیاد لوکیشن این فیلم را پیدا کردیم و جا دارد از جواد مطوری تشکر کنم که بخشهای زیادی از صحنه وجود خارجی نداشته و توسط او ساخته شده است. به نظرم این فیلم از لحاظ بصری یک فیلم کلاسیک با همه مختصات کلاسیک است. چشم اندازها هم یک مدل شاعرانه داشت.
قرایی درباره شخصیت پردازی بیان کرد: من فکر میکنم بر اساس پروسه است. امیر قهرمان نبوده اشتباهاتی داشته و در گذشته خطاهایی داشته، او کاملاً خاکستری است او وقتی زیر چهارپایه میزند میفهمد که به ته خطر رسیده، او همه چیز خود را از دست داده است و وقتی اینها را میبیند تصمیم به تمام کردن همه چیز میگیرد. من فکر میکنم کاراکتر یک پروسه را طی کرده است.
پرستویی: مثل امیر شدهام
پرستویی درباره جذابیت کاراکتر امیر در فیلم برای خودش عنوان کرد: پایان بندی برای امیر را خیلی دوست داشتم یکی از چیزهایی که من را به این وامیدارد که هر هفته از شهر بیرون بزنم، به کسانی سر بزنم که شناسنامه ندارند و داد بزنم اینها جزو هشتاد میلیون است همین است. روزی که قصه را خواندم، احساس کردم زندگی من مثل امیر است.
وی افزود: اصلاً من هم مثل امیر شدهام به چه کسی باید اعتماد کرد؟ چه باید کرد؟ چرا هر روز نابهنجاری و بی عدالتی میبینیم؟ چرا به جایی میرسیم که سکوت میکنیم؟ چقدر من ضربه از دنیای مجازی خوردهام؟ من گوشم را بستم فکر کردم اگر تحت تأثیر قرار بگیرم باید بگذارم بروم، ولی من اهل رفتن نیستم با گفتن این حرفها برخی فکر میکنند ما ریاکاریم، ولی عیبی ندارد، من این ریاکاری را دوست دارم. من امیر و اتفاقات این فیلم را در جامعه خودمان میبینم.
محسن قرایی درباره دیگر عواملای ین فیلم گفت: اعتقاد داشتم موسیقی این فیلم نباید مستقیماً به موضوع این فیلم بپردازد. میخواستم یک موسیقی کاملاً کلاسیک باشد. حامد ثابت واقعاً بهترین موسیقی را برای این فیلم نوشته و نزدیکترین چیزی بود که من میخواستم. عماد خدابخش تدوینگر هم بسیار کاربلد است من دائم از مشورتهای او استفاده میکردم. حضور هدیه تهرانی بی نظیر بود هادی حجازی فر در آخرین لحظات به داد من رسید، اگر نبود فیلم ساخته نمیشد.