به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اگرچه این روزها تب انتخابات خرداد ۱۴۰۰ تا حدودی تحتالشعاع تحولات برجامی قرار گرفته و بهنظر میرسد افکار عمومی با حساسیت بیشتری پیگیر روند احیای توافق هستهای است و اخبار رفت وآمدهای دیپلماتیک در صدر توجهات رسانهها نشسته، اما احزاب و جریانهای سیاسی آخرینماه سال ۱۳۹۹ را فرصت مغتنمی برای رایزنیهای انتخاباتی یافتهاند و در تلاشاند با بهدست آوردن برآورد دقیقی از مطالبات و انتظارات سطح جامعه و همچنین ظرفیتها و قابلیتهای خویش، رسیدن به وحدت حداکثری را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند. در این میان اصلاحطلبان برخلاف آنچه تصور میرفت، با جدیت بیشتری در مسیر انتخاب کاندیدای مورد اقبال جامعه در حرکتاند و بیشترین تلاش خود را صرف گزینش نامهایی میکنند که تا حد امکان شانس احراز صلاحیت توسط شورای نگهبان را داشته باشند.
در همین راستا نهاد اجماعساز این روزها با جدیت بیشتری رسالت وحدتآفرینی در جبهه اصلاحات را پیش میبرد و با گذر از مرحله تکمیل ساختارهای تشکیلاتی، وارد رایزنیهای جدیتر انتخاباتی شده و برگزاری نشستهای اخیر این نهاد به ریاست بهزاد نبوی، از چهرههای صاحبنام این جریان از تلاش بیوقفه برای دستیابی به اجماع دراین جریان سیاسی خبر میدهد؛ موضوعی که بهنظر میرسد تاحدودی اصولگرایان را نگران کرده، چرا که رسانههای آنان به انحای مختلف میکوشند با القای وجود اختلافات غیرقابل حل در این نهاد و همچنین انتشار اخباری مانند کنار گذاشتن نبوی از سازوکار اجماع اصلاحطلبان با استناد بهنظر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب که «حضور اشخاص حقیقی را در ارکان جبهههای سیاسی مجاز ندانسته است»، تلاشهای اجماعساز در جبهه اصلاحات را نافرجام نشان دهند.
براساس اطلاعاتی که به همشهری رسیده است آخرین تحولات نهاد اجماعساز اصلاحطلبان نشان میدهد راهبرد مشخص برای رسیدن به کاندیدای واحد بر این مبنا استوار شده که در ابتدا ۴ چهره سیاسی این جریان وارد مرحله انتخاب میشوند و از جمع آنها ۲ نفر برای بررسیهای بیشتر گزینش خواهند شد که نهایتا یک نفر بهعنوان کاندیدای جبهه اصلاحات به جامعه معرفی میشود. بهنظر میرسد ۴ چهرهای که در مرحله نخست قرار است قابلیتها و البته شانسشان برای بهدست آوردن صندلی ریاست پاستور مورد بررسی قرار گیرد، شامل سیدحسن خمینی، محمدجواد ظریف، محسن هاشمی و اسحاق جهانگیری است؛ نامهایی که در روزهای اخیر گمانههای بسیاری پیرامون فعالیتهای انتخاباتی آنان مطرح بوده است. تاکنون اظهار نظری در اینباره از سیدحسن خمینی منتشر نشده، ولی مدتهاست بهعنوان گزینهای مطلوب برای اصلاحطلبان ارزیابی میشود. محمدجواد ظریف هم دعوتهای فراوانی از سوی برخی احزاب اصلاحطلب برای حضور انتخاباتی دارد. محسن هاشمی نیز گزینهای عملگرا برای طیفی از جبهه اصلاحات است.
دراین میان اسحاق جهانگیری با وضعیت پیچیدهتری مواجه است، چرا که باید دید با توجه به انتقادهایی که از عملکرد دولت بهویژه در حوزه اقتصادی در سطح جامعه مطرح است، چقدر میتوان روی انتخاب این گزینه ریسک کرد و اصلاحطلبان و بهویژه کارگزاران به چه میزان حاضر به پذیرش این ریسک میشوند.
در این بین گمانهزنیها از اخبار درونی نهاد اجماعساز نشان میدهد، ظریف و جهانگیری از شانس بیشتری برای ورود به مرحله دوم گزینش اجماعی برخوردارند، چراکه از یک سو هر دو سابقه کار اجرایی بیشتری دارند و در مقایسه با سیدحسن خمینی و محسن هاشمی تجربه بیشتری در مصادر مهم و اجرایی کلیدی کشور اندوختهاند و همچنین براساس نظرسنجیهای درون این جریان ظریف و جهانگیری از چهرههایی بهحساب میآیند که قدرت همراهسازی آرای جامعه را دارند و میتوانند نظر رأیدهندگان را جلب کنند.
اکنون باید منتظر نشستهای آتی نهاد اجماعساز بود و دید در نهایت کدام گزینه میتواند نظر اکثریت اعضای این نهاد را جلب کند، این درحالی است که جبهه اصلاحات با حضور کاندیداهای مستقل مانند حسین دهقان، محسن رهامی و علی مطهری هم مواجه است و برخی شواهد نشان میدهد حضور احتمالی محمدرضا عارف نیز بهصورت مستقل وجود دارد.
منبع: همشهری