به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، محدثه ظفرمند- معلم ها گاهی در فعالیت های تربیتی خود با مشکلاتی روبه رو می شوند که ریشه در چیزی بیرون از کلاس دارد؛ مثل فقر، نابرابری های اجتماعی، مشکلات خانوادگی دانش آموزان. مثلا مادری اجازه تفکر و بروز خلاقیت به کودکش نمی دهد و حتی یک جمله سازی در تکلیفش را خودش انجام می دهد. والدینی هستند که برای بعضی از فعالیت های آموزشی ارزش قائل نمی شوند و فقط بر یادگیری دروسی مثل ریاضی تاکید دارند یا با تاکید بر نمره باعث ایجاد ترس و اصظراب در دانش آموزانشان می شوند و حتی برای یادگیری شتاب زده اند. بعضی از والدین با وجود تمکن مالی و توصیه های معلم از مراجعه به مشاور جهت رفع اختلال های یادگیری فرزندانشان خودداری می کنند و به دلیل باورهای غلط فرزند خود را سال ها متحمل رنج های یادگیری می کنند. بعضی از دانش آموزان به وضوح میان ارزش های خانوادگی خود و مدرسه تعارض می بینند و این مسئله در مقطع ابتدایی مشکلات بیشتری ایجاد می کند. این روزها که مرز کلاس های درس جابه جا شده و هر خانه به مدرسه ای آنلاین تبدیل شده است، عامل اساسی بسیاری از ناهمگونیهای تربیتی، بیش از پیش عیان شد. خلا « درهم تنیدگی خانواده و مدرسه» حقیقتی در نظام تربیت رسمی است که مورد غفلت قرار می گیرد. خانواده و مدرسه دو رکن مهم تربیت است که اگر در تعامل باهم و همسو و همراه نباشند، کمیت هردوشان لنگ خواهد زد.
مجموع قوانین حقوقی در جمهوری اسلامی ایران، والدین را مسئول اصلی تربیت کودک میدانند. از دیدگاه اسلامی، تربیت کودک برای والدین یا سرپرست قانونی یک حق و در عین حال یک تکلیف است؛ لذا اکنون که سپردن بخشی از مسئولیت های تربیتی به نظام تربیت رسمی و عمومی از ناگزیری های جوامع است، مدرسه و در کل آموزش و پرورش باید در تعامل همه جانبه با خانواده باشد و نسبت به انتقادهای والدین حساس و پاسخگو باشد. آنچه از دیدگاه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش حائز اهمیت است، همسوسازی اهداف و روش های تربیتی خانواده و مدرسه است که از طریق افزایش میزان مشارکت خانواده ها در فعالیت های آموزشی و تربیتی، برگزاری دوره های آموزشی اثربخش و ارائه خدمات مشاوره ای به خانواده های آسیب پذیر و آسیب زا قابل تحقق است.
محور اصلی ارتباط خانواده و نظام تربیت رسمی و عمومی، انجمن اولیا و مربیان است. این انجمن هر سال در بسیاری از مدارس با مشارکت اولیای دانش آموزان از طریق انتخابات شکل میگیرد. نمایندگانی از این خانواده ها در شوراهای انجمن در سطح مناطق یا استان نیز حضور دارند. اساسنامه انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی در سال1367 تصویب شده است. متاسفانه شاهد این هستیم که سالها انجمن از اهداف اساسی خود فاصله گرفته است و گاها به مشارکتهای مالی محدود میشود.
دکتر نورعلی عباسپور، مدیر کل انجمن اولیا و مریبان وزارت آموزش و پرورش میگوید:« انجمن اولیا و مربیان با قدمت 70 ساله خود در ایران، افت و خیزهایی داشته است. باتوجه به مقتضیات زمانه گاهی فعال و گاهی غیرفعال بوده است؛ زیرا چند آسیب اساسی دارد. یکی اینکه انجمن اولیا و مربیان در مدرسه در واقع درون یک مجموعه حاکمیتی قرار دارد؛ یک نهاد مدنی درون یک ساختار متمرکز و دولتی به هنگام تصمیمگیری، تاثیرگذاری و مطالبهگری ابتکار عمل را از دست میدهد. در هر صورت مجموعه دیگری برایش تصمیم میگیرد. دومین آسیب اساسی این است که در جامعه تعلیم و تربیت در این رابطه دغدغه آنچنانی مطرح نیست. متاسفانه در نظام تعلیم و تربیت کشور ما اینگونه القا شده است که تعلیم و تربیت فقط وظیفه آموزش و پرورش و حاکمیت است. خانواده بچه را به مدرسه میسپارد و خیلی به نظارت و مطالبهگری در این حوزه اهمیت نمیدهد. در بعضی حوزهها وقتی مردم مطالبه گری میکنند، روسای مسئول مجبورند پاسخگو باشند. البته اکنون ورود خانواده ها به مسائل آموزش و پرورش بهتر از قبل شده است؛ ولی تعلیم و تربیت دغدغه اول بسیاری از خانواده ها نیست. مشکل این است که سهم خانواده در تربیت کمرنگ دیده شده است؛ یعنی نظام تعلیم و تربیت رسمی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. سند تحول آموزش و پرورش تاکید میکند که خانواده باید در تمام سطوح آموزش و پرورش نقش داشته باشد و در تمام تصمیمگیری ها حضور داشته باشد. مدرسه باید به کانون تربیتی محله تبدیل شود؛ یعنی محور اصلی فعالیت های تربیتی و فرهنگی یک محله باشد. برای اینکار، خانواده ها به عنوان حلقه های واسطه مطرح هستند. نمیتوانیم درباره خوب یا ضعیف بودن عملکرد انجمن ها قضاوت کلی کنیم؛ چون بستگی به شرایط هر مدرسه و والدین دانش آموزان دارد. به هر میزانی که تعلیم و تربیت برای خانواده ها مهم باشد، انگیزه مشارکت بالاتر میرود. البته یکی دیگر از آسیبها این است که هر جا مدیر مدرسه روحیه مشارکت پذیری بالایی نداشته باشد، یک مانع ایجاد می شود؛ چون در مدرسه اختیار امور دست مدیر است. اگر مدیر صلاحیت های لازم و مهارت زیاد در ارتباط با اولیا داشته باشد، اولیا انگیزه بیشتری برای مشارکت می یابند.»
نگو، عمل کن!
دکتر علی رسولی، دکتری روانشناسی تربیتی میگوید:« خانواده میتواند رکن اصلی هر جامعه و اولین پایگاه تربیتی دانش آموزان باشد که نقش مهمی در پیشرفت تحصیلی آنها دارد. یکی از این نقش ها مشارکت در برنامه درسی دانش آموزان است. برنامه باید منحصر به فرد باشد و انحصاری بودن برنامه مختص به آگاهی فرد از ویژگی های خودش است. نقش خانواده این است که دانشآموز را برای رسیدن به آگاهی بهتر همراهی کند تا او در عملیاتی کردن برنامه موفق باشد. نقش دیگر والدین اهمیت دادن به تکالیف فرزندان است؛ به این معنا که وقتی دانش آموز تکلیفش را انجام می دهد، والدین نسبت به آن حساس باشند. همان طور که پدر و مادر تکلیفی دارند، دانشآموز هم بر اساس مسئولیت پذیری تکلیف خود را انجام می دهد. اگر نگاهمان اینگونه باشد او را تشویق میکنیم؛ نه اینکه بگوییم وظیفهاش است و نیاز به تشویق ندارد. برای ایجاد مسئولیت پذیری در دانشآموز و در کل تربیت فرزندان از دو روش مستقیم و غیرمستقیم نام میبریم. روش مستقیم همان گفتوگو است که مدرسه هم غالبا به همین صورت است. این روش ممکن است جواب ندهد و مقاومت هایی صورت گیرد؛ اما در روش غیر مستقیم ما الزاما چیزی را نمیگوییم تا یاد بگیرد. ما انجام میدهیم تا در او نهادینه شود. اگر قرار است ما دانش آموزان را به درس خواندن وادار کنیم، خودمان چقدر به کتاب خواندن و یادگیری اهمیت میدهیم؟ چقدر تقلا میکنیم تا چیزی را یاد بگیریم؟ فرزند وقتی این تلاش مادر و پدر را ببیند قطعا درسخوان میشود. بعضی از پدر و مادرها گله میکنند که دانش آموزشان درس نمیخواند و سرش مدام در گوشی است؛ در حالی که خود پدر و مادر اینگونه هستند و همواره وقت را با گوشی، تلویزیون و سایر رسانهها میگذرانند. امام صادق(ع) میفرمایند که فرزند خود را با رفتار خود رهبری کنید، نه با زبان خود».
استاد دانشگاه فرهنگیان در ادامه می گوید: « نقش دیگر والدین اهمیت دادن به فرزندان است، هنگامی که کار نیک انجام می دهند. این کار باعث افزایش اعتماد به نفس می شود. اعتماد به نفس ضعیف در فرزندان به خاطر این است که ما اجازه ندادیم تا کاری را انجام دهند یا کارهایی که انجام دادهاند به چشم ما نیامده است. این اعتماد به نفس بر تحصیل آنها موثر است. وظیفه دیگر والدین آموزش ارتباط صحیح به فرزندان است. ما اگر به فرزندان شیوه های ارتباطی دو فرد بالغ را یاد دهیم، این بچه یاد میگیرد که در مدرسه و جامعه چطور ارتباط برقرار کند. افرادی که جراتمند هستند، شیوه ارتباطی صحیحی دارند. یک سوی نبود جراتمندی کناره گیری و افسردگی است و سوی دیگر آن پرخاشگری. هر دو سو منجر میشود که فرد دیگر قادر به ادامه ارتباط نباشد حتی اگر فرد مقابل با او مشترکات زیادی داشته باشد مثلا دوست و همکلاسی او باشد. خانواده در یاددهی ارتباط صحیح نقش زیادی دارد. موضوع بعدی این است که برخی از والدین با مقایسه فرزندان خود با دیگران، سبب آزار فرزند خود می شوند. والدین توقع کارهایی را دارند که برای او قابل انجام نیست، در نتیجه دانشآموز دچار درماندگی آموخته شده میشود. در این صورت عزت نفسش کم میشود و به قول امام علی(ع) فردی که عزت نفس نداشته باشد، نباید از شرش ایمن باشیم. نکته آخر اینکه والدین باید اعمال و رفتار خودشان را جوری تنظیم کنند که شفاف و صادقانه باشد تا فرزند هم همانگونه رفتار کند. در بحث رفتار انسان که پیچیدگیهای خاصی دارد نمیتوانیم به یک عامل اکتفا کنیم. باید به عوامل و زمینه های مختلف توجه کنیم تا چگونگی تغییر یک رفتار را توجیه کنیم.»
آموزش خانواده، وظیفه ذاتی انجمن اولیا و مربیان
از صحبتهای مطرح شده مشخص میشود که یکی از مولفههای تعامل اولیا و مدرسه این است که والدین باید الگوی رفتاری مناسبی برای فرزندانشان باشند. برای این منظور نیاز به آموزش های همگانی و الزامی برای والدین به شدت احساس میشود. مثلا در زمینه ارتباط موثر ابتدا باید همسران در خانه مهارت های ارتباط موثر را کسب کنند تا به فرزندان خود آموزش دهند. درحالی که آمارها نشان می دهد میانگین گفتگوی میان زوجین ایرانی به 15 دقیقه در روز رسیده است! دکتر رسولی میگوید:« وظیفه ذاتی انجمن اولیا و مربیان، آموزش خانواده است. اینکه ما در آموزش و پرورش یک سویه به دانش آموزان آموزش دهیم، جواب نمیگیریم. باید در سه سطح نگاه شود؛ آموزش به دانش آموزان، آموزش به معلمان و آموزش به خانواده. در غیر اینصورت هر چه رشته ایم، پنبه میشود.»
آموزش خانواده یکی از برنامه های اصلی انجمن اولیا است که اجرای آن در مدرسه ها متفاوت است. مدرسان آموزش خانواده از میان نیرو های آموزش و پرورش و اعضای هیات علمی دانشگاه ها انتخاب می شوند. از جمله راهکار های ذکر شده در سند تحول بنیادین برای تقویت مهارت های خانواده در ایفای نقش تربیتی خود، «تدوین اصول راهنما و پودمان های آموزشی برای تبیین نقش خانواده در تامین پیش نیازهای ورود کودک به مدرسه» و «تهیه و تدوین محتوای آموزشی جهت آشنایی با ویژگی ها، نیازها و ظایف خانواده» و «تدوین برنامه جامع مشارکت خانواده و نهادهای تربیتی» است که به نظر می رسد انجمن اولیا و مربیان در این باره نقش مهمی دارد. تولید محتوا در کانال مجازی انجمن در شبکه شاد نیز ادامه روند آموزش خانواده به صورت متمرکز است. البته طبق گفته دکتر عباسپور، در زمان کرونا مدیران مدارس باید در شبکه شاد گروه والدینی ایجاد کنند و آموزش های خانواده را در آن فضا دنبال کنند. مجلات پیوند از جمله تولیدات مرکز انجمن اولیا و مربیان است که اشتراک آن برای مدارس داوطلبانه است. والدین باید این موارد را از مدارس مطالبه کنند. اساسا تربیت زمانی محقق خواهد شد که تمام ساحت های وجودی انسان به طور همه جانبه رشد کند. انسان در هر عصری نیازهای ویژه ای دارد. در شرایط کنونی که رسانه ها یکه تازی می کنند و نیازهای کودک و نوجوان نسبت به گذشته تغییرات زیادی کرده است، نیاز است آموزش های خانواده مبتنی بر این نیازها به روز رسانی شود.