گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- طهورا میرزاییزاده؛ حرف زدن درباره بیسامانی تبلیغات لباس بانوان را نمیدانم از چاه نمایش زنده شروع کنیم بهتر است یا «فقط استفاده از مانکن بیجان در تبلیغ لباس» و یا فضای خالی موجود بین این دو سر طیف را بگوییم که به حال خود رها شده است! وقتی میان صفحات مزونهای لباس میگردیم، آشفتگی در انتخاب سبک تبلیغات موضوعیست که کاملا به چشم میآید. در عرصه مد و لباس و به خصوص در طیف مزونهای لباس پوشیده و محصولات حجاب، هرکس ساز خودش را میزند و طبق برداشت خود از مدلینگ اسلامی و مدلینگ حجاب، قدم به فضای استفاده از مدل، برای تبلیغ لباسها گذاشتهاست.
اما حتما جای بحث دارد که متولیان اصلی سامان دادن به وضعیت مد و لباس کشور در این راه باید چه میکردند و چه چهارچوبی ارائه میدادند و در واقع چه روندی را در پیش گرفتهاند؟ در این آشفته سرا دیگر نهادهایی که در خصوص حجاب، پوشش و عفاف مسئولیتی دارند چه اقداماتی انجام داده اند؟
سال ۹۳ را میتوان سال چرخش نگاه از ابعاد فرهنگی مد به ابعاد اقتصادی صنعت مد دانست؛ که ناگزیر به دنبال آن عرصه مدلینگ نیز جایی برای بروز و ظهور پیدا میکند. اقدامات رسمیت بخشیدن به مدلینگ توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کمی قبلتر از سال ۹۳ شروع شده بود، و حتی شیوه نامه اجرایی نمایش زنده مد و لباس نیز تدوین شده و در سومین جشنواره مد و لباس فجر برگزار شده بود. در همین سال، مرکز پژوهشهای مجلس، در پژوهشی که به بررسی چالشهای پیش روی اجرای قانون ساماندهی مد و لباس میپردازد علاوه بر ذکر این چرخش دیدگاه، چالشها را به دو دسته تقنینی و اجرایی تقسیم میکند.
اما در پایان گزارش خود، توجه به وجوه اقتصادی صنعت مد و لباس و تنظیم سازو کاری برای آن را از اولویت بالاتری برخوردار میداند و بیان میکند: «تغییر در ذائقه پوشش افراد جامعه و مقابله با پوشاک نامناسب و مغایر با فرهنگ اسلامی، علیرغم نیاز به فرهنگسازی، نیازمند فعالسازی ظرفیتهای اقتصادی این حوزه و توجه به منطق سودآوری آن برای تولیدکننده و عرضه مد اسلامی- ایرانی با قیمت منصفانه و با کیفیت است. هرچند که در این اقدام توجه به منطق اقتصادی مد و لباس باید منطبق با معیارهای فرهنگ اسلامی- ایرانی صورت پذیرد.»
توجه به وجوه اقتصادی مد و لباس مسئلهای غیرقابل انکار است، اما در رسیدن به ساز و کار اجرایی و اسلامی آن، آنچنان که باید موفقیت حاصل نشده است. سید عبدالرسول علم الهدی، استاد دانشگاه و دکتری سیاست گذاری فرهنگی، در این خصوص میگوید: «متاسفانه شکل تبلیغ حجاب استایل در دوره وزارت ارشاد سابق، به هم ریخت. اینها آمدند مدلینگ زنده را اجرا کردند که البته فقط برای حجاب نبود، برای پوشش بود. حتی صرفا برای لباس ایرانی هم نبود، به طور کلی در حوزه مدلینگهای مختلف داشتند کار میکردند. اجرای زنده مدلینگ اصلا در فرهنگ ما و در جریان زندگی ما نیست و واقعا به ابزاری شدن زن و مرد میانجامد.»
و طولی نکشید که این عرصه، راهی که برایش ترسیم شده بود را طی نکرد و مواردی که از آن به عنوان تبرج یاد شدهاست، باعث شد بعد از دو سال، در سال ۹۵، این جریان که رنگ و بوی ایرانی اسلامی نداشت، دوباره ممنوع اعلام شود. اما فتومدلینگ همچنان به قوت خودش باقی ماند و حتی تقاضا تا جایی برایش افزایش یافت که رسما به تبلیغات لباس پوشیده و حجاب و دنیای بلاگرها نیز وارد شد.
پس از این ممنوعیت، متولیان میگویند که مدلینگ، خط قرمز کارگروه ساماندهی مد و لباس قرار گرفته است و در سندی که در همان سالها به بیانِ مجموعه شاخصها و ضوابط طراحی، تولید، و تبلیغ لباس اجتماع بانوان، میپردازد نیز، صراحتا این نکته درباره تبلیغات بیان شده است که «تبلیغ و معرفی کلیه طرحها (اعم از لباس اجتماع و غیر از آن) در قالب مانکن جامد انجام شده و از به کارگیری مدل زنده به هر نحوی در تبلیغ لباس، خودداری شود.».
اما آنچه در حال وقوع است استفاده از مدلینگ در تبلیغات و رها کردن مسئله ساماندهی به مدلینگ است و چهارچوب گذاری برای تبلیغات و نظارت بر تبلیغات لباس بانوان، از جانب متولیان آن مورد غفلت واقع شدهاست.
از طرفی در مدلینگ با آنچه از آن به عنوان ابتذال و ناهنجاری یاد میشود برخورد سلبی صورت میگیرد، اما این سمت ماجرا مزونهای لباس پوشیده رها شدهاند تا کار خودشان را انجام دهند و چهارچوب واضحی برای نظارت بر تبلیغات آنها وجود ندارد؛ و تنها مسئلهای که باعث شده است کسی نسبت به مدلینگ اسلامی و حجاب خردهای وارد نکند، رعایت پوشش سر در مدلهاست. اما دیگر رفتارهای اجتماعی همراه با این نوع مدلینگ و الگو سازی که برای جوانان و نوجوانان در امر پوشش به همراه دارند مورد توجه قرار نمیگیرد.
«برندسازی شخص»! نکتهای که غفلت از آن، غفلت از تمام آثار و تبعات اجتماعی و الگوسازیهای مدلینگ را در پی داشته است. زنان و دخترانی که به عنوان مدل وارد تبلیغات مزونها میشوند، هر یک به واسطه شهرتی که از این راه به دست میآورند، میتوانند در صفحات اینستاگرامی پرمخاطب خود، نوع دیگری از اثرگذاری را بر روی مخاطبان خود داشته باشند. این مسئله را حتما باید در مدلینگ حجاب بیشتر مورد تاکید و توجه قرار داد.
مدلهای حجاب یا افرادی هستند که در واقعیت اعتقادی به مسئله حجاب ندارند و در صفحه خود میتوانند شخصیت نامتعارف با محصول حجاب تبلیغ شده ارائه دهند و یا بعضا اگر از میان دختران محجبه انتخاب شده باشند، باز هم نشانههایی از رفتارهای اجتماعی مغایر با حیا -که این واژه در کنار حجاب تعریف میشود- دیده میشود و هر به دلیل شهرتی که پیدا کردهاند برداشت شخصی خود از حجاب را خواسته یا ناخواسته تبیلغ میکنند. مجموع همه اینها برای مخاطبانی که این اشخاص را به عنوان الگو میپذیرند، آسیب زاست.
علم الهدی در این باره میگوید: «سه صنعت در مدلینگ به هم گره میخورند، صنعت طراحی و بازار پوشاک، سرمایهداری و ثروتمندان، صنعت رسانه (شهرت)؛ و از پیوند خوردن این این سه با هم، شخصی برای مدتی مدل میشود و بخشی از پول را هم به او میدهند. او واقعا یک ابزار است و مسئله پنهانی نیست. وقتی شما چهره مدل را نشان میدهید، چهره یعنی سلبریتی سازی و همان فضای ثروتمندان و رسانههای فراگیر. وقتی چهره کامل میشود، مسئله سلبریتی سازی هم پیدا میشود. چیزی که مزونها در اینستاگرام دنبال میکنند همین است. اشخاصی مدل میشوند و بعد آن مدلها میتوانند خودشان پیجهایی داشته باشند که تبلیغات را آنجا دنبال کنند. یعنی همان پیوند رسانه با ثروت و صنعت پوشاک را شاهد هستیم.»
همچنین علم الهدی در خصوص برخی فعالیتهایی که در تبلیغات مزونهای لباس پوشیده بخصوص کلیپهای تبلیغاتی انجام میشود، از جمله نحوه ژستها و حرکات بیان میکند: «این فعالیتها اسلاممالی کردن و ایرانمالی کردن اصل قضیه است. باید دید ما پوشش حجاب را به معنای موقر بودن، با متانت بودن و با کرامت بودن زن تعبیر میکنیم، یا به معنای بدن زن یا کلیشههای جنسیتی زن! این دو تعبیر کاملا متفاوت است. اگر دومی را در نظر بگیریم بله باید همین مسیر را پیش برویم و مدلینگ ما دور هم بزند و چهره هم کامل باشد.»
علم الهدی به مسئله بومی سازی در حوزه مدلینگ اشاره میکند و میگوید: «ما باید این مسئله را بومیسازی کنیم به این جهت که وقتی تاکیدمان بر پوشاک و پوشش هست، چهره دیگر برای ما مسئله نیست. وقتی میخواهیم پوشش نمایش داده بشود، یعنی چهره باید حذف شود. الان تا حدودی سیستم وزارت ارشاد و مدلینگها دارند رعایت میکنند، که چهره نمایش نمیدهند و یا پوشاک را روی مانکنهای بیجان اجرایی میکنند. اینها نشان میدهد که یک واقعیتی در خصوص صنعت مدلینگ وجود دارد و اگر بخواهیم به طور کلی به آن بپردازیم، کلا جریان فرهنگی ایران را به هم میزند. آن وقت باید دنبال زن شایسته سال و تیپ اندامی سال هم باشیم.»
اگر چه هدف از ترویج مدلینگ حجاب، این است که با استفاده از حس تقلیدی که مدلینگ در مخاطب ایجاد میکند، به ترویج و تبلیغ پوشش اسلامی پرداخته شود. اما نمیتوان فراموش کرد که این سیاست در پیس گرفته شده نوعی دیگر از تبرج و خودنمایی را در فضای مجازی رواج داده است.
با توجه به این مسئله اینجاست که سوال پیش میآید، چرا دیگر نهادهای فرهنگی و تبلیغی که وظیفهای در خصوص تبلیغ حجاب و عفاف را به عهده دارند به این زمینه ورود نکردهاند تا با تحقیق پیرامون این مسئله بتوان به سوالات مبنایی حوزه مدلینگ پاسخ داد، که حد استفاده ابزاری از زنان در این نوع تبلیغات تا کجاست و چگونه میتوان در راه بومیسازی و نظاممند کردن مدلینگ حجاب قدم برداشت؛ و چه بسا به خلاقیت و نوآوری نیز در حوزه تبلیغات مد و لباس دست یافت.
به این منظور به سراغ سازمان تبلیغات اسلامی که یکی از دستگاههای فرهنگی- تبلیغاتی در حوزه عفاف و حجاب است رفتیم. حجت الاسلام محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، بیان کردند: «اول اینکه ما باید به دنبال روشهای خودمان برگردیم، ما کشور قوی و غنی هستیم، فرهنگ بلند و والایی داریم. اینکه ببینیم دیگران چه کردند یک نمونهای از آن را تقلید کنیم اصلا برای ما خوب نیست. دوم اینکه در موضوع حجاب هم آن چیزی که عملا باعث حجاب میشود، احساس غنای شخصیتی در یک فرد است، چه آقا و چه خانم، یعنی او اگر به لحاظ شخصیتی و هویتی احساس غنا کند، پای این حجاب میایستد.
ولی اگر بخواهیم با مدلهایی مثل مد جلو برویم که نمیخواهم به اساس آن را نفی کنم؛ کار پایدار و ریشهای و اساسی نکردهایم؛ و آفات و مشکلاتی هم در پیش دارد. کار پایدار این است که فرد با مبانی فکریاش و با شخصیت قدرتمند و استوار خودش به این نتیجه برسد که باید از خودش محافظت کند، از جامعهاش محافظت کند. مراقبت از حیات طیبه زیبای جامعه باید انتخاب خود فرد باشد. روشهای دیگر را من روشهای منتجی نمیدانم. سازمان تبلیغات هم اگر هنر دارد باید همین کار را بکند، در مسیر تبیین آن هویت ایرانی- اسلامی تلاش کند و گامی بردارد، که کارهایی شروع شده و تدریجا نتیجه آن هم مشهود میشود.»
همچنین حجتالاسلام رضا عزتزمانی، معاون امور فرهنگی و تبلیغ سازمان تبلیغات اسلامی، در خصوص بومیسازی مدلینگ معتقد است که بر فرض اگر در ظواهر هم با دو یا سه تا دستور فقهی بتوانیم مسئله مدلینگ را حل کنیم و فقه ابتدائا به آن مهر تایید بزند و بگوید این مقدار از رفتار با دستورات فقهی شرع منافاتی ندارد، اما وقتی این ترکیب میشود با مجموعهای از اتفاقات، مثلا رسانه در کنارش قرار میگیرد، مثلا بعضی از تغییر و تحولات ظاهری چهره در آن قرار میگیرد، و شما وقتی آن الگو را معرفی میکنید حتما یک ویژگی برای نوع چهره و دیگر ویژگیهایش قائل هستید، لذا حتما در چهارچوبی واقع میشود که کنار هم قرار گرفتن آن در نظامات شرع، قابل پذیرش نیست. چرا که نظام تفکر اسلامی یک نظام منظومهای است که هم در آن اعتقادات، اخلاق و هم نظامات اجتماعی همه اینها باید با هم دیده بشود.
با وجود این تفاسیر وقتی جویای این مسئله میشویم که چرا سازمان تبلیغات به این حیطه ورود نکرده است عزتزمانی پاسخ میدهد: «در حیطه کاری ما به این معنا نیست، در حوزه عفاف و حجاب تولید فیلم و اقدامات محتوایی و کارهای تبلیغی جز وظایف ما است، چون ما کارمان کار تبیینی است. آن جایی که به تبلیغ و در صحنه میدان و اثرگذاری میرسد در چهارچوب نهادها و دستگاههای دیگری است. هرچند معتقدیم در حوزه مد و لباس مسئولین امر آنچنان که باید مدل ایرانی- اسلامی پوشش را فهم نکردهاند و چهارچوب آن را خوب نفهمیدهاند؛ و هم به شدت تحت تاثیر تفکرات غیر اسلامی- ایرانی هستند و هم اساسا ارادهای ندارند به اینکه این تغییر نگاه و هویت را ایجاد بکنند. حرف نویی هم ندارند برای گفتن. اساسا مدلی و فهمی هم از این مسئله وجود ندارد؛ لذا ما در سازمان تبلیغات وظیفهمان از باب تبلیغ و ترویج و گفتگو پیرامون حوزه عفاف و حجاب و کرامت زنان کارهایی را صورت دادیم، ولی در حوزه مد و لباس حداقل تا به امروز، کار ویژه و نمونهای تولید نشدهاست از این باب که حوزههای مقدمیتری در حوزه عفاف و حجاب هست که وظیفه ماست که انجام دهیم.»
مسئلهای که وجود دارد این است که پرداختن به تبیین کرامت و شخصیت زن و تولید محتوا در خصوص عفاف و حجاب در قالبهایی که تا امروز وجود داشته، هرچند لازم و ضروری است، اما تا این آرمانها به واقعیت گره نخورند و بانوان یک الگوی امروزی منطبق بر همان اصول ناب اسلامی نداشته باشند، تنها الگوی موجود برای آنان در حوزه رفتار، منش و پوشش خلاصه میشود در تبلیغاتی که مزونها به واسطه مدلهایشان یا بلاگرهای حجاب انجام میدهند؛ و ما نیز قدم به قدم از الگوی زن مسلمان ایرانی فاصله میگیریم. شاید بهتر باشد نهادهایی همچون سازمان تبلیغات اسلامی به حوزه تبلیغات مدلینگ اسلامی و یا حتی پرورش بلاگر ورود پیدا کنند تا به این شکل یک قدم هم در کار فرهنگی جلو گذاشته باشند.
در این خصوص عزتزمانی به عنوان سخن پایانی اضهار داشت: «انتقاد شما وارد است و من این را به عنوان یک کمکاری در طول این مدت میپذیرم، که اساسا چرا ما ورود نکردیم، شاید دلایل موجهی هم وجود داشته باشد، اما وقتی یک سری کمکاری صورت میگیرد و اگر ظرفیتی در این عرصه وجود دارد باید هر نهادی به اندازه ظرفیتش ورود پیدا کند. اساسا در مورد حوزه بانوان ما این خلا را در سازمان داریم، و آنچنان که باید در سالهای گذشته به آن نپرداختهایم.
در دوره مدیریت جدید، بخش بانوان تلالو و جلوه بیشتری پیدا کرده است؛ و به حوزههای تخصصی زنان پرداخته میشود. خیلی عقب هستیم از چیزی که باید باشیم، ولی ما وظیفه خودمان را بیشتر تقویت هویت و کرامت زن و نقش مادری او و جایگاهی که او باید از خودش ترسیم کند و این هویتش تقویت بشود میدانیم؛ لذا باید همتمان را در این بخش بگذاریم. اما اصلا نباید شانه خالی کنیم از ظرفیتهایی مثل رسانه، مثل حوزههای تخصصی مد و حجاب و امثال اینها، تا دیگرانی ورود نکنند و درواقع بخواهند این هویت اسلامی- ایرانی ما را از ما بگیرند و از آن بهره تجاری ببرند، بیش از آن که بهره اجتماعی داشته باشد.»