به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مسافران و دستفروشان میآیند و میروند و تقریبا کسی حواسش به سعدی نیست. در گوشهای نگاهها به بدلیجات آویخته بر دستگیرههای قطار است، در گوشهای دیگر عدهای به فروشنده کابل شارژ و هندزفری چشم دوختهاند، گاهی هم پسرکی فالفروش نگاه برخی را به خود جلب میکند، مسافرانی هم با عجله دنبال ایستگاه و مسیر موردنظرشان هستند.
چهره مردی که شبیه امروزیها نیست، اما سعی میکند خود را با زدن ماسک از ویروس شیوعیافته در روزگار فعلی در امان نگه دارد، از لابهلای جمعیتی که در ازدحام گیر افتادهاند پیداست.
تنها نیست؛ با «کوویدیه»ای دوبیتی آمده است: «چنین گفت فردوسی پاکزاد:
«چو خواهی که هر دم بیابی مراد
بزن ماسک بر چهره دستت بشور
سروکار تو تا نیفتد به گور»»
سعدی در باب دوم «بوستان» حکایتی منظوم دارد با ۱۳ بیت که با «یکی سیرت نیکمردان شنو/ اگر نیکبختی و مردانه رو» آغاز میشود و در بیت هفتم با تضمینی از سروده فردوسی میگوید: «چه خوش گفت فردوسی پاکزاد/ که رحمت بر آن تربت پاک باد/ میازار موری که دانهکش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است».
در این «کوویدیه» که با عنوان «سعدی در قرنطینه» بر دیواره مترو خودنمایی میکند و اقدام شرکت متروست برای یادآوری رعایت پروتکلهای بهداشتی در دوران شیوع ویروس کرونا، پرهیز از آزار به توصیه به زدن ماسک و شستن دست رسیده است.
در این اقدام البته فقط پای سعدی و فردوسی در میان نیامده است، حتی شعر حافظ هم در مترو ماسک میزند! بیتی که با مصرعی از حافظ شروع میشود و در ادامه به تشویق برای ماسک زدن در روزگار کرونایی میرسد: «مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم/ چرا بیماسک میآیی رفیق ناجوانمردم؟!»
هرچند هنوز نمیدانیم میزان تاثیرگذاری استفاده از ادبیات برای مبارزه با شیوع ویروس کرونا چقدر است، اما بهنظر این اقدام برای مبارزه با شیوع کرونا میتواند قابل توجه باشد. البته از میان مانیتورها و پوسترهای نصبشده در قطارها این دو شعر خیلی کم به چشم میخورند و بخش قابل توجهی را آگهیها پر کردهاند.
معلوم نیست از میان مسافران اصلا روزانه چند نفر متوجه این اقدام میشوند، خصوصا که با رسمالخط نهچندان درشتی به نمایش کشیده شده و حتما باید جلو آن ایستاد تا بتوان کلماتش را خواند.