به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام سیدعباس رضوی، کارشناس تاریخ اسلام در پنجمین شب از ضیافت رمضانی شبکه قرآن و معارف سیما در خصوص سیره اخلاقی و مبارزاتی "آیت الله سید محمدحسن حسینی شیرازی" معروف به "میرزای شیرازی" سخن گفت.
این کارشناس مسائل دینی از میرزای شیرازی به عنوان یک الگو جامع و موفق یاد کرد و بیان داشت: مرحوم میرزا در بین علما از یک جامعیت برخوردار است. یعنی هم در عرصه معنویت، خودسازی، اخلاق و عرفانِ مثبت، الگوست و هم در حوزه مرجعیت و رهبری حوزهها و جهان تشیع سرآمد است. شاید بتوان ادعا کرد اغلب عرفا و اساتید اخلاق مانند ملا فتحعلی سلطان آبادی، سیدمرتضی کشمیری، سیدحسین قاضی و بسیاری دیگر، از شاگردان میرزا بوده اند. ایشان در حوزه مبارزه با استعمار و مبارزه برای استقلال کشورهای اسلامی هم بسیار خوش درخشیده و هدایتگر بوده است.
رضوی با بیان اینکه مرحوم میرزا روح بسیار لطیفی داشت و در اوج عظمت روحی و قدرت معنوی و جایگاه ویژهای که داشت، به سادگی یک کودک میگریست، افزود: یکی از وکلایش میگوید روزی به خانه میرزا در سامرا رفتم که دیدم کسی در خانه نیست، ولی صدای گریه میآید. متوجه شدم صدا از پشت بام است. بالا رفتم و دیدم میرزا در حال گریه و سرزنش نفس است؛ کهای نفس کوتاهی کردی، تقصیر کردی!
وی خاطرنشان کرد: ایشان با قرآن هم انس زیادی داشت. بخش زیادی از قرآن را حفظ بود و مقید بود هر روز یک جز قرآن بخواند. زیارتها و دعاها را از حفظ داشت و تعقیب میکرد و با زیارت قبور اهل بیت (ع) بسیار مأنوس بود.
این کارشناس امور دینی با اشاره به اهمیت مجلس عزاداری سیدالشهدا (ع) در نزد میرزای شیرازی، ادامه داد: ایشان هم در حسینیه خودش در سامرا مجلس عزا برپا میکرد و هم به مجلس عزاداری در منزل دو تن از بزرگان در سامرا مشرف میشد؛ یکی مجلس عزاداری میرزا حسنعلی تهرانی که رئیس مدرسه میرزا بود، و دیگری مجلس عزای میرزا حسین نوری معروف به "محدث نوری". ایشان همچین مقید بود که در دستههای عزاداری و هروله در نجف، کربلا و سامرا شرکت کند.
رضوی با تأکید بر اینکه میرزای شیرازی مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) را ترویج کرد، گفت: ایشان در منزلش هیئتی به راه انداخته بود که مرحوم شیخ عبدالکریم حائری، بنیان گذار حوزه علمیه قم مداح جلسه و نوحه خوان بود. همچنین میرزا برای مداحان هرگونه سخنی که تعریض به اهل سنت باشد را ممنوع کرد و چنان به اهل سنت محبت کرده بود و طعم محبت اهل بیت را چشانده بود که آنها هم برای سیدالشهدا مراسم نوحه خوانی و روضه برپا میکردند.
این محقق تاریخ معاصر شیعه با بیان اینکه در دوره میرزای شیرازی فشار استعمار بر جهان اسلام بسیار شدید بود، افزود: از یک سو روسیه تزاری قدم به قدم آسیای میانه را گرفته بود و به ایران نزدیک میشد و از طرف دیگر غول استعمار انگلیس هم بخش بزرگی از دنیا را به سیطره خود درآورده بود و شبه قاره هند و افغانستان را اشغال کرد. در این میان ایران از اهمیت بسیاری برای انگلیس برخوردار بود؛ لذا چنان فشار زیاد شد و شاهان قاجار چنان مرعوب انگلیسیها شده بودند که اجازه تحرک به علما نمیدادند و برای همین علمای آذربایجان به علمای نجف نامه نوشتند که اجازه جهاد دهید.
وی ادامه داد: دولت عثمانی بیمار اروپا بود و نمیتوانست از سرزمین خودش دفاع کند و ساعت به ساعت تحلیل میرفت. به همین دلیل با رشوه دادن به ناصرالدین شاه توسط امین السلطان و میرزا ملکم خان قرارداد ۵۰ سالهای با شرکت رژی امضا کردند که انحصار خرید و فروش تنباکو در اختیار انگلیس باشد.
رضوی تصریح کرد: به گفته شیخ حسن کربلایی در کتاب "تاریخ تنباکو" که مستندترین کتاب در باب جنبش تنباکو است، هر چند این قرارداد ظاهرا اهداف اقتصادی داشت، اما در لوای آن ضرر بسیاری متوجه ایران بود و اهداف استعماری را دنبال میکرد.
وی گفت: انگلیسیها در غالب دیپلماتها ادوات نظامی وارد میکردند و با پشتوانه اقتصادی، رجل را میخریدند و فرزندان رجال را تصرف کرده بودند. در عزل و نصبها حرف اول را سفیر انگلیس میزد. مغازههای مشروب فروشی به شدت رواج پیدا کرد؛ غذاهای فرنگی و به طور کل فرهنگ غربی رونق یافت و در اقدامی تحقیرکننده به خدمت گرفتن زنان ایرانی به عنوان مستخدم خانوادههای اروپایی به یک عرف تبدیل شد.
رضوی با بیان اینکه این تهاجم فرهنگی موجب شد دین ستیزی شدت بگیرد، اظهار داشت: دست نشاندههای غرب در روزنامهها و مجلات القا میکردند که امروز اسلام نمیتواند دنیا را اداره کند و به قول برخی روشنفکران امروزی میگفتند که باید با دنیا ارتباط برقرار کنیم؛ در حالی که هدف شان از دنیا انگلیسیها بود. از سوی دیگر عمال انگلیس مردم را از روسیه میترساندند که اگر ارتش و قدرت ما نباشد روسیه شما را نابود میکند و از ترس روسیه ما را به دامن انگلیس انداخته بودند، در حالی که انگلیس دشمن ما بود.
این کارشناس تاریخ اسلام بیان داشت: این شرایط موجب شد تا نخستین جرقههای مبارزه از اصفهان شعله ور شود. علما در اصفهان و شیراز و تبریز و تهران به پا خاستند و نامههایی برای میرزا نوشتند. از سوی دیگر نامه معروف سیدجمال اسدآبادی هم به دست میرزا رسید. اینجا بود که میرزای شیرازی به ناصرالدین شاه نامه نوشت و او را نصیحت کرد، اما شاه در پاسخ اعتنایی به سخن میرزا نکرد و گفت که شما به این امور وارد نیستید و به درس و بحث خود برسید.
وی افزود: میرزا یکی دوبار دیگر نامه نوشت و اتمام حجت کرد، اما دربار اعتنا نکرد. میرزا وقتی تمام راهها را بسته دید، آن حکم معروف را در یک خط صادر کرد که "الیوم استعمال تنباکو بهای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (ع) است". به قول حضرت امام (ره) وقتی پیام نیم سطری این پیرمرد نشسته در روستای سامرا منتشر شد، تمام مردم احساس تکلیف کردند؛ از روستایی و شهری گرفته تا حتی یهود و نصارا و مردم کوچه و خیابان احساس تکلیف کردند؛ نقل شده است که حتی انیس السلطنه همسر ناصرالدین شاه دستور داد قلیانها را شکستند که وقتی شاه به او معترض شد، گفت این کار را به حکم همان آقایی که مرا بر تو حلال کرد، انجام دادم.
رضوی، عامل به صحنه آمدن مردم را مسجد، تکبیر و روحیه شهادت طلبی دانست و اذعان کرد: ما بر سر سفره میرزای شیرازی نشسته ایم و انقلاب اسلامی ما از پیامدهای انقلاب میرزای شیرازی است.
وی خاطرنشان کرد: انقلابی که میرزا به وجود آورد موجب شد شرایط دگرگون شود و خارجیها با لباس زنانه اقدام به فرار کردند. از پیامدهای این جریان اولا احیای عزت و کرامت مسلمانان بود. از سوی دیگر مساجد پر شد؛ توجه به آیین عبادی اسلام و نمازهای جماعت قوت بیشتری پیدا کرد و بهایت تضعیف شد. استقلال و عزت ایران که در خطر بود تضمین شد. همچنین باید اعتراف کرد که انقلاب میرزای شیرازی، جنبش مشروطه را نیز تضمین کرد و اگر مشروطه نبود ایران تکه تکه شده بود.
رضوی تأکید کرد: انقلاب اسلامی ایران و نهضت گاندی علیه انگلیس برگرفته از جنبش تنباکوی میرزای شیرازی علیه الرحمه است. گاندی با آخوند خراسانی که یکی از شاگردان میرزا است در ارتباط بود. همچنین وقتی سلطان الواعظین نویسنده "شبهای پیشاور" در هند مجلس روضه داشت، گاندی در مجالس او حاضر میشد و خود گاندی نقل میکند که "من هر چه دارم از امام حسین (ع) دارم".
این کارشناس امور دینی اذعان کرد: اگر میرزای شیرازی امروز در میان ما حضور داشت مهمترین توصیهای که به ما میکرد، توجه به احیای کرامت اسلامی از راه بازگشت به قرآن و نهج البلاغه بود. در قدم دوم نیز احیای اسلام در سایه خودکفایی و بی نیاز شدن از سفره بیگانه را به ما سفارش میکرد.