به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حزب کارگزاران اگرچه در میانه دولت مرحوم هاشمی شکل گرفت و در دولتهای خاتمی و روحانی نیز حضور مؤثر داشت، اما سوابق حضو برخی اعضای مؤثر آن در دولت، به دولت میرحسین موسوی برمیگردد بدین ترتیب میتوان گفت که شاکله این حزب در سه دولت هشتساله حضور مؤثر داشتهاند.
اکنون با وجود این سابقه، ارگان مطبوعاتی حزب (روزنامه سازندگی) در یادداشتی با عنوان «شهروندان عادی و نیروی سوم» مینویسد: «با تحلیلهای ساده و راهکارهای کلیشهای و قدیمی نمیتوان شهروندان را قانع کرد و پارادایم حکمرانی مدنی در ایران نیاز به تحول گفتمانی دارد. شهروندان سیاستمدار قهرمان، مرد عمل و حراف نمیخواهند بلکه آنچه نیاز دارند در جای خود بودن امور است. در فضای مناظرههای اول ریاست جمهوری سیزدهم تنها یک نفر بود که به شکل عادی در قالب نیروی سوم ظاهر شد و کمی از گزارههای شهروندان را به زبان آورد...
دیرزمانی است که خواستههای مردم در گفتمان چپ و راست مرسوم جای نمیگیرد. نیروی سوم شهروندمحور است و دولتکشور ایران را دوست دارد. نیروی سوم زندگی عادی میخواهد و خواهان تنشزدایی منطقهای و بینالمللی است. نیروی سوم در ایران قدرت مردمی دارد و مهمترین ویژگی آن داشتن فهم و شعور است. نیروی سوم ایران را دوست دارد و از گذشته تاکنون جان و مال خویش را برای توسعه کشور دادهاند. علم، تخصص و در جای خود بودن خواسته نیروی سوم است روندی که در اثر تقسیم کار تاریخی و جهانی شکل گرفته است و ما نمیتوانیم تافته جدا بافته باشیم. تنها یک نامزد انتخاباتی بخشی از خواستههای نیروی سوم را نمایندگی کرد و شاید علت دوری چهرهها و احزاب مرسوم از او فضای جدیدی است که ایجاد شده است. شهروندان عادی سخنگوی خود را یافتهاند. فردی که با برنامههای تخیلی و ناگهانی و ضد علم به آنها توهین نمیکند و به جای قهرمانگرایی به فکر حاکم کردن اصول و قواعد جهانی و تجربهشده است.»
یادآور میشود ارگان حزب کارگزاران در چند روز اخیر نیز با تیترهایی مثل «صدای سوم؛ امید من به افرادی است که با صندوق قهر کردهاند»، «مستقل هستم» و... سعی کرده یک نامزد دولتی با سوابق حضور در دولتهای روحانی و خاتمی و هاشمی را فردی مستقل و نیروی سوم جا بزند؛ و حال آن که وی، عضو همین حزب کارگزاران و سهیم در قصور و تقصیرهای دولت مستقر است.
جالب و درسآموز این که زمانی برخی اعضای کارگزاران، (مثل خود دبیرکل) خود را چپ انقلابی جا میزدند، اما در دولت هاشمی فیگور راست مدرن و لیبرال گرفتند به نحوی که در دولت سازندگی مورد اعتراض چپهای طیف مجمع روحانیون و دفتر تحکیم بودند. اما همین دو طیف مخالفخوان هم، زمستان ۷۵ و بهار ۷۶ با یکدیگر ائتلاف کردند و، چون این ترکیب شتر گاو پلنگی و شترمرغی (ائتلاف چپ و راست) را با هیچ سریشی نمیشد به هم چسباند و توجیه کرد، مدعی شدند دوره تقسیمبندی چپ و راست سپری شده و حال دوره تقسیمبندی اصلاحطلب- محافظهکار است...
در همین حال حالا که تق ادعاهای دروغینی مثل اعتدال و اصلاحات درآمده و میدانند که مردم از این مدل جناحبازیها و باندبازیها خسته شدهاند، نقاب غلطانداز «نیروی سوم» را به چهره یک مدیر دولتی میزنند؛ و حال آن که تا همین چند ماه قبل، دولت و ارکان اقتصادی آن را بیکفایت و بیعرضه میدانستند و میگفتند اگر چوب خشک جای اینها بود، بهتر عمل میکرد (!)