به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پایگاه خبری «آسیاتایمز» در ارزیابی ریاستجمهوری آیتالله رئیسی نوشت: سید ابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیسجمهور ایران، سوگند ریاستجمهوری خود را ادا کرد. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران، همزمان با روی کار آمدن ابراهیمرئیسی به عنوان رئیسجمهور جدید این کشور، به دلایل گوناگونی، وارد عصر جدیدی شده است. عصری که آیت الله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی ایران، در جریان سخنرانی اخیر، تا حدی به آناشاره کردند. البته که آیتالله خامنهای پیشتر و در جریان مذاکراتی که ختم به انعقاد توافق «برجام» شد نیز به کرات بر این مسئله تاکید داشت که غربیها به وعدهها و تعهدات خود عمل نمیکنند و روشن شده که اعتماد به غرب، راهگشا نیست.
بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که رویکرد جدید سیاست خارجی ایران در دولت جدید این کشور، تا حد زیادی روشن است؛ ایران نقطه تاکیدِ بسیار کمتری را بر کشورهای غربی خواهد گذاشت. در عوض تلاش خواهد کرد تا پیوندهای عمیق و گستردهای را با سایر مناطق و کشورهای جهان تعریف کند».
البته که این بدان معنا نیست که ایرانیها قصد دارند با اروپا در صورتی که آنها تصمیم بگیرند به توافق برجام بازگردند، کاملا بیاعتنایی کنند. بدون تردید اگر اروپاییها شروط ایران جهت احیای برجام را بپذیرند، ایران نیز به آنها توجه خواهد کرد. با این حال حداقل تاکنون، هنوز هیچ نشانهای دال بر این مسئله، قابل مشاهده نیست. در سیاست داخلی، دولت رئیسی در مسئله اقتصاد، بیش از همه بر عدالت اجتماعی تاکید دارد و سعی خواهد کرد تا از اقتصاد نئولیبرالیستی فاصله بگیرد. از سویی، دولت رئیسی تا جای ممکن برای آن خواهد بود تا برای محرومان و اقشار آسیب پذیر در جامعه ایران، حریم امنی را ایجاد کند و به آنها خدمترسانی داشته باشد.
بسیاری از ناظران بر این باورند که در دوران ریاستجمهوری روحانی، دولت ایران عمده تلاشهای خود را در مورد مسئله برجام و لغو تحریمها علیه ایران معطوف کرد. این رویکرد بر خلاف توصیههای مکرر آیتالله خامنهای مبنی بر عدم اعتماد به غرب، در پیش گرفته شد. در نهایت نیز شاهد بودیم که نتیجه این رویکرد، ایجاد بدترین شرایط اقتصادی برای ایران ظرف ۵۰ سال اخیر بود.
به زعم بسیاری ازسیاستگذاران و دیپلماتهای ایرانی، آیتالله خامنهای معتقد به دیپلماسیِ پویا است. هیچ تردیدی در تهران وجود ندارد که دولت رئیسی نیز همچون دولت حسن روحانی، هدف «فشار حداکثری» دولت آمریکا و غرب خواهد گرفت. با این همه، باید توجه داشت که همه این مسائل، در عرصه آنچه که در زمینه معادلات جنوب غرب آسیا از اهمیت برخوردار هستند، بیاهمیت تلقی میشوند. «رِنه گروست» تاریخ نگار فرانسوی در اثر کلاسیک خود به نامِ «امپراطوری صحرانوردان» (۱۹۵۱)، به این نکته میپردازد که چگونه ایران خود را در طول قرنها، مدام تجدید میکند و به نحو شگفت انگیزی شاهد نوعی تداوم تاریخی در این کشور هستیم. وی در این رابطه میگوید که دلیل اصلی این مسئله، قدرت و تمدن ایران است. درست به همین دلیل است که ایران در گذر سالها توانسته تمام خارجیهایی را که در قالبهای مختلف با آن تعامل داشتهاند، در خود و فرهنگش، جذب کند.
در شرایط کنونی، اینطور به نظر میرسد که ایران قصد دارد رنسانس تاریخی خود را با توجه به برخی پیوندهایی که با منطقه اوراسیا دارد، احیا کند و از این طریق، با آینده جدید و چند قطبی جهان، رو به رو شود. نباید فراموش کرد که کلیتِ تاریخی و تمدنی ایران، همواره نقش مهمی در ثبات و امنیت این کشور داشته است و به طورکلی باید ایران را نَه یک کشور، بلکه کلیتی تاریخی و تمدنی ارزیابی کرد. در این چهارچوب، قلمروهای فراوانی وجود دارند که از حیث تاریخی و زبان شناسی، با ایران، عمیقا ارتباط دارند: در شرق آناتولی، در آسیای مرکزی و افغانستان، در قفقاز، در غرب پاکستان، به وضوح شاهد این مسئله هستیم. در ادامه، به دلیل تعلقات مذهبی ایران به شیعه، مناطقی که در آنها شیعیان و دیگر اقلیتهای قومی زندگی میکنند نیز با ایران ارتباط نزدیکی دارند که از جمله آنها میتوان به عراق، سوریه، لبنان، یمن و خلیجفارس (بحرین و شیعیان عربستانی)، اشاره کرد. در این چهارچوب، به وضوح میتوان مشاهده کرد که انسانها در کشورهای عربِ شیعه نظیر: عراق، لبنان، همچنین کشورهای حاشیه خلیج، و افغانستان، پاکستان، هندوستان و آذربایجان، عمیقا و شدیدا، چشم به ایران دارند. ایران از محوریت قابل توجهی در چهارچوب مذهب شیعه نیز برخوردار است. این رویکرد که به قدرت سیاسی در ایران اجازه میدهد تا نفوذ خود در اوراسیا، از لبنان تا افغانستان و آسیایمرکزی را حفظ کند.
اکنون نیز با آمدن دولت رئیسی، اینطور به نظر میرسد که ایران قصد دارد به ریشههای تاریخی و تمدنی خود در قالبِ روابط خارجیاش بازگردد و با تکیه بر آنها، عصر جدیدی را تعریف کند.