به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی برنامه سوره، در یازدهمین قسمت از برنامه تلویزیونی سوره موضوع «الهیات مرگ» با حضور همایون همتی استاد فلسفه و عرفان بررسی شد.
دیانی در ابتدای برنامه از همتی درباره چشم اندازی از مطالعات مرگ در دوران مدرن و دوران معاصر از پرسید و اینکه در دوران مدرن مرگ از چه جنبههایی مورد توجه قرار میگیرد؟
همتی گفت: نشریاتف انجمنها و مطالعات مختلفی درباره مرگ شناسی پدیده امده است که یکی از بهترین و معروفترین آنها برای انتشارات راتلج است با عنوان journal of death studies. من پیشاپیش بابت استفاده از لغات فرنگی و عربی باید عذرخواهی کنم، ولی چارهای ندارم، چون این بحثها در بین ما با این عمق بین ما مطرح نبوده است. ما در علم فقه درباره مرگ و تغسیل و اینها مطالبی میگوییم، ولی در علم کلان به این مبحث جز در بحث معاد و برزخ و دنیای پس از مرگ نپرداختیم. البته عرفای ما درباره مرگ سخن گفتند و آگاهی بخشی کردند، ولی در روزگار ما تودههای غربی دچار غفلت زدگی نسبت به مرگ شدند و آن را نادیده گرفتند که این از محصولات مدرنیته است.
وی افزود: ما در حوزه تاسیس فلسفههای مضاف هنوز خیلی خام و در گام نخستیم و در پیشینه تمدن اسلامی این رشتهها را نداشتیم در حالیکه در رشتههای فلسفه دین، فلسفه اخلاق و فلسفه ذهن به موضوع مرگ پرداخته شده است. البته در رشتههای ادبیات، عرفان و هنر به مسئله مرگ کم و بیش پرداخته میشود، اما اینها چیزهای جدیدی نیست. امروزه تعریف مرگ هم خیلی تغییر کرده و نظرهای مختلفی راجع به مرگ وجود دارد؛ عدهای مرگ را توقف نبض، عدهای آن را توقف کار مغز و امثال این میدانند.
این استاد فلسفه و عرفان در ادامه به تعریف و تشریح جامعه شناسی مرگ پرداخت و توضیح داد: تنهایی انواعی دارد. یکی از انواع آن تنهایی اگزیستانس یا وجودی است که با دیگر انواع تنهایی فرق دارد. تنهایی وجودی «الی الابد» است به این معنا که هرکسی در حضور و وجود خودش تنهاست. برخی هم این نوع تنهایی را برنمی تابند وکارهایی برای فراموش کردن آن انجام میدهند. ارتباط این نوع تنهایی با مرگ این است که ما در مرگ هم تنها هستیم. برای همین ادیان ابراهیمی روی مسئله مرگ خیلی تاکید میکنند. علامه مجلسی در بحارالانوار اشاره میکند که در قرآن بیش از 1500 بار به مسئله معاد اشاره شده است. استاد ما آیت الله خوشبخت و آیت الله بهجت میفرمودند که یکی از خصوصیات بی بدیل دین مسئله «مرگ» است، چون ترس از آن را فرو میریزد و کاری میکند که انسان انس با مرگ پیدا میکند. کریشنا مورتی مقالهای درباره مرگ دارد که در آن از زیستن با مرگ میگوید. یعنی برای عارف نه تنها مرگ هراسناک نیست بلکه ان را متن زندگی میکند. امام علی (ع) سرور همه عارفان جهان میفرماید: به خدا سوگند فرزند ابوطالب انسش به مرگ، از انس طفل شیرخوار به سینه مادر بیشتر است.
مجری برنامه در این بخش پرسید انس با مرگ یعنی چه؟
همتی ادامه داد: رسیدن به مقام انس با مرگ قابل دسترس برای همگان و عمومی نیست، اما ما دعوت شدیم که درباره مرگ بیندیشیم. منظور از تفکر درباره مرگ، تفکر ذهنی نیست بلکه نوعی باور به این است که مرگ ناگهانی، حتمی و همگانی است. پس از باور به این سه گام، فرد یواش یواش میتواند مرگ را نزدیک به خود ببیند و اینکه بداند هیچ تضمینی نیست تا چند دقیقه دیگر در این دنیا باشد یا نباشد. چون ما عمدتا مرگ را دور از خود میبینیم.
دیانی سپس پرسید چشم انداز الهیات مرگ در این مباحث چیست؟
استاد فلسفه و عرفان پاسخ داد: دانش الهیات که برای اولین بار در کتاب مابعدالطبیعه ارسطو به کار رفت. آن زمان الهیات به معنای «علم موجود به ما وجود» بوده، اما در مسیحیت، الهیات مسیری متفاوتی داشته است. ابتدا دانشی بوده که درباره خدا بحث میکرده است و بعد دانشی بوده که درباره متن مقدس و ایمان بحث کرده و در زمان ما به مطالعه سیستماتیک وحی اطلاق میشود. الهیات یک دانش عقلانی است که باورهای دینی را مطالعه سیستماتیک و منسجم میکند. امروز در روزگار ما الهیات دستخوش تحولاتی شده است. بعد از واتیکان دوم، برنامههای جدید الهیاتی برای کلیساها نوشتند و الهیات شرایط جدید پیدا کرد و امروز ما شاخههای مختلفی از الهیات مثل الهیات حقوق بشر، الهیات فمنیستی، الهیات فرهنگ، الهیات رهایی بخش، الهیات زیست محیطی، الهیات سیاه پوستی و. را داریم. یکی از انواع الهیات هم، الهیات مرگ است. منظور از مطالعه سیستماتیک هم یعنی مطالعات فاقد تعارض. این نوع مطالعات پاره پاره نیستند و به مفاهیم وضوح میبخشند. یکی از کارکردهای الهیات مدرن، فهم بهتر است. چون فهم درجه بندی دارد. سلمان فارسی یک فهم از ایمان دارد یک مومن عادی هم یک فهم از ایمان دارد؛ لذا هرروز میتوان فهم و ایمان را گسترده و تعمیق کرد.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: یکی از شاخههای الهیات، الهیات مرگ است که آثار بسیاری هم درباره آن نوشته شده است. هایدگر در کتاب هستی و زمان خود میگوید مرگ پدیدهای است که تا وقتی نیامده نمیشناسیم وقتی هم آمد دیگر آن نیست و این یک تناقض و پارادوکس در فهم مرگ است. یکی از مباحث الهیات مرگ هم همین است که چگونه مرگ را بشناسیم؟ راز مرگ در ادیان الهی چگونه تفسیر میشود؟ تفاوت دیدگاه ملحدان و دینداران درباره مرگ چگونه است؟
همتی در خصوص مرگ و معنای زندگی تصریح کرد: درباره مرگ به تنهایی بدون اعتقادات الهیاتی نمیتوان سخن گفت. یعنی باید بپذیریم این دنیا خدایی دارد. درخصوص ارتباط میان مرگ و معنای زندگی چند رویکرد وجود دارد؛ یکی از آنها رویکرد فلسفی –علمی است. براساس این رویکرد اگر خدایی است، خدا به عبث کاری نمیکند و غایت هستی مرگ و دروازهای برای رسیدن به ابدیت است.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: اکثر ترسهایی که درخصوص مرگ وجود دارد به ترس از عملکرد ما یا همان گناه برمیگردد. اتفاقا این نوع ترس از مرگ خوب است و خدا کند که از مرگ و خودمان بترسیم، چون اگر بترسیم وضع زندگیهایمان تغییر میکند. انسان اگر با خدا آشنا باشد دیگر از جهنم و بهشت نمیترسد، چون اعتقاد دارد که خدا همه جا حضور دارد.