به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نشست کارشناسی تفحص در آژانس انرژی اتمی تحت جلساتی با عنوان کافه سیاسی به همت بسیج دانشجویی دانشگاه الزهرا و با حضور محمد کاظمی، کارشناس مسائل سیاسی و بینالملل برگزار شد.
محمد کاظمی، کارشناس مسائل سیاسی و بینالملل در این نشست گفت: عضویت ایران در NPT به زمان شاه برمیگردد ولی چیزی که به پروندۀ هستهای کشور معروف است از سالهای پایانی دولت آقای خاتمی با شروع بهانهجوییهای کشورهای غربی علیه ایران، آغاز شد. پروندۀ هستهای ایران، یک پروندۀ کاملاً سیاسی است و برای کارشکنی علیه پیشرفت جمهوری اسلامی طراحی شده است. کشور ما در اواخر دولت آقای خاتمی به نوعی درگیر پروندۀ هستهای شد و در آن زمان با سه کشور اروپایی وارد مذاکرات شدیم.
وی در ادامه افزود: در آن مذاکرات، ایران عقبنشینیهای زیادی کرد تا جایی که تأسیسات نطنز که تنها تأسیسات جدی ایران در آن زمان بود پلمب شد و شورای عالی امنیت ملی به ریاست آقای روحانی پذیرفت که ایران پروتکل الحاقی را داوطلبانه اجرا کند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای هر کشوری که عضو آژانس است و دارای فعالیت هستهای میباشد، برنامهای مینویسد و چارچوبی را تحت عنوان توافق پادمان یا توافقنامۀ جامع پادمان تعیین میکند. علاوه بر پادمان، آژانس در برخی کشورها یک الحاقیهای به نام پروتکل الحاقی به پادمان آن کشور میزند. اجرای این لایحه الحاقی برای کشورها داوطلبانه است.
کاظمی اظهار کرد: در سالهای ۸۲ و۸۳ در شورای عالی امنیت ملی به صورت داوطلبانه و ذیل تعابیری چون عادی سازی روابط با غرب و اعتمادسازی، ایران شروع به اجرای پروتکل الحاقی کرد. به واسطه همین کار، تأسیسات نطنز و غنی سازی متوقف شد. پلمب نطنز آسیبهایی را به دنبال داشت، از جمله آسیبهای فنی و تکنیکال ولی آسیب جدی، آسیب سیاسی بود؛ در واقع پلمب نطنز به عنوان تنها مرکز هستهای کشور، نماد عقب نشینی و صفرشدن فعالیتهای هسته ای ایران بود. الحمدلله با ورود مقام معظم رهبری این مشکل حل شد.
کارشناس مسائل بینالملل بیان کرد: در دورۀ آقای احمدینژاد برنامۀ هستهای ایران اوج گرفت. یک نقطهی اوج برنامهی هستهای زمانی بود که جمهوری اسلامی ایران توانست سوخت ۲۰ درصد تولید کند. طبق توافقاتی که از قبل در سالهای ۸۲ و۸۳ و ۸۴ با غرب شده بود، لازم بود سوخت ۲۰ درصد به ایران بفروشند. زمانی که رآکتور تزریقاتی تهران سوخت، ۲۰ درصد نیاز داشت و برای تولید رادیو داروها برای بیمارها این سوخت را نیاز داشتیم، غرب به ایران نداد؛ اینجا بود که به صورت چراغ خاموش سوخت ۲۰ درصد در داخل تولید شد. سپس آقای احمدی نژاد در مراسمی این خبر را اعلام کردند.
محمد کاظمی افزود: تولید سوخت ۲۰ درصد از نقاط عطف در صنعت هستهای کشور و در کنار این، رونمایی از تأسیسات هستهای فردو در قم بود. این دو اتفاق برای غرب خیلی سنگین بود. آمریکا شروع به ایجاد اجماع جهانی علیه ایران کرد و تلاش کرد در سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران قطعنامههایی صادر کند. نتیجه این شد که از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹، قطعنامههایی علیه ایران در سازمان ملل صادر شد. قطعنامهها فشار زیادی را بر کشور وارد کرد ولی اصل فشار سیاسی-اجتماعی اساسی تحمیلی بر ایران، به تحریمهای آمریکا برمیگردد. در اواخر دولت آقای احمدی نژاد آمریکا با یک طراحی جدید سعی کرد که از شرایط به وجود آمده علیه کشور بهرهبرداری کند. برنامهی آمریکا این بود که پشت میز مذاکره بنشیند و از آن امتیاز بگیرد. برای این کار زمینهسازی از طریق کانال پشتی و با مذاکرات پنهانی انجام شد. مذاکرات کانال پشتی، زمینه را برای دوران ریاست جمهوری آقای روحانی فراهم ساخت. برنامۀ هستهای کشور به درخواست دولت آقای روحانی از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل شد.
این کارشناس با اشاره به اقدامات صورت گرفته در دهه نود گفت: در ابتدای دولت آقای روحانی در آذر ماه ۹۲، ایران به توافق موقتی تحت عنوان توافق ژنو با کشورهای ۱+۵ و ۲سال بعد، تابستان ۱۳۹۴ هم به توافق برجام رسید. آن دوره، مذاکرات کُند و فرسایشی با غرب داشتیم. برجام محدودیتهای مشخصی را بر برنامۀ هستهای ایران اعمال میکرد. از جمله محدودیتهای برجام این بود که جمهوری اسلامی ایران نمیتواند غنیسازی بیشتر از ۶۷/۳ درصد داشته باشد. بعضی از محدودیتهای برجام ۵ ساله، بعضی ۱۰ ساله، بعضی بلندمدتتر و ابدی است. در آمریکا اگر قانونی به کنگره نرود و تصویب نشود ذاتاً ضمانت اجرای همیشگی توسط رؤسای جمهور بعدی را ندارد و تا حد زیادی سلیقهای میشود، یعنی رئیس جمهور بعدی میتواند اجراکند یا اجرا نکند. کنگرۀ آمریکا قبل از برجام به ایران نامه زد و این موضوع را هشدار داد هر رئیس جمهوری میتواند زیر این توافقی که باراک اوباما میکند، بزند ؛ با این حال باز آقایان اصرار داشتند برجام امضا شود.
وی افزود: از سال ۹۷ اقدام موازی علیه ایران در حال انجام شدن بود، یکی خروج آمریکا بود. مسیر دوم موازی همان پرونده آرشیو هستهای بود که اسرائیل از ایران رو کرد و به بهانۀ آن آرشیو هستهای که هنوز هیچکس صحت آن را تأیید نکرده است، پروندۀ امنیتی_هستهای جمهوری اسلامی ایران، دوباره به جریان افتاد. در سال ۱۳۹۹ آژانس بینالمللی انرژی اتمی به پشتوانه آرشیو هستهای، بهانهجوییهایش را علیه ایران تشدید کرد. این تشدید کردن بهانهجویی آژانس، به این معناست که قصد دارد از طریق پروندۀ هستهای به کشور ما فشار وارد کند.
کاظمی بیان کرد: آمریکا بدون اجماع سازی علیه جمهوری اسلامی ایران هیچ کاری نمیتواند پیش ببرد، میتواند موقتاً مثل دورۀ قبل فشارهای اقتصادی به ایران وارد کند ولی خودشان میدانند که این پایدار نیست و نیاز دارند که علیه ایران اجماع سازی بینالمللی باشد. این را آمریکا نیاز دارد. این نیاز را آمریکا از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشاندن پروندۀ هستهای به شورای امنیت سازمان ملل تأمین میکند. بنابراین با این دو اهرم فشار موازی به سال ۹۹ رسیدیم و نقطهی عطف سال ۹۹ ترور شهید فخریزاده بود که ۷ آذر ۹۹ رخ داد. ما میتوانیم ترور شهید فخریزاده را دقیقاً به حساب سیاست غلطی که دولت تحت عنوان صبر راهبردی آن را مطرح کرد، بگذاریم یعنی طرف مقابل را به این برآورد رساند که هر کاری علیه ایران انجام بدهد؛اقد م خاصی انجام نمیشود.
کارشناس مسائل بینالملل بیان کرد: خوشبختانه مجلس در ۱۱ آذر ۹۹ یعنی چهار روز بعد از ترور شهید فخری زاده، قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران را تصویب کرد. این قانون الزاماتی را برای دولت داشت: دولت مجبور بود غنیسازی ۲۰ درصد را شروع کند، اجرای داوطلبانۀ پروتکل الحاقی را متوقف کند و نظارتهای برجامی را متوقف کند. سه ماه بعد از تصویب، باید دوربینهای آژانس خاموش میشد. وقتی موعد خاموش کردن دوربینهای آژانس رسید، روز سوم اسفند رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران سفر کرد و با آقای صالحی و کمالوندی، مسئولین سازمان انرژی اتمی و وزیرخارجه ایران دیدار کرد و وزارت خارجه یک بیانیۀ مشترک با آژانس داد که عملاً اجرای کامل و صریح قانون مجلس را نقض کرد. چطور لغو کرد؟ دولت با آژانس یک بیانیۀ مشترک صادر کرد و در این بیانیۀ مشترک گفته شد که ایران سه ماه صبر میکند و در این سه ماه امیدوار است که کشورهای عضو برجام، به تعهدات خود عمل کنند و دولت جدیدی هم در آمریکا بیاید و انشاءالله به برجام برگردد، اگر به همین صورت بود، بعد از سه ماه فیلمهایی که ضبط شده را به شما میدهد، درغیر این صورت اینها را پاک میکند.
کاظمی در ادامه اظهار کرد: در سوم خرداد ۱۴۰۰، ایران بیانیۀ مشترک را به صورت داوطلبانه یک ماه دیگر تمدید کرد. چون همچنان منتظر بود انتخابات آمریکا به ثمر برسد و آمریکا به برجام برگردد. عملاً اجرای قانون مجلس ۴ ماه به تأخیر افتاد و این تأخیر، باعث گذشت زمان شد و جمهوری اسلامی ایران نتوانست ابزار فشاری که مجلس در اختیار دولت گذاشته بود استفاده کند و بر کشورهای غربی و آمریکا فشار بیاورد که حداقل تعهدات برجام را انجام بدهند. در ۲۱ شهریور دوباره رئیس آژانس، آقای گروسی به تهران آمدند و با رئیس جدید انرژی اتمی دیدار کردند و توافق کردند. در این توافق ایران اعلام کرد که ما حاضریم با آژانس همکاری کنیم.
وی افزود: آژانس همان مسیری را که از سال ۹۷ شروع کرده بود ادامه میدهد و به دنبال اجماع سازی علیه ماست. گفته بودند که میخواهیم علیه جمهوری اسلامی ایران قطعنامه صادر کنیم و ما سعی کردیم جلوی آن را بگیریم. از طرف دیگر، فشارهای آمریکا بر علیه ما ادامه دارد و روی کارآمدن بایدن برای ایران مثبت نبوده است. بایدن فشارهای دولت ترامپ را ادامه داده است و با ما وارد مذاکراتی تحت عنوان مذاکرات وین شده است که برجام را احیا کند. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر به راحتی نمیتواند اعلام کند که از برجام خارج شده است. ایران گرفتار این موضوع است و چارهای جز مذاکره ندارد؛ فعلاً باید مدیریت کند تا بتواند به ثبات اقتصادی برسد، پس مجبور است که تهدیدات طرف مقابل را به عقب بیندازد.
محمد کاظمی در پایان گفت: چند نکتۀ مهم به نظر میرسد که در این بین باید مطرح کرد:
۱. برجام و پروندۀ هستهای، پیشرفت هستهای کشور را عقب انداخت. وقتی که یک کشوری انرژی هستهای پیشرفته دارد یعنی چرخۀ کامل سوخت دارد و میتواند سوخت خود را تأمین کند، این کشور در فضای بینالملل، میتواند با اعتماد به نفس بیشتر و با قدرت بیشتری وارد شود.
۲. قرار بود توسط مذاکرات پروندهی PMD حل شود. PMD به معنای ابعاد احتمالی نظامیهستهای یک کشور است. ایران متهم به داشتن ابعاد نظامی در برنامه هستهای خود بود. طی این سالها تلاش شد تا این اتهام برداشته شود ولی با اتفاقاتی که اخیراً رخ داد و مطالبات جدی آژانس، مبنی بر اعلام نکردن همۀ مکانهای هستهای، نه تنها پروندهی PMD حل نشد بلکه باعث شد اتهامات تشدید شود و PMD به MD تبدیل شود.
۳. پروندۀ هستهای ایران قطعهای از جورچین نظام تحریمهای آمریکاست. نظام تحریمهای آمریکا یک طرح و یک برنامۀ بزرگ و پیچیده است که همۀ مسائلی که برای جمهوری اسلامی ایران پیش آمده از جمله پروندۀ هستهای در دل این برنامه است. نظام تحریمهای آمریکا چند مرحله دارد: در مرحلۀ اول علیه یک کشور پروندهسازی میکنند. در مرحلۀ دوم روی این پرونده، کار رسانهای بلندمدت انجام میشود. در مرحلۀ سوم طرف مقابل را تطمیع و تهدید میکنند. مرحلۀ چهارم که موازی با مراحل قبل است، این است که از کانالهای پشتی زمزمههای مذاکره کردن برای رفع تهدیدها میآید. در مرحلۀ پنجم داخل جامعه و کشور مطالبۀ اجتماعی برای مذاکره ایجاد میشود. در مرحلۀ ششم آن کشور وارد مذاکره میشود.
۴. این بازی انتها ندارد؛ ایران اگر در بازی مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم بیفتد، حل مسائل کشور به تحریمهای آمریکا شرطی میشود. کاری که جمهوری اسلامی ایران باید انجام دهد این است که قاطعانه عمل کند و بیش از این کوتاه نیاید و در همین حال زیر میز هم نزند، اگر زیر میز بزند در سازمان ملل و شورای امنیت علیه ایران اجماع می شود. باید با کشورهای روسیه و چین که در شورای امنیت حق وتو دارند، وارد تعاملات گسترده و قراردادهای بلند مدت شود تا عملاً درگیر اقتصاد ایران بشوند و اگر آمریکا، ایران یا شرکت چینی و روسی را به واسطهی ایران تحریم کند، دیگر خود چین و روسیه علیه امریکا بلند شوند و پشت جمهوری اسلامی ایران بایستند.