گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- زهرا قربانی رضوان؛ چارلی چاپلین متولد ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ است. او یکی از بزرگترین و مشهورترین بازیگر و کارگردان تاریخ سینما است. فیلمهای او پس از گذشت سالها همچنان جذاب و دیدنی باقی مانده است. اولین ورود به صحنه چاپلین در سن ۵ سالگی اتفاق افتاد درست زمانی که مادراش روی صحنه مجروح شد و به یکباره چاپلین وارد صحنه میشود تا برای تماشاگران بازی کند. او در اینباره میگوید: «این اولین ورود من به صحنه و آخرینش برای مادرم بود». او پانتومیم را از مادرش که بازیگر تئاتر بود آموخت. او پس از مهاجرت به آمریکا در شرکت کارنو شروع به فعالیت کرد و در سال ۱۹۱۳ با بازی فوق العاده اش مورد توجه قرار گرفت و در شرکت فیلم سازی کی استون استخدام شد. ورود چاپلین به این شرکت با شهرت و موفقیت بسیاری همراه شد و توانست نخستین فیلم خود را به نام «ساختن یک زندگی» فیلمبرداری کند.
او ابتدا به طبع سبک مک سنت که کمدی کار حرفهای بود با ژستها و حرکات اغراق آمیز فیلم میساخت. با گذشت زمان چاپلین توانست ۳۴ فیلم کوتاه بسازد و توجه منتقدان و فیلمسازان را جلب کند. از جمله فیلمهای او میتوان به «ضربه فنی»، «شانگهای»، «زندگی سگی»، «دوش فنگ»، «پسر بچه»، «جویندگان طلا»، «سیرک»، «روشناییهای شهر»، «عصر جدید»، «دیکتاتور بزرگ» اشاره کرد. او با استودیوهای کی اتسون (۱۹۱۴)، استودیو اسنای (۱۹۱۵_۱۹۱۸)، میوچوال (۱۹۱۶_۱۹۱۷)، فرست نشنال (۱۹۱۸_۱۹۲۳)، یونایتد آرتیستز (۱۹۲۳_۱۹۵۲) همکاری کرد.
با شروع جنگ جهانی چهره فیلمهای این کارگردان وارد دنیای جدیدی شد. او استودیو مخصوص خود را تاسیس کرد و باری دیگر شروع به تدوین کارهای قبلی خود کرد. تیپ و ظاهر او از درونمایه جامعه و زندگی شخصی اش نشات میگیرد. او با محیط خود سازگار نیست و با فقر خود به جنگ ضد سرمایه داری میرود. او هیچ ایدئولوژی ندارد و کمدی را دست مایه فرار از شرایط دردناک و سخت زندگی اش قرار داده است.
در دههای که چاپلین پیش میرفت دو هنرمند کمدی کار به نامهای «باسترکیتون» و «هارولد لوید» فعالیت داشتند. سبک کاری این سه طنز پرداز با یکدیگر متفاوت بود. چاپلین به عواطف و احساسات تماشاگر میپرداخت. لوید از شخصیتهای مردمی در فیلمهای خود استفاده میکرد و کیتون که معروف به چهره سنگی و بی احساس بود در میان مخاطبان اش به صبوری معروف بود.
نخستین فیلم ناطق چاپلین «دیکتاتور بزرگ» نام داشت که اثری ضد نازی بود. این فیلم به نقد نابسامانی دنیا و جنگها میپردازد. این فیلم چاپلین را به اوج شهرت کشاند و توانست نامزد دریافت جایزه اسکار در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول مرد در سال ۱۹۴۱ شود. در فیلم دیکتاتور بزرگ، چاپلین در دو نقش بازی میکند یک آرایشگر یهودی و دیگری شبه هیتلر. در سکانسی از فیلم به اشتباه آرایشگر را به جای دیکتاتور میگیرند و میخواهند که او سخنرانی کند از دیالوگهای ماندگار این صحنه میتوان به این بخش اشاره کرد: «متاسفم، اما نمیخواهم حکمران باشم. کار من نیست. نمیخواهم به کسی فرمانروایی یا غلبه کنم، بلکه مایلم در صورت امکان به همه یاری برسانم یهودی، کافر، سیاه، سفید. همه میخواهیم به یکدیگر کمک کنیم. آدمی اینگونه است.
«عصر جدید» نام به یاد ماندنیترین فیلم چاپلین است. فیلمی که در آن کارگران مشغول کار هستند و میخواهند ساعات کاری خود را افزایش دهند. صحنه چرخدنده و حضور چاپلین یکی از بهه یادماندنیترین سکانسهای این فیلم است که ماشینیست و انسان مدرن را نقد میکند. اتهامی که به فیلم عصر جدید داده شد تبلیغ کمونیست بود و همین امر سبب شد مخاطبان با سردی رو به رو شوند. چارلی در این فیلم به از خودبیگانگی و از بین رفتن خلاقیت هنری با وجود حرکتهای مکانیکی انبوه اشاره میکند.
«جویندگان طلا» فیلمی که با دغدغههای چاپلین ساخته شد و درباره رنج افرادی است که در آن برهه از زمان به دنبال معادن طلا میکشتند. از به یادناندنیترین صحنههای این فیلم صحنه پختن و خوردن یک چکمه توسط چاپلین است. هنر چاپلین ایجاد لحظههای زیبا است او در آغاز فیلم جویندگان طلا در میان تپههای یخ تنها است و بعد به دنبال افرادی راه میافتد در این میان خرسی به دنبال او میافتد شما بودید چه میکردید؟ هر هنرمند دیگری بود حرکات شیرین کاری و ترس اغراق شده را به مخاطب نشان میداد، اما چاپلین با هوشمندی تمام متوجه خرس نمیشود و بیخیال از جهان عصایش را در هوا تکان میدهد. وقتی حیوان میرود تازه چاپلین احساس میکند چیزی در اطراف اش است زمانی که بر میگردد اثری از خرس نیست.
چاپلین درباره تیپهای سینمایی خود در یک مصاحبه مطبوعاتی چنین میگوید: «لباسی را که در فیلمهای خود میپوشم کمکی بزرگ است تا بتوانم انسان فرودست را نشان بدهم. کلاه کوچک نماد حیثیت، سیبیل نشانه خودستایی، کت تنگ و شلوار گشاد نمودار فقر و عصای خیزران با آن حرکات خاص خود بیان کننده کششی است به سوی اعمال قهرمانی. این فرودست میکوشد تا دلیرانه با جهان رو به رو شود. بلوف میزند، اما خودش خوی میداند که توانایی هایش تا چه حد است. او چنان آگاهانه وجودش را میشناسد که حتی به خود نیز میخندد و کمی احساس ترحم میکند».
او معتقد بود کمدی امری جدی است و مردم دوست دار حقیقت هستند و هنرمند وظیفه دارد حقیقت را در کمدی نشان دهد. از ویزگیهای خلاقانه آثار او خلق کاکتر کمدی است. او با استفاده از سبک کمدی دل آرته و پانتومیم خود را به دنیای تهی دستی نزدیک میکند و شیوه خاص خود را ابداع میکند. چاپلین میگوید: کمدی باید واقعی و الهام گرفته از زندگی باشد. کمدیهای من از همین زندگی روزانه مردم است که با کمی چاشنی مبالغه، سعی میکنم جنبههای مختلف آن را نشان بدهم.
چاپلین در هنگام ضبط فیلمهای خود حساسیت لازم را به خرج میداد و بسیار دقیق به بازی بازیگران توجه میکرد. او صبور بود تا بتواند بازی مورد نظرش را از هنرپیشه ضبط کند. کمال گرایی و سخت پسندی چاپلین دلیلی شد تا هزینههای ساخت فیلم هایش افزایش پیدا کند و نگاتیوهای انبوهی که هیچکدام مورد پستد او نبود در دست باقی بماند. گاهی کل کار به دلیل دلگیری بازیگران و سختگیری چاپلین کنسل میشد.
چاپلین به سیاست علاقهای نداشت و فقط خود را هنرمند میدانست او در سال ۱۹۵۴ به دلیل تلاش در راه صلح و دوستی میان ملل برنده جایزه بین المللی صلح از شورای جهانی صلح شد. وی سرانجام در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ در سن ۸۸ سالگی در سوئیس درگذشت.