گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- سید علی حسنی؛ پیرغلام هیئت بود. غبار پیری روی صورتش نشسته بود و گذر عمر رمق پاهایش را گرفته بود، همیشه آخر هیئت که میشد، میکروفن را دست به دست به او که گوشه حسینیه به پشتی تکیه داده بود، میرساندند، تا به یاد قدیمها چند خطی شعر و نوحه بخواند. صدایش، اما همچنان صاف و رسا بود برای خواندن از حسین (ع):
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت / نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید / عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد / اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
و با خواندنش، برای چند دقیقهای هیئت رنگ و بوی عزاداریهای سنتی و قدیمی را به خود میگرفت.. فضایی که شاید این روزها، آن را به سختی بتوان از بین آئینهای نوظهور هیئتها پیدا کرد. هیئتهایی که بعضا پای مهمترین بخش محافلشان، یعنی «شعر هیئت» و «نحوه عزاداری»، میلنگد. حالا در مواجهه با هیئت، این کارخانه انسانسازی، باید دید و بررسی کرد که چه مواردی میتواند پایههای آن را سست کرده و آن را از هدفش دور کند.
پس در ویژه برنامه نصیر با موضوع ارائه الگوهای اصیل عزاداری، با حضور حجت الاسلام جواد محمدزمانی، از سرایندگان شعر هیئت امروز، گفتگویی صورت گرفت با محوریت موضوعاتی همچون بایدها و نبایدهای یک شعر اصیل که به صورت موجز و دقیق پیام عاشورا را به مخاطب میرساند، بررسی کاستیهایی که این روزها در زمینه مضمون و محتوای اشعار آئینی میبینیم، همچنین مواجهه افرادی که در دستگاه امام حسین خدمت میکنند، با فضای مجازی برای ارائه محتوای هیئات و تاثیری که این فضا روی ذائقه مخاطبان و مستمعان هیئت گذاشته است و آسیبها و ظرفیتهای استدیو خوانی و خشن خوانی در محافل اهل بیت.
جواد محمدزمانی، در خصوص اهمیت شعر اصیل در انتقال مفاهیم و اثرگذاری بر مخاطب میگوید: «هیئت بحث شعر و ادبیات است و ادبیات تاثیر میگذارد، چون هنر است و هنر پیام را به بهترین شکل ممکن میتواند منتقل کند. شعر یک رسانه بسیار جدی است. امروزه رسانههای مجازی شنیداری و دیداری زیادی وجود دارد، اما در قدیم، به ویژه در صدر اسلام، شعر رسانه منحصر به فرد و بسیار با قابلیتی بود. برای همین بسیاری از حکام به دنبال این بودند شعرا را دور خودشان جمع کنند، چراکه اگر شاعری مطلبی را بیان میکرد، شهر به شهر و روستا به روستا منتشر میشد و اگر شعرا به مسئله اقبال نشان نمیدادند آن مسئله دفن میشد. اهل بیت نیز در حالی که دانشمندان و شخصیتهای درجه یکی امثال محمد مسلمها در محضرشان حضور داشتند، شعرا را به شکل بسیار شایستهای تکریم میکردند. چراکه این افراد، افراد تاثیرگذار جامعه و رسانه آن روزگار بودند و اهل بیت دنبال این بودند از این رسانه به بهترین شکل برای ایجاد معرفت الهی استفاده کنند و معارف وحیانی را در جامعه منتشر کنند.»
محمدزمانی وضعیت و فضای شعر امروز را ارزیابی کرده و بیان میکند: «از جهت کثرت شاعر، یکی از دوران طلایی شعر آیینی، دوره ماست. یعنی شاید ما در هیچ دورهای این تعداد شاعر آیینی نداشتهایم. طبق آمار و فهرست مراکز فرهنگی، شاید الان در کشور بالای پنج هزار شاعر آیینی داشته باشیم؛ و این پدیده مبارکی است که در بعضی از روستاها انجمن شعر آیینی داریم، که نشان از گستردگی شعر آیینی است. در واقع یکی از مسائلی که در دهه چهارم انقلاب میتوانیم سردست بگیریم و افتخار کنیم این است که امروز نسبت به زمان طاغوت ما با رشد فزاینده شاعر از لحاظ کمیت مواجه هستیم.»
وی ادامه میدهد: «در بحث کیفیت، شعرها گوناگون هستند. شعرای موفقی داریم که شعرهای بالنده و خوبی گفتهاند، ادبیات درخشان و فراگیری دارند و شاه بیت در آثارشان فراوان است. در کنار چنین شاعرانی، در شعر بعضی شعرا نیز با افت شعر آیینی مواجه هستیم و شعرشان ضعیف است. این میتواند معلول عوامل متعددی باشد که اگر اصلاح شود، شعر آیینی ما میتواند مترقیتر از امروز باشد.»
محمدزمانی درخصوص این عوامل به مواردی اشاره میکند که مربوط به عصر و روزگار ماست، یعنی عصر رسانههای دیجیتال و مجازی، عصری که انسان کمتر اهل فکر و مطالعه است و رسانهها، انسان را دربر گرفتهاند. به طوری که انسان قدیم بیشتر فرصت اندیشیدن داشت، اگر شاعر بود، فرصت این را داشت که بتواند شعرش را ارتقا دهد و به مطالعه قرآن، روایات و کتب اصیل اسلامی بپردازد. اما در دنیای امروز، دیگر فرصتهای گذشته نیست. همه به دنبال شعرها، مطالب و اخبار کوتاه هستند؛ و به دنبال آن شاعری که در این روزگار زندگی میکند نیز قدرت تأمل، تفکر و دقتش خود به خود پایین میآید و مطالعاتش کم میشود.
همچنین محمدزمانی اضافه میکند: «شعرای قدیم زبان فارسی اعم از حافظ، مولانا و سعدی و..، اغلب دانشآموخته مدارس علمیه شیعی یا اهل سنت بوند. چنین افرادی، ادبیات عرب، منطق، فلسفه، اصول فقه، کلام و تفسیر قرآن میآموزند. وقتی فرد این علوم را در سینه دارد، قدرت تفکر و هنر نیز دارد، شعر او آیینه تمام اینها میشود. چرا که شعر معمولا تجلی و آیینه خود فرد است. ولی نمیتوان توقع شاعر قدیم را از شاعر امروزی داشته باشیم، و اینها خواه ناخواه باعث ضعف و افت میشود.»
محمدزمانی ضمن تاکید بر اینکه امروزه فضاهای مجازی بخشی از اندیشه ما را تشکیل میدهند و شخصیت و فکر ما را به سمتی سوق میدهند و به عبارتی در ذائقه سازی مخاطبان تاثیرگذار اند، درباره استدیو خوانی و آسیبها و ظرفیتهای این مقوله که این روزها به سبک و ژانری در مداحی تبدیل شدهاست میگوید: «فرض کنید ما مداحی استدیویی نداشتیم و فضای مداحی حقیقی بود، اما مشکل اصلی در مضمون و محتوا است. کارهایی که بعضی دوستان میسازند، فاخر و خوب است، اما مضمون همه آه از دوری و فراق کربلاست. اما آیا همه موضوع این است؟ پس حماسهها چه شد؟ پس آن فرهنگ والای عاشورا چه شد؟ عاشورا قرار است مدرسه باشد، اما انگار عاشورای ما فقط یک درس و کلاس دارد. فرض کنید کسی که مسلمان نیست، بخواهد شعر آیینی ما را جریان شناسی کند، اگر براساس کلیپها و مجالسی که برقرار شده اشعار را دسته بندی کند، در نهایت به این میرسد که انگار اینها فقط یه دغدغه دارند.»
محمدزمانی در ادامه از جلوههای صبر در رفتار حضرت زینب (س)، امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) و دیگر یاران سیدالشهدا به عنوان الگوی رفتاری مورد نیاز جامعه و وجود الگوهای مرتبط با خانواده در حادثه کربلا و وجود مضامینی همچون شجاعت و غیرت در دفاع از دین یاد میکند که جای پرداختن به آنها در اشعار خالی است.
همچنین محمدزمانی اضافه میکند: «وقتی به مضمون بپردازیم، عیار کار مشخص میشود. الان بعضی دوستان که در فضای استدیویی کار میکنند، مضامینشان تک بعدی است و میگویند مردم این را میخواهند! حضرت آقا سال ۹۰ در دیدار شاعران آیینی فرمودند یکی از وظایف شاعران آیینی این است سطح ذوق و تاملات و تدبرات مردم را بالا ببرند، نه اینکه خودشان را در سطح مردم پایین ببرند؛ و ببینند مردم چه دوست دارند و همان را بگویند که مردم میخواهند! درحالی که من وظیفه دارم به دنبال این باشم که سطح مردم را رشد بدهم. این ضعف عمده در مداحی استدیو وجود دارد، همان طور که در مداحی حقیقی هم وجود دارد و یک ضعف جدی است.»
او میگوید مداحی توانمند است که بتواند هنرمندانه مفاهیم اخلاقی شعر شاعرانی همچون صائب تبریزی را به مردم القا کند، وگرنه خواندن اشعار و دکلمههای ساده و ارتباط برقرار کردن با آنها کار سختی نیست. همچنین از سخنان مقام معظم رهبری یاد میکند که فرمودند بعضی اشعار پیچیده یک مضامین معرفتی نابی دارد که در آن اشعار ساده نیست؛ و این را باید به مردم القا کرد. اگر ما بگوییم مردم اینا را نمیفهمند و دنبال این هستیم چیزی بخوانیم مردم متوجه شوند، وضعیت حال پیش میآید. درواقع تم و زمینه خاصی بر فضای مداحی استدیویی و حقیقی ما حاکم شده است و این ضعفی است که باید به دنبال اصلاح و جبران آن باشیم.
محمدزمانی ضمن اینکه بیان میکند، بعضی مشاهیر مداحی، به ویژه پیشکسوتان، در فضای حقیقی کار میکنند و به سمت مداحی استدیویی نمیآیند و تاثیرگذار هم هستند چرا که مردم سالها صدای آنها را در فضای هیئت شنیدهاند و دوست دارند همان خالصِ صدایشان را بشنوند؛ در ادامه میگوید: «بالاخره باید چارچوبهایی برای این فضا تعیین شود که باعث نشود افرادی از استدیو بالا بیایند، روی کرسی مجالس بنشینند و برای اینکه مجالش چگونه باشد، تعیین تکلیف کنند. این هم یک ضعف است که فردی از مداحی استدیویی بالا بیاید و ادعایش ادعای مداح در فضای حقیقی باشد و در همه چیز احساس صاحب نظری کند، این را هم باید هدایت و اصلاح کنیم.»
محمدرمانی درباره چهارچوبهای فراموش شده یک هیئت اصیل که باعث شده است جریان هیئت امروزه به سمت پدیدههایی همچون مداحی استدیویی و مداحی اگزوزی یا خشنخوانی برود، میگوید: «اگر ما مداحی اگزوزی داریم، برای این است که محتوای غنی نداریم، اگر محتوای غنی در محافل بیاوریم، مداحی اگزوزی نه اینکه نابود شود، ولی شاید به حاشیه برود. یعنی اگر جوانان در هیئتها به دنبال چنین محتوایی باشند، آن را در مداحی اگزوزی پیدا نمیکنند. اگر هم جایی به آن اقبال نشان میدهند برای این است که محتوای غنی و به روزی ارائه نکردهایم. در حالیکه نوآوری ذات محافل مذهبی است و باید وجود داشته باشد. منتهی باید به دنبال یک فکر عمیق در محافل باشیم، و مداح ما باید یک ماه، دو ماه قبل از محرم مطالعاتش را درباره عاشورا شروع کند.»
وی در ادامه میگوید: «چند بار حضرت آقا فرمودند که از من میپرسند از مداحیها راضی هستید و هر دفعه فرمودند اگر برگردد به مداحی اوایل انقلاب که در یزد و جهرم و اینها یک بند نوحه میخوانند به اندازه ده تا منبر تاثیرگذار بود، بله راضی میشوم. در واقع یعنی یک سالهایی ماعقب گرد هم داشتیم و امروز آرزو میکنیم اول انقلاب را احساس کنیم، چرا که یک بند نوحه هم حماسه و عاطفه، هم عزت و منطق و فکر حسینی داشت. الان از نوحهها زمینه فراق و دوری از کربلا بگیرید چیزی از آن باقی نمیماند. چرا که در محافل به یک روزمرگی عادت کردهایم و به دنبال این بودیم که مشتری جذب کنیم؛ و البته در گذار از فرهنگ غرب نیز بوده و هستیم؛ و فرهنگ غرب در جایی آمده و بین ما نفوذ کرده است. مثلا همین مداحی اگزوزی یک الگوی غربی و دیسکویی دارد.»
همچنین محمدرمانی درباره درباره اینکه چرا بزرگان و پیرغلامان هیئتها در برابر چنین پدیدههایی لب به اعتراض باز نکرده و سکوت کردهاند و مانع پیشروی این الگوها نشدهاند میگوید: «احساس میکنم بعضی از بزرگان ما بزرگی بلد نیستند. این خیلی مهم است که هم بتوانی انعطاف داشته باشی و جوان سخنان تو را پس نزند و با محبت و ملاطفت حرفت را بیان کنی و در عین حال نیز حقایقی که باید گفته شود را بگویی و امر به معروف و نهی از منکرت را انجام دهی. بعضی از بزرگان این طور هستند، بعضیها هم عافیت طلب هستند و نمیخواهند قبول کنند آسیبی وجود دارد، میگویند دستگاه امام حسین آسیبی ندارد، و همان مداحی اگزوزی را هم آسیب نمیدانند و صورت مسئله را کامل پاک میکنند!»
از آنجا که مهمترین دلیل برای پیشبرد مداحی استدیویی و خشنخوانی، جذب مخاطب به دستگاه امام حسین است، محمدزمانی دراینباره توضیح میدهد: «برای جذب جوانان میتوان هر کار خلافی مرتکب شد و کلمه جذب را به آن چسباند و کار را توجیح کرد، در حالی که فطرت جوان، فطرت پاکی است و به معرفتزایی و معرفت دوستی گرایش دارد و اگر غیر از این کاری انجام شود، جوان چند صباحی میآید، ولی باز منزجر میشود، چون ندای فطرتش میگوید این راه درست نیست و از عواطف تو در مسیر غلط استفاده شدهاست. ما نباید با شعار جذب هر کاری انجام دهیم، باید دید واقعا چه چیز مطلوب و مورد نیاز جوان است، همان را بگوییم؛ و نه اینکه آن مطلب را به شکل خشک بیان کنیم که جاذبهای برای جوان نداشته باشد، بلکه باید با بهترین و شیواترین بیان، با بهترین شعر و سبک و زیباترین نوجه آن را بیان کرد.»
محمدزمانی در باب مسائل فقهی مربوط به پدیدههای نوظهور در هیئات بیان میکند: «ما یک بحث فقهی در جامعه دینی داریم که حلال یا حرام است، و یک بحث هم بحث اخلاقی است. ممکن است از فقیهی بپرسید من مداح یا یک خواننده و گوینده مذهبی هستم حکم استفاده از موسیقی چیست؟ ممکن است بگوید اگر موسیقی از نوع حلال باشد و مناسب مجالس لهو لعب نباشد اشکال ندارد. اما وقتی میپرسد آیا از آهنگ استفاده کنم؟ میگوید خیر، برای امام حسین میخوانید این کارو انجام ندهید و تا جایی که میتوانید به این فضاها وارد نشوید. اینجا دیگر بحث حلیت و حرمت نیست. یعنی خیلی از بحثهای ما مبادی اخلاقی دارند و براساس یک مصالح و مفاسدی هستند. مثلا این کار در شأن شما، در شأن شیعه امیرالمومنین نیست، پس آن را انجام ندهید. پس در واقع ما در مجالس سید الشهدا و هیئتها فقط نباید بحث حکم فقهی موضوع را بیان کنیم.»
محمدزمانی در پایان در تکمیل مباحث اخلاقی مورد توجه در اشعار هیئت اضافه میکند: «حضرت آقا میگویند اینقدر از چشم و ابروی حضرت عباس نخوانید، این فضیلت نیست. خواندن از آن حرام نیست، اما فضیلتی ندارد، چشم و ابروی زیبا در دنیا فراوان است، فضیلت حضررت عباس به ایثار، اطاعت از امام معصوم است. شما یک قصیده میگویید ۴۰ بیت به فضائل میپردازید، یک بیت هم به قمر بودن و زیبا بودنش اشاره میکنید. اما نباید محور کار این باشد که از بیت اول تا آخر به سراغ گیسو، ابرو، بینی و اندام و قامت بروید و هیچ چیز جز وصف ظاهری نباشد. پس این موارد را نباید به حکم فقهی منحصر کنیم، باید دید در کنار حکم فقهی چه بحثهای اخلاقی مورد نیاز جامعه است و بایدها و نبایدهای اخلاقی و غیراخلاقی را در نظر بگیریم.»