به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، فارن افرز در گزارشی نوشت: در حوزه نظریه، ابرقدرتها طیف گستردهای از ابزارهای نظامی، فرهنگی، توانمندی فناورانه، اقتصادی و دیپلماتیک بهرهمند هستهای سیاست خارجی آمریکا در دهه گذشته بیش از اندازه به ابزار تکبعدی تحریم تکیه کرده است.
اکنون تحریم به عنوان ابزار اختلال در تجارت کشورها با یکدیگر، به راهحلی عمومی و یکسان در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. آمریکا در دوره ریاست باراک اوباما به طور متوسط سالانه 500 نهاد را به دلایلی از نقض حقوق بشر گرفته تا اشاعه تسلیحات هستهای ونقض حاکمیت ارضی دیگر کشورها تحریم کرد. این رقم در دوره ریاست ترامپ دو برابر شد. جو بایدن هم در چند ماه اول ریاست جمهوری خود، تحریمهای جدیدی را علیه میانمار، نیکاراگوئه و روسیه اعمال کرد. وی هیچیک از برنامههای تحریمی دولت ترامپ - غیر از مواردی که علیه دیوان کیفری بینالمللی اعمال شده بود- را تغییر نداده است.
اما شواهد نشان میدهد اغلب این تحریمها موثر نبوده است. خوشبینانهترین برآورد در مورد اثربخشی تحریمها، مطالعهای است که در سال 2014 با تکیه بر مجموعه دادههای دانشگاه کارولینای شمالی انجام شد که نشان داد در بهترین حالت، تحریمها در یک سوم موارد یا در نیمی از موارد اثربخش بودهاند.
واقعیت این است که استفاده واشنگتن از تحریمها ارتباط چندانی با اثربخشی آنها ندارد و همه چیز به موضوع دیگری مربوط میشود و آن افول آمریکا است. ایالات متحده دیگر یک ابرقدرت بی، چون و چرا نیست و نمیتواند مانند قبل در عرصه بینالملل اعمال قدرت کند. قدرت نظامی و نفوذ دیپلماتیک واشنگتن به صورت نسبی کاهش یافته است. دو دهه جنگ، رکود، قطببندی و همهگیری کرونا قدرت آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است. روسای جمهور مایوس شده آمریکا اکنون تیرهای کمتری در کمان دارند و به سرعت به ابزار آسان و در دسترس تحریمها چنگ میاندازند. با این حال، مشکل این است که تحریمها هزینه دارند. روابط واشنگتن با متحدانش را تیره میکنند، عنادورزی با دشمنان را افزایش میدهند و مشکلات اقتصادی را بر غیرنظامیان بیگناه تحمیل میکنند. تحریمها نه تنها افول آمریکا را آشکار میکند بلکه باعث تسریع آن نیز میشود. این ابزار سال به سال کسلکنندهتر میشود و اوضاع را بدتر میکند. تحریمهای آینده احتمالا حتی کمتر موثر خواهد بود، زیرا چین و روسیه با خوشحالی برای همکاری، بازیگران تحت تحریم وارد عمل میشوند. همچنین این امکان وجود دارد که متحدان و شرکای ایالات متحده از اعمال مکرر فشارهای اقتصادی خسته شوند و از آمریکا فاصله بگیرند. مجموعا این تحولات باعث میشود که دلار آمریکا اهمیت چندانی در تامین مالی جهانی نداشته باشد و بنابراین از اثر تحریمهایی که بر این سلطه متکی هستند، کاسته میشود. واشنگتن باید در موارد نادر و در صورتی که تحریمها هزینه زیادی ندارند، از آنها استفاده کند. سیاستگذاران باید از تحریمها به مانند چاقوی جراحی استفاده کنند، نه ابزاری که به صورت مداوم و بیحساب و کتاب مورد استفاده قرار میگیرد.
خشونت اقتصادی یکی از اجزای حیاتی دیپلماسی آمریکا از روزهای اولیه تاسیس آن است...، اما در بیشتر موارد تحریمهای آمریکا شکست خورده و نتیجه دلخواه به دست نیامده است.