گروه فرهنگ وهنر خبرگزاری دانشجو؛ شادی رضایی: اولین بار در سال 72، بیست و چهارمین روز آبان، به عنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب است که نخستین بار هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در روزهای چهارم تا دهم دی ماه سال 1372 با پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برگزار شد. به بهانه بیست و نهمین آیین ملی روز و هفته کتابخوانی در گفتگو با حامد صلاحی، سردبیر خبرگزاری کتاب ایران، درباره برخی معضلات و محوریت های کتابخوانی در ایران با او صحبت کردیم.
خبرگزاری دانشجو: نسبت انسان ایرانی و جامعه ایرانی با ادبیات چیست؟ با وجود نویسندگان و آثار درخشان در این حوزه به نظر میرسد ادبیات ما در جامعه همچنان مهجور است و نویسندگان خوب معاصر ما مانند احمد محمود، اصغر عبدالهی و دیگران در بین مردم حتی شناخته شده هم نیستند.
صلاحی: من سخن را کمی عقبتر میبرم و صرفا راجع به ادبیات معاصر صحبت نمیکنم. اگر بخواهیم در عرصه وسیعتر و گستردهتر و از افق دیگری به موضوع نگاه کنیم در واقع انسان ایرانی، انسانی درگستره فرهنگ و تمدن ایرانی است.
بیتردید یکی از حوزههای تابناک فرهنگ ایرانی-اسلامی ادبیات ایرانی است و ادبیاتی که هم با مقولات الهی و هم انسانی گره خورده وقتی ما در عرصه فرهنگ و ادب کهنمان سیر و واکاوی می کنیم، باید بی شبهه اذعان کرد که انسان ایرانی با ادبیات درآمیخته است و اگر جز این بود بزرگانِ بی شماری که نام بردنشان سخن را به درازا خواهد کشاند در این خاک و در این ساحت فرهنگی رشد نمیکردند، نمی بالیدند و در جامعه جهانی مطرح نمیشدند.
بنابراین بدون شک ما در گذشته فرهنگ و ادب درخشانی داشتیم و اگر امروزه کمی از آن فاصله گرفتیم شاید بخشی از آن ناظر به این است که بخش فرهنگی و نوع مواجه مردم با ادبیات چه ادبی کلاسیک و چه معاصر تغییر پیدا کرده؛ بخشی را هم میتوان به این دلیل دانست که به هرحال شناخت مفاخر ما آنچنان که باید صورت نگرفته.
بنابراین من معتقدم که بخشی از این موضوع به هویت انسان ایرانی معاصر مربوط است و به عبارتی باید آن را در سبک زندگی بررسی کنیم؛ یعنی آن را در بخش جایگاه مطالعه به طور عام و مطالعه ادبیات به طور خاص در انسان ایرانی بجوییم؛ بخشی را هم به قدر و قیمت ادبیات ناظر بدانیم برای مثال در حوزه حاکمیتی شاید لازم باشد بزرگانمان بهتر و بیشتر معرفی شوند.
خبرگزاری دانشجو: درباره نسبت ادبیات و بخشی که به سبک زندگی و هویت انسان ایرانی امروز برمیگردد با دو مسئله مواجه هستیم؛ یکی این که زمانی در دهه چهل و پنجاه نویسندههایی بارز با آثار درخشانی داشتیم اما در این سالها شاهد افول در این جریان هستیم و چندان آثار درخشانی در ادبیات معاصر نداریم. موضوع دوم این است که سبد کتاب مطالعاتی مردم و کتابهای پرفروشی که این روزها در کتابفروشیها میبینیم کتابهای عمیقی نیست و به نظر میرسد اقبال جامعه ما به سمت کتابهای سطحی رفته؛ شما ریشه این دو مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
صلاحی: من فکر می کنم ادبیاتی ماندگار است که از فنون ادبی و سبک داستان پردازی یا نثر سنجیدهای بهره مند باشد؛ احمد محمود را مثال زدید؛ احمد محمود با رئالیسم اجتماعی شناخته میشود و اگر اثری مثل همسایهها در یک مقطعی، گل میکند و در مدت بسیار کوتاهی هزاران نسخه از آن به فروش میرسد و تقریبا در زمان کوتاهی نایاب میشود به این جهت است که ادبیاتی است که حرف دل مردم آن روزگار یعنی زمان پهلوی دوم را میزند؛ ستم دیدگی مردم در آن زمان را بازگو میکند؛ یعنی داستانهایی که برآمده از روحیات اجتماعی هستند؛ به عبارت بهتر آنجایی که ادبیات و اجتماع با هم گره می خورند و آنجایی که ادبیات افکار و اهداف یک ملت را بازتاب میدهد، میتواند موفق باشد.
من در طول صحبتم عرض کردم بخشی از این امر واقعا به تغییر سبک زندگی برمیگردد و نمیتوان همه موارد را متوجه ادبیات دانست اما اگر در نظر بگیریم که ادبیات خوب در وهله اول باید تولید شود و در وهله بعدی میبایست ترویج شود؛ ما حتی اگر این بخش را به خوبی انجام دهیم باز یک نکته دیگر هم باقی میماند و آن اینکه سبک زندگی مردم تغییر کرده و از مکتوب به آنلاین و حتی به مطالعه در فضای مجازی تبدیل شده؛ به عبارتی باید مجموع شرایط را دید.
خبرگزاری دانشجو: نکته دیگری که به همین مسئله و نکته برمیگردد این است که آیا کماقبالی مردم به ادبیات یا اقبال به کتابهای سطحی، به سیاست گذاریهای فرهنگی کشور هم برمیگردد؟ انگار هنر و خصوصا ادبیات هیچوقت مسئله مستقلی در عرصههای حاکمیت نبوده، این مسئله چقدر در این موضوع تاثیر داشته؟
صلاحی: در فضای حاکمیتی از بخت خوش، رهبر انقلاب نه تنها با ادبیات و هنر آشنا هستند، بلکه در برخی از وجوه آن بسیار موشکافانه و نکته سنجانه به ادبیات نگاه میکنند، هم ادبیات داستانی و هم شعر و هم برخی از هنرهای دیگر؛ تا جایی که نگاه کلان فرهنگی تابع صحبتهای ایشان در باب مسائل فرهنگی است مثل جدی انگاشتن ادبیات و پیگیری مستمر ایشان در حوزه ادبیات و مخصوصا ادبیات داستانی که موضوع بحث ما است.
و به هر حال وقتی ما فضای سیاست گذاری را کلان در نظر بگیریم نه تنها کار فرهنگی بلکه هر حوزهی دیگری خواه ناخواه با قرار گرفتن در یک دستگاه بروکراتیک به سلیقه مدیر وقت خواهد بود؛ ضمن آنکه چرخه ناکارآمد بروکراتیک، در جدی گرفته نشدن فرهنگ موثر است اما نکته کلان ماجرا هم به علت نظام بروکراسی و هم به علت اینکه مدیر وقت شاید درک درستی از فرهنگ نداشته برمیگردد.
خبرگزاری دانشجو: اگر بخواهیم جزئیتر به فعالیت و اقدامات وزارت ارشاد به عنوان متولی فرهنگ در کشور برای روز کتابخوانی انجام مید بپردازیم به نظر میرسد که یک نگاه تشریفاتی و مناسبتی وجود دارد یعنی معمولا دستگاههای فرهنگی اقدامات ترویجی و تبلیغی حوزه کتاب را فقط به خاطر مناسبتها انجام میدهند؛ ضمن آن که همان اقدامات کلیشهای و تکراری است که دیگر نمیتواند جامعه را جذب کند و تاثیرات کمی دارد؛ این نگاه مناسبتی و تشریفاتی در دستگاه های فرهنگی و خصوصا وزارت ارشاد را چطور ارزیابی میکنید؟ اگر هفته کتابخوانی داریم و میبینیم با اقدامات فعلی به نتیجه نمیرسیم راه حل این موضوع در جهت ترویج مطالعه چیست؟
صلاحی: به هرحال فرهنگ مقولهای نیست که در چهارچوب مناسبت خاص بگنجد و محدود شود؛ چراکه یک جریان جاری است و نمیشود یک برش یا برهه از زمان را برداشت و به آن پرداخت و به پس و پیش آن پرداخته نشود.
بنابراین این فرمایش شما از این جهت درست است اما نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که فرهنگ خصوصا کتاب و ادبیات مقوله مهمی است که باید در همهی ادوار به آن توجه شود؛ اما نکته مثبتی که وجود دارد این است که یکسری مناسبت وجود دارد که میتوان در آن زمانها بیش از پیش به آن پرداخت؛ به هرحال چه ایرادی دارد اگر ما 10روز نمایشگاه کتاب بگذاریم و جشن ملی برای کتاب داشته باشیم.
به هرحال کسی به نمایشگاه فیزیکی کتاب میرود، شاید اولویت دومش آشنایی با کتاب باشد و شرکت در یک همایش و پویش فرهنگی است که باعث میشود مردم بیایند و دور هم جمع شوند؛ با جشن ملی کتاب، نبض کم تپش فرهنگ و به خصوص کتاب پرتپشتر میشود و این را باید به فال نیک گرفت؛ ضمن آنکه ما یکسری برنامه در طول سال از سمت وزارت ارشاد داریم مثل طرحهای فصلی خانه کتاب و وقتی یک مقدار زمان میگذرد، اتفاق ملی مثل هفته کتاب و نمایشگاههای کتاب شروع میشود.
در شرایط فعلی هم این مسئله به هفته کتابخوانی محدود نخواهد ماند؛ چون در برخی از استانها، با توضیح مدیرکل استان مشخص شد که برخی برنامهها بعضا حالت تاسیسی دارد و این رویکرد میتواند اتفاق خوبی باشد و امیدوار باشیم که در ادامه و بعد از هفته کتاب هم پویشها ادامه داده شود.
خبرگزاری دانشجو: چنین برنامههایی در روند ترویج و تبلیغ کتاب تاثیرگذار است؟
صلاحی: بخشی از آن همانطور که اشاره کردید ناظر به سیاستهای کلان فرهنگی است که ممکن است در هفته کتاب باشد و صرفا در هفته کتاب بماند و ادامه داده نشود اما یک سری از آنها برنامههایی است که قابلیت تدوام دارند و برخی از این حرکتها هم در یک برهه زمانی محصور نمیشوند و انتشارپذیر هستند؛ اما حتی همان بخشی هم که ممکن است فرمایشی باشد، به حسب این موقعیت خاص، میتواند تا حدی موثر باشد.
خبرگزاری دانشجو: بحث دیگری که در این حوزه وجود دارد، رسانههای حوزه کتاب هستند که چند مسئله درباره آنان وجود دارد؛ مثلا اینکه به نظر میرسد جریان نقد ادبی در کشور کم توان و بی فروغ است؛ شما چقدر با این موضوع موافقید؟ ضمن اینکه این جریان چقدر میتواند به اقبال جامعه به کتاب و کتابخوانی کمک کند؟
صلاحی: ما اگر خوراک مناسب عرضه کنیم طبعا می توانیم حوزه مطالعه را هم هدفمند ترویج کنیم؛ برخی از کج رویهای خوانندگان کتاب به این برمیگردد که ما کالای مناسبی عرضه نمی کنیم.
وقتی در سبد مطالعه ما انواع و اقسام کتابها هستند که بعضا به لحاظ محتوایی و فرمی سودمند نیستند، در سوگیری مطالعه و در فضایی که آن را آسیب شناسی کردیم تاثیر میگذارد.
جایگاه نقد ادبی همینجا است؛ یک نقد ادبی درست و سالم میتواند حتی در زمان نگارش یک اثر به آن جهت دهد؛ همانطور که ما موظفیم یک اثر خوب را تبلیغ کنیم در سوی دیگر ماجرا باید اثر ضعیف را هم نقد کنیم که آن اثر ضعیف ضریب پیدا نکند و یک جای خاصی را در فرهنگ مطالعه مردم پر نکند. به همین دلیل نقد ادبی میتواند در فرهنگ مطالعه و در ترویج کتب خوب و در نفی کتاب نامناسب که فقط جایی را پر کرده، تاثیرگذار باشد.
خبرگزاری دانشجو: موضوع دیگری هم در بحث رسانهها مطرح است، مبنی بر اینکه فعالیت خبرنگاران در مواجهه با اخبار و گزارشهای حوزه کتاب، نشان میدهد در این باره خلاقیت کمی وجود دارد؛ شما عملکرد خبرنگاران حوزه کتاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
صلاحی: حوزه خبر، حوزه شریف و لازمی است؛ وقتی یک کالای خوب فرهنگی تولید میشود که مصداق فعلی آن کتاب است، یک خبرنگار زبده و اهل کتاب که ظرفیتهای ادبی و داستانی را میشناسند، میتواند آن اثر خوب را به درستی ترویج کند؛ بخشی از فعالیت او میشود اینکه آن کتاب را به خوبی معرفی کند و بخش دیگر اینکه بتوانند با طرح سوالات خوب از نویسنده یا ناشر، اثر را در نگاه مخاطب، قدر و قیمت مضاعفی ببخشد.
از دید برخی ناشران وقتی اثر تولید میشود کار تمام شده تلقی میشود در صورتی که پس از انتشار، ناشر خوب خود را در جریان رسانه قرار میدهد و اگر چنین نکند رسانه به سمت ناشر و نویسنده نمیرود و بسیاری مواقع آثار خوب چون به درستی معرفی نشدهاند در سبد مطالعه ما قرار نمیگیرند؛ از طرفی چون سبد مطالعه ما برای مخاطب خاص ادبیات تبیین نشده، بعضی اوقات سرانه مطالعه خودبه خود پایین میآید.
بنابراین جایگاه خبرنگار در سه ضلع مطرح میشود؛ هم در کنار ناشر میتواند جایگاه بسیار ارزشمندی داشته باشد و هم میتواند برای نویسنده قوت قلب باشد؛ ضلع سوم، مخاطبِ ادبیات است که می تواند در معرض اخبار این حوزه قرار گیرد.
خبرگزاری دانشجو: در حال حاضر کیفیت کاری که خبرنگاران در این سه ضلع انجام میدهند چطور است؟
صلاحی: چون خود من هم درحوزه خبرنگاری کتاب فعالیت میکنم احساس میکنم اگر جامعه فرهنگی و رسانهای کشور نباشند بسیاری از فعالیتهایی که در این سه ضلع اتفاق میافتد هیچ موقع محقق نمیشود؛ ضمن آنکه خبرنگاران حوزه کتاب هم با تنگناهایی مواجه هستند اما میتوان گفت به رغم تمام مشکلات در هر سه ضلع موفق عمل کردند، به گونهای که هر روز با ناشران ارتباط دارند و پا به پای نویسندگان جلو میآیند و هم اخبار حوزهی کتاب را در دسترس مخاطبان خبرگزاری قرار میدهند؛ به طور کلی امیدوارم که کتاب و فرهنگ از غربت و مظلومیتی که در حال حاضر به آن دچار است، خارج شود و این امر جز با خواست عمومی جامعه میسر نمیشود.