گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ محمدعلی حسن نیا؛ به رغم اینکه پرونده سوریه و حضور غیرمجاز نظامی آمریکا در بخشهایی از این کشور برای واشنگتن کم اهمیت جلوه داده میشود، اما تصمیمگیران سیاسی و بینالملل اهمیت پرونده سوریه را در حد پرونده مناقشه «اوکراین» و «تایوان» برای آمریکا میدانند.
بسیاری از اندیشکدهها و مراکز نظامی و آماری در جهان به این نتیجه رسیدهاند که پرونده جنگ داخلی سوریه رو به اتمام است و به همین رو روند بازسازی آغاز شده و قدرتهای جهانی و منطقهای هر کدام به شکلی میخواهند به این فرآیند اضافه شوند، بنابراین چشماندازی مثبتی برای دولت و مردم سوریه دیده میشود.
روشن بود که بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در سوریه که بشار اسد توانست با درصد بسیار بالا دوباره بر کرسی کاخ «مهاجرین» تکیه بزند، قدرتهای غربی و عربی دریافتند که وقتشان را برای تجهیز گروههای تروریستی و مخالف بشار اسد تلف نکنند و باید در دوران مدرن و جدید سوریه که بازسازی همراه با ثبات امنیتی است، حضور داشتند باشند، از این رو به فکر احیا رابطه با این کشور افتادند.
بزرگترین مشکل روبه روی کشورهای عربی، غربی و متحد سوریه برای کمکهای مادی و تجهیزاتی به این کشور وجود «تحریم قیصر »بود. تحریمی که ترامپ در دوران ریاست جمهوری خودش برای فلج کردن سوریه و به تبع آن ایران و حزبالله لبنان اعمال کرد. در دوران بایدن، اما این موضوع با همکاری روسیه تقریباً دور خورده است و نمونه بارز آن اجازه به مصر برای انتقال گاز به لبنان از طریق سوریه و سفر وزیر امور خارجه امارات به دمشق بود. حالا همه طرفهای دشمن با سوریه دریافتند که باید برای آینده خودشان و حضور در شام سر میز مذاکره با بشار اسد بنشینند.
از طرفی دیگر سیاست راهبردی خارجه آمریکا در دولت بایدن تغییر محسوسی داشته است. بایدن از افغانستان به شکل فاجعهباری خارج شد و قصد دارد از عراق هم به زودی با فشار نیروهای مقاومت خارج گردد. به همین علت در راهبرد سیاست خارجی جدید این کشور «چین» در رده اول قرار دارد و به همین دلیل از خاورمیانه کمی دور خواهد شد یا با استفاده از متحدان خود هزینههای حضور مستقیمش را کم میکند تا به تهدید اول خود یعنی چین برسد.
اما باز آمریکا و شرکتهای تسلیحاتی قوی در این کشور چشم به این غرب آسیا و شمال آفریقا دوختهاند و به راحتی از این منطقه خارج نخواهند شد. کارتهای بازی هژمونی و قدرت دولت بایدن باید در منطقه فعال باشد تا بتواند از طریق ایجاد پازل دشمنی بین ایران-سعودی یا شیعه-سنی تسلیحات خود را به برخی از شیوخ عربی و کشورهای منطقه مانند؛ عربستان، مصر و کشورهای خلیج فارس بفروشد.
به همین علت است که هنوز دولت بایدن دستور خروج نظامیان خود از منطقه استراتژیک «تنف» در مرز سوریه، اردن و عراق را نداده است و ۹۰۰ نظامی این کشور برای فشار همیشگی علیه دولت دمشق در این منطقه حضور دارند و از این رو همواره تصاویر و فیلمهایی از برخوردهای کوچک بین نظامیان آمریکا با ارتش سوریه یا متحدان آن در این منطقه دیده میشود و اخیراً گروه وابسته به ارتش آزاد که همپیمان دولت ترکیه هستند هم با نظامیان آمریکایی درگیری داشتهاند.دولت بایدن در همین راستا چشم به انتخابات پارلمانی عراق دوخته است و قصد دارد با هر ترفندی که شده دولتی همپیمان با خود یا شبیه «الکاظمی» در عراق روی کار آورده یا ابقا کند تا پایگاههای نظامیش در اربیل و عینالاسد به صورت مخفیانه فعالیت داشته باشد که نقش پوشش و کمکرسانی به نظامیان آمریکایی در تنف است.
برخی از کارشناسان در پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا اعتقاد دارند که باید «سوریه» را همانند اوکراین و تایوان دید. اوکراین و موضوعات آن به این دلیل برای آمریکا اهمیت دارد که فشار همیشگی برای روسیه از طرف آمریکا باقی خواهد ماند و تایوان هم برای تحت نظر قرار دادن چین به عنوان دشمن شماره یک آمریکا در جهان اهمیت دارد، به همین علت برخی از تحلیلگران آمریکایی و غربی میگویند باید این فشار نظامی در خاورمیانه و عراق و سوریه هم وجود داشته باشد تا سوریه به باتلاقی برای آمریکا یا به تعبیری ویتنام دوم تبدل نشود و خروج عجولانه آمریکا از مناطقی در سوریه به فاجعه دوبارهای مثل افغانستان تبدیل خواهد شد و با این کار دست برتر منطقه در اختیار ایران و روسیه قرار میگیرد.
کاخ سفید با این وضعیت قرمز نتوانسته درباره «پرونده سوریه» به یک تصمیم واحد برسد و حفظ وضع موجود یعنی حضور حداقلی نیروهایش در شرق سوریه و منطقه «التنف» را در دستور کار قرار داده و میخواهد با این ترفند خسارتهایش در غرب آسیا را به شدت کاهش دهد و از طرفی هم هژمونی خود را حفظ کند.
شکی نیست که ایالات متحده دیگر به تنهایی کنترلی بر روند سیاست جهانی ندارد، به ویژه پس از اینکه پکن، مسکو و تهران توانستند به دستاوردهای زیادی دست یابند که این کشورها را قادر ساخت تا با پروژه آمریکایی در اقیانوس هند و اقیانوس آرام و اوکراین مقابله کنند.
دولت سوریه هم بعد از پیروزی در جنگ داخلی به این اعتماد رسیده است که باید با اشغالگری ترکیه در شمال و حضور آمریکاییها در شرق این کشور و حضور تروریستها در ادلب مقابله کند و همچنین بر آرمان همیشگی خود در آزادی بلندیهای جولان تأکید داشته باشد تا درسر درگمی سیاست بایدن در سوریه بتواند به اهداف خود دست یابد.
البته دولت سوریه از توافق هستهای بین ایران و آمریکا حمایت میکند، چون میداند بخشی از اشغالگری این کشور خارج از محدوده این کشور است و باید در دیدو راهبرد منطقهای و جهانی حل شود. از سوی دیگر بشار اسد از شکست عربستان سعودی در جنگ یمن و مقابل انصارالله هم خوشحال خواهد شد، چون کشورهای عربی مانند؛ امارات، کویت، کشورهای شمال آفریقا و مصر را از عربستان دوره کرده و به دمشق نزدیک میکند؛ بنابراین راهبرد دولت سوریه در چند مرحله است، ابتدا حفظ وحدت با ایران و حزبالله لبنان، جذب سرمایه خارجی به ویژه کشورهای متمول عربی خلیج فارس مثل قطر، امارات و کویت، شکست عربستان در راهبرد تروریستی کردن منطقه با شکست در یمن، اتحاد با روسیه و چین برای بازسازی سوریه و بیرون راندن تدریجی آمریکا از سوریه. این امر مستلزم بازگشت مسالمت آمیز آن به چارچوب دولت سوریه با قابلیتهای نفت، گاز و کشاورزی آن است.همه این موارد نشان دهنده آن است که سیاست بایدن، رئیس جمهور آمریکا در سوریه کاملاً سردرگم بوده و این پیرمرد پرحاشیه نمیداند که در غرب آسیا باید چه راهبردی را جلو ببرد.
انتهای پیام/