به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حدود بعدازظهر چهارشنبه، اول دی ماه بود که پس از بحثها و صحبتهای بسیار با بچههای دانشگاههای مختلف بالاخره دانشجویان تصمیم به رفتن گرفته و هماهنگیهای لازم را انجام دادند و با اتوبوس راهی جنوب غرب کشور شدند. جمعی حدودا سی نفره و متشکل از دانشگاههای تهران، شریف، امیرکبیر و خواجهنصیر کنار هم و با یک هدف مشترک در این سفر پا گذاشته بودند.
قبل از سفر شاید بحثها و حرف و حدیثهای بسیاری بر روی اصل رفتن یا نرفتن به این سفر و اینکه آیا حضور دانشجویان تهرانی در آنجا مثمر ثمر خواهد بود یا نه، وجود داشت که بالاخره بعد از مدتی و با توجه به شرایط فعلی مسئله مورد نظر و پروندههای در جریان، تصمیم بر رفتن و حضور در آنجا گرفته شد. طبیعتاً نیز مسیر طولانی بود و حدود ۱۵ ساعتی راه وجود داشت که سختیهای رفتن با یک اتوبوس نه چندان مناسب نیز به آن اضافه میشد.
حرکت که از تهران شروع شد، عدهای از بچهها در اتوبوس بحث و صحبتهای خود را پیرامون مسئله مطرح میکردند و معلوم بود که هنوز نقطه نظراتی وجود دارد و در حال گفتگو و بحث هستند. در نگاه بچهها و شور و حرارت آنان مشخص بود که برای هدفی مشترک حاضر هستند همه جوره پای کار بیایند و از بسیاری از اولویتهای خود بگذرند تا در این شرایط کشور، مسئلهای از مشکلات کشور حل یا حداقل به سمت حل برود.
امیدیه؛ نامی گمنام برای بسیاری از افرادی که شاید تا به حال به خوزستان نرفتهاند یا سر و کاری با این شهر نداشتهاند و البته چقدر آشنا برای افرادی که کاملاً در جریان مسائل امیدیه در طی چندسال اخیر هستند. خیلی سال پیش بود که شهر امیدیه خوزستان دچار مسائل و مشکلاتی از جمله فساد و زمینخواریهای گسترده در خود میشود و خب به خاطر قدرت و حمایت ذینفعان این قضیه خیلی کسی توانایی مقابله با آنان را نداشت. اما ماجرا بدین جا ختم نشد و مسئله به نحوی دیگر جلو رفت. اعضای آن زمان شورای شهر امیدیه که متشکل از جوانان انقلابی و مومنی بودند، با دیدن و مشاهده مجدانه اینگونه فسادها و زمینخواری ها، مخالفت خود را با این شیوه در شهر امیدیه اعلام و تلاش و فعالیت خود را برای مقابله همه جانبه و جلوگیری از گسترش آن آغاز کردند که سر و صدای زیادی در آن زمان به پا کرد.
اعضای شورای شهر امیدیه که کم کم به ابعاد کامل و پنهان موضوع پی برده بودند و همین موجب میشد که بیشتر برای مقابله با فسادهای رخ داده، تلاش کنند، اما در این بین نیز روزهای آرام و بدون دردسر و حاشیهای نداشتند. ذینفعان آن ماجراها در امیدیه نیز قطعا بیکار نبوده و از ابتدای شروع فعالیت برخی اعضای شورای شهر امیدیه، شروع به پروندهسازی و برچسب زدن به آنان شدند و کار آنان را به دادگاه کشاندند. تا حدی که پس از جلسات متعدد در دادگاه شهر امیدیه و دادستانی خوزستان، حتی برای تعدادی از این اعضای شورای شهر احکامی نیز به دلایل مختلف صادر شد.
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه پس از بحثهای فراوان بر روی این احکام صادره و سر و صدایی که در کشور به پا شد و همچنین ورود شخص رئیسی دستگاه قضای آن زمان، یعنی سیدابراهیم رئیسی، پرونده به تهران منتقل و احکام صادره نقض و درخواست اعاده بازرسی داده شد. این مسئله باعث خوشحالی بسیاری از فعالین این عرصه شد و امیدهای زیادی را به دلهای مردم شهر امیدیه و فعالین این عرصه و مبارزه با فساد برگرداند.
حال با گذشت چندسالی از این موضوع، آذرماه امسال بود که دوباره خبر صدور احکام جدید برای برخی اعضای شورای شهر امیدیه پیرامون پیگیری مسئله زمینخواری و فسادها در این شهر به گوش رسید و نگرانیهای زیادی ره به دنبال داشت. دانشجویان نیز که در طی سالهای گذشته مجدانه پیگیر این مسئله بودند، با شنیدن این خبر انگار دوباره غمی به آنان هجوم آورد. اما دانشجویان ناامید نشده و باز هم پیگیر جدی موضوع شدند. دانشجویان دانشگاههای تهران از همان ابتدای این ماجرا، با پیگیریهای مختلف و صحبت با مسئولین امر در تهران و کارشناسان مختلف، مسئله را به صورت جدی دنبال و خواهان راه حلی برای آن بودند. حتی رئیس سابق شورای شهر امیدیه را نیز به تهران آوردند و با او صحبت کرده و نظرات او را نیز شنیدند و همچنین او در برنامه روز دانشجو بسیج دانشجویی دانشگاه تهران شرکت و صحبتهای خود را مطرح کرد.
بعد از این ماجراها و صحبت با افراد مختلف بود که دانشجویان به این نتیجه رسیدند که برای پیگیری بهتر و عینیتر قضیه باید به خوزستان و شهر امیدیه سفر کرده و مسائل را از مسئولین شهری و استانی آنجا به صورت چدیتر پیگیری و دنبال کنند.
چیزی به شهر امیدیه نمانده بود و دانشجویان دل در دلهایشان برای پیگیری و حل این مسئله نبود. در نزدیکیهای شهر امیدیه بود که تعدادی از مسئولین قضائی و دادگستری شهری و استانی خوزستان طی تماس با دانشجویان، قول پیگیری و بررسی مجدد این پرونده را دادند. به نوعی یا بدین نحو بود که از این حرکت دانشجویان جا خورده یا میخواستند با این حرفها جلوی هرگونه فعالیت آنان را بگیرند. اما هر چه که بود دانشجویان عقب ننشستند و به مسیر و حرکت خود ادامه دادند.
حال و در اینجا بود که دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز نیز به این حرکت اضافه شدند و همراه با دانشجویان دانشگاههای تهران پیگیر اصل مسئله شدند. در طی روز پنجشنبه دانشجویان که در تلاش برای داشتن جلسه با مسئولین مختلف شهر امیدیه بودند، با نماینده خبرگان رهبری و نماینده رهبری در دانشگاههای خوزستان جلساتی داشته و مسائل و خواستههای خود را مطرح و طرف مقابل نیز صحبتهای دانشجویان را تأیید میکردند و قول همکاری برای پیگیری بیشتر موضوع را میدادند.
اما چیزی که بیشتر دانشجویان را رنج میداد، تنها و مظلوم بودن مردم شهر امیدیه بود که مسئولین آن بعضا آنان را رها کرده و به فکر آنان و فسادهایی که میبود، نبودند و در همین ماجرای احکام صادره برای اعضای شورای قبلی شهر امیدیه نیز بسیاری از مسئولین شهری و استانی و حقوقی و دادگستری، پاسخگو نبوده و قائل به همکاری در این موضوع نبودند. این ماجراها و عدم پاسخگویی مسئولین ادامه داشت تا اینکه به روز جمعه سوم دی ماه رسید.
دانشجویان پس از بررسیهای مختلف تصمیم به حضور در نماز جمعه شهر امیدیه به عنوان جایی که باید مسائل اصلی و اساسی مردم پیگیری و مطالبه شود، گرفتند. از مدتی قبل از حضور دانشجویان پلاکاردها و دستنوشتههایی را با مضامین مختلف پیرامون مسئله، آماده کرده و خود را به محل نماز جمعه این شهر رساندند. از بیرون از در اصلی مصلای شهر امیدیه، دانشجویان پلاکاردها و دستنوشتههای خود را در دست گرفته و با خواندن سرود حماسی و عدالتطلبانهی «حسین سرباز ره دین بود – عاقبت حقطلبی این بود» وارد مصلا شدند.
دانشجویان پس از ورود به درب اصلی مصلی شهر امیدیه و محل نماز جمعه، همچان پلاکاردها را در دست و به خواندن سرود خود ادامه دادند تا به بین مردم و حاضرین در نماز جمعه رسیدند. امام جمعه در حال سخنرانی خطبههای نماز جمعه بود و در حین ورود دانشجویان همه مردم به سمت آنان خیره شدند. امام جمعه نیز کمی مکث کرده و بعد از نشستن دانشجویان به ادامه خطبههای خود پرداخت. باید گفت که متأسفانه در بین خطبهها کاملاً مشاهده میشد که خیلی به مسائل اصلی و اساسی شهر امیدیه از جمله همین احکام صادره برای اعضای قبلی شورای شهر، اشارهای نشد. بعد از خطبهها و خواندن نماز جمعه، دانشجویان به جلوی مصلا رفتند و در محضر امام جمعه و با اجازه از ایشان، مباحث و مطالبات خود را مطرح کردند و مردم نیز با آنان همراه شدند.
بعد از اتمام نماز جمعه نیز امام جمعه دانشجویان را به دفتر خود برده و باز به صورت صریحتر و کاملتر شنوای صحبتهای دانشجویان شد و قول پیگیری و همکاری در این زمینه را داد. چیزی به اواخر سفر چند روزه دانشجویان به شهر امیدیه نمانده بود و خب آنان در طول این چند روز با افراد و مسئولین مختلف محلی و استانی سعی بر جلسه و صحبت داشتند که عدهای از آنان همکاری و عدهای نیز همکاری نکردند. دانشجویان دیگر آماده برگشت به تهران شده بودند.
اتوبوس در حال برگشت به تهران بود که شاید خبری غیرمنتظره همه را در شوک فرو برد. به دانشجویان اطلاع داده شد که بعد از بررسیها و صحبتهای بسیار پرونده احکام صادره برای برخی اعضای قبلی شورای شهر امیدیه، نقض و دستور اعاده دادرسی صادر گردید و پرونده به تهران ارسال شد. این خبر مانند یک بمبی در بین دانشجویان پیچید و آنان را خوسحال کرد. خوشحالی آنان هم از این جهت بود که توانسته بودند با حرکت و فعالیتی، جلوی ظلم را در حق کسانی که با فساد مبارزه میکردند، بگیرند و هم اینکه توانستند امیدهای زیادی را که در شهر امیدیه و استان خوزستان با دیدن این مسئله، که ناامید شده بود را زنده کنند. بله مطالبهگری فعالین دانشجویی جواب داده شد و لبخند رضایت حال بر لبان آنان جاری بود و باید گفت که مسئله نیز همچنان تمام نشده و امیدیههای زیادی در کشور منتظر زنده شدن امید در آنان هستند...