به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در استان لرستان که هرگونه کُنشِ فرهنگی به سدِ بیتدبیری میخورد و منتهی میشود به همایشهای پوچ یا مسابقات کمثمر، برگزاری «رویدادهای فرهنگی و هنری» میتواند جانِ تازهای به هنرمندانِ ناامید از «مسئولان و سازمانهای فرهنگی لرستان» ببخشد. رویداد استانی پویانمایی و تصویرسازی دیجیتال «عقیق سلیمان» که به میزبانی حوزه هنری لرستان برگزار شد، از همین جنس بود.
آنچه من را ترغیب کرد بروم حوزه و برگزاری رویداد را از نزدیک ببینم، این بود که قرار بود یک «رویداد» برگزار شود، نه صرفا مسابقه! «رویدادها» پویایی خاص خودشان را دارند و از همین دریچه جذابند. دوم اینکه شرکتکنندگان رویداد از شهرهای مختلف استان آمده بودند و مرکزگراییِ همیشگیِ برنامههای فرهنگی شکسته شده بود.
صبح روز یکشنبه، به رسم تأخیر در شروع تمام برنامهها، تصمیم گرفتم با تأخیر بروم حوزه. طبق اطلاعرسانی قبلی، مراسم ساعت ده شروع میشد و من ساعت ده و چهل و پنج دقیقه رسیدم حوزه. مستقیم رفتم تالار ماه حوزه هنری، محل برگزاری رویداد.
میزها مرتب چیده شده بودند و گروههای هنری از شهرستانهای مختلف استان مثل خرمآباد، الیگودرز، کوهدشت، رومشکان، ازنا، دورود و ... پشت سیستمها در حال طراحی و خروجی گرفتن از آثار هنریشان بودند. پشتِ سر هر گروه، روی دیوار، بنری نصب شده بود و نام شهرستان گروه روی آن نوشته شده بود. نظمی نسبی در تالار ماه برقرار بود که با حضور دوربین صداوسیما و مصاحبه با اکثر گروهها در حال کمرنگ شدن بود و بدتر اینکه فرصت گپ و گفت با هنرمندان را از من میگرفت. قبل از ظهر دوربین صداوسیما از تالار ماه خارج شد. فرصت را غنیمت شمردم و رفتم سروقت گروههای هنری. با اکثر گروهها صحبتی دوستانه داشتم، نظرشان را درباره رویداد پرسیدم و خواستم از مشکلاتشان بگویند. بعضی سیستمهای درب و داغانی که داشتند را نشانم دادند به قصد اینکه به من بفهمانند با چه شرایطی کار میکنند. برخی از نادیده گرفته شدن توسط سازمانهای هنری گلهمند بودند، دیگری فراهم کردن فرصت شغلی دغدغه اش بود و بعضی تمام دغدغهشان، فراهم کردن یک اتاق کوچک برای محل کارشان از فلان سازمان و بهمان نهاد بود. پدری خوشحال از هنرمندی دخترش گفت و پشیمان و ناراحت بود از اینکه دخترش به جای رشتههای هنری، تجربی خوانده!
القصه مشکلاتشان فراوان بود، اما از برگزاری رویداد راضی بودند. از سن و سالشان پرسیدم و جوابهایی که دادند متعجبم کرد. بعضی هنوز دانشآموز بودند و بعضی نوزده بیستساله. همه نوجوان و جوان بودند، پرانگیزه و شاداب.
دیگر نزدیک اذان شده بود و وقت نماز و ناهار و استراحت.
بعد از استراحت، حدود ساعت دو و نیم بعدازظهر دوباره رفتم تالار ماه. گروهها از آثارشان خروجی گرفته بودند و به مسئول واحدهای تصویری حوزه هنری تحویل دادند تا داوری بشوند و بروند برای اهدای جوایز در مراسم اختتامیه. حدود ساعت سه اتفاق جالب و کمنظیری افتاد. هنرمندانی که سال به سال، مدیران فرهنگی را نمیبینند و اگر هم ببینند غالبا باید فقط شنونده حرف مدیر باشند، در یک دورهمی یک ساعته با آقای سامان سپهوند، مدیر حوزه هنری لرستان، به گفتگو نشستند. از مشکلاتشان گفتند و دغدغههایشان را مطرح کردند، گاهی هم زبانشان تند میشد و از وضع موجود گلایه داشتند. مدیر حوزه هم باحوصله به تمام حرفهایشان گوش داد و قول داد تمام تلاشش را بکند که موانع را برطرف کند، حتی اگر موفق نشود!
دورهمی یک ساعته مدیر حوزه با هنرمندان به پایان رسید و حالا نوبت اختتامیه بود.
به روال مرسوم که سین برنامه حداقل باید سه سخنران داشته باشد، اختتامیه هم سه سخنران داشت! البته با اجرای دلنشین گروه سرود آوای انقلاب.
مجری بلاخره برندگان رویداد را اعلام کرد و برنامه به پایان رسید. نتایج تأمل برانگیز بود، مثلا دختری ۱۹ ساله از الیگودرز و پسری دهه هشتادی از رومشکان، از برندگان مسابقه بودند. استعدادهای جوانی که میتوانند رشد کنند و آثار فاخری در آینده رقم بزنند. حوزه هنری امروز هنرمندان جوانی را شناخت که هرکدامشان میتوانند از افتخارات آینده فرهنگ و هنر لرستان باشند و این تنها به لطف برگزاری یک «رویداد» بود و البته رشد و بالندگی این هنرمندانِ جوان، تدبیر حوزه هنری را میطلبد.
نه اینکه این رویداد خالی از اشکال بوده باشد، در دورهمی گروههای هنری با مدیر حوزه، نقدهای فنی مطرح شد و اجرای رویداد هم با وجود اشکالاتی که داشت، قابل قبول بود.
حوزه هنری لرستان در این رویداد نمره قابل قبولی گرفت، کما اینکه پیش از این و طی دو ماه اخیر نیز چندین برنامه و کارگاه آموزشی مفصل برگزار کرده، گویی که پس از رخوت این سازمان طی سالهای اخیر، بلاخره آغاز قیام حوزه هنری را برای احیای هنر انقلاب در لرستان شاهد هستیم.