گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ دوازده سالگی جشنواره عمار، بهانهای است تا بار دیگر، چرایی تاسیس این رویداد مورد بررسی قرار بگیرد. جشنوارهای که برای تاسیس خود دلایلی مثل تقابل با جریان روشنفکری در قاب سینما، عدم همراهی صدا و سیما و دست تنها بودن جامعه فیلمساز مذهبی و ارزشی در سینما و جشنوارههای سینمایی را مطرح میکند. برای تحلیل عملکرد جشنواره عمار، ذیل اهدافی که مؤسسین آن برایش ترسیم کرده اند، با سعید خورشیدی رئیس سیاست گذاری جشنواره گفتگو کردیم. خورشیدی در این گفتگو مروری داشته بر ساختاریترین مسائل جشنواره عمار که مانیفست این جشنواره و تعیین کننده کیفیت برگزاری آن هستند؛
دانشجو: یکی از اهداف جشنواره در بدو تاسیس یعنی بعد از وقایع سال ۸۸ بالانگه داشتن پرچم انقلابیگری در عرصه هنرهای تصویری من جمله مستند بود، در واقع این جشنواره در انتقاد به فضای فکری جشنواره فجر و اهمال کاری صداوسیما در بازتاب واقعیت شروع به کار کرد. سوالی که مطرح میشود این است که چرا عمار طی سالهای آینده یک جریان موازی را شکل داد و این تحولات در جان مایه صداوسیما و فضای سینمایی اصلی کشور نفوذ نکرد؟
خورشیدی: برخی تلاش میکنند که کاستیها و ضعفهای جریان سینمای انقلاب را صرفا به عوامل درونی این جریان مرتبط بدانند و به تبع آن را یک امر طبیعی قلمداد نمایند. مثلا توجیهاتی از این قبیل که هنرهای دراماتیک و نمایشی سابقه عمیقی در فرهنگ اسلامی ما نداشته و یا این ادعا که علاقهمندان به انقلاب اسلامی به ملاحظات ارزشی که داشته اند کمتر سراغ این سبک هنرها میروند. برخی از افراد این موارد را به عنوان مهمترین عوامل ضعف سینمای انقلاب معرفی نمایند. در حالی که با یک نگاه عمیقتر به نظام سینمایی و رسانهای کشور میتوان این نکته را دریافت که بخش عمدهای از کاستیها و ضعفهای این جریان، به طور کلی ناشی از سازوکارهای ناسالم سینمای ایران است. به عبارت دیگر سینمای انقلاب بیش از آن که ضعیف باشد، مستضعف است.
سازوکارهای ناسالم و سیاستگذاریهای اشتباه سینمای ایران، این جریان مولد و پرانگیزه سینمایی را ضعیف نگه داشته است؛ به طور مثال در ایام فتنه، زمانی که مقام معظم رهبری بر بصیرت بخشی و آگاه سازی جامعه تاکید میکردند، همان تعداد فیلمهای کمی که با این انگیزه و به سختی فراوان ساخته میشد، از طریق صداوسیما و سینما به درستی عرضه و پخش نمیشدند. به عبارت دیگر، سازوکارهای ناسالم سینما و سیاستگذاریهای غلط صداوسیما، به جریان انقلاب در حوزه تولیدات نمایشی و سینما اجازه نمیدهد که به اندازه قوت و توانی که دارد ظهور پیدا کند، فرصت ارتباط و گفتگو با مخاطب داشته باشد و یا حتی با تکمیل چرخه تولید و توزیع و مصرف، خودش را تقویت کند و ارتقا یابد. در چنین شرایطی، جمعی از دغدغهمندان و فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به اندازه توان خود و با نگاهی خلاقانه، جشنواره عمار را راهاندازی کردند. طبیعتا شاید اگر موسسان جشنواره عمار به حوزه سیاستگذاری کلان صداوسیما و سینما دسترسی داشتند، تلاش میکردند با اصلاح آن ها، جریان فیلمسازی انقلاب را از ترمیم کرده و زمینه رشد و شکوفایی اش را فراهم سازند.
تجربه بیش از ده سال عمار، صحت این آسیب شناسی و تحلیل از سینمای انقلاب را تایید میکند. ویترین یافتن تولیدات سینمایی انقلاب در قالب جشنواره عمار و دیده شدن آنها توسط مخاطبان، رسانهها و نخبگان و تقویت چرخه تولید و تماشا، سبب ارتقا سطح کیفی تولیدات این جریان ارتقا شده و اساسا دایره مخاطبان سینمای ایران گسترش داده است. به نظرم باید این سئوال را از مسئولان صداوسیما و سازمان سینمایی بپرسید که در این سالها با توجه قوت و ظرفیت جشنواره عمار و فیلمهای آن، چرا از آن بهره کافی نبرده و استفاده بهینه نکرده اند.
دانشجو: جشنواره عمار در بدو تاسیس به محفلی بودن جریان اصلی سینما و جشنواره فجر که به طور انحصاری در دست طیف روشنفکر بود انتقاد داشت، اما با شکل دادن یک جریان موازی کم کم خودش هم به سمت فضای محفلی حرکت کرد و علی رغم شعار مردمی بودن، اصطلاحا، در طیف حزباللهی منحصر شد، خطر محفلی بودن هر جریان هنری و حرفهای را تهدید میکند و وسعت دایره مخاطبین را از بین میبرد، این آسیب را چطور ارزیابی میکنید و برای رفع آن چه برنامهای دارید؟
خورشیدی: جشنواره عمار از بدو تاسیس تاکنون هیچگاه خود را در نقد و نفی جشنواره دیگری تعریف نکرده است؛ بلکه تا به امروز تلاش کرده با اتکا به نفس، بنا بر فهم و شناختی که از سینما دارد و با تحلیل و خوانش عمیق از انقلاب اسلامی، ایران و شرایط کنونی آن، مطابق نیازها و فرصتهای به وجود آمده معیارهای خود را در فراخوان آثار، ارزیابی و داوری آثار با شفافیت و صداقت و صراحت اعلام کند و در مسیر این رویکرد حرکت کند. جشنواره بر اساس ارزش و شاخصهایی که تعیین کرده، در اکران ها، افتتاحیه ها، اختتامیه و غیره، شیوهگذاری میکند.
جشنواره عمار به ارزشهای انقلاب و آرمانهای شهدا متعلق و پایبند است و به این رویکرد افتخار میکند. این صراحت و صداقت، از لوازم یک جشنواره حرفهای است. جشنوارههایی در معرض آسیب محفلی شدن هستند که معیارها و ارزشهای بنیادین مبهمی دارند و یا در اعلام صریح آن معیارها و ارزشها تردید دارند. در چنین جشنوارههایی، این خطر وجود دارد که ملاک ارزیابی آثار، دوری و نزدیکی مواضع، عقاید و سبک زندگی پدیدآورندگان آثار به متولیان آن باشد و یا متولیان جشنواره در ارزیابی آثار مرعوب فضاسازی رسانهای شوند. جشنواره عمار همواره در تلاش بوده تا عبارت «مردمی بودن» در عنوان اصلی جشنواره کمرنگ و تزیینی نشود.
بنابراین از یک سو تلاش دارد که اقشار مختلف مردم را که متاسفانه بیشترشان در قاب سینمای کشور غایب هستند، در قالب آثار جشنواره بازنمایی نماید. از سوی دیگر زبان آثار، زبانی ساده و قابل فهم برای مردم باشد و از تکنیک زدگیهای افراطی و ابهام آمیز روشنفکری دوری گزیند. تلاش بعدی این رویداد این است که سازمان تماشای خود را هم بر سازوکارهای مردمی استوار سازد و از ظرفیتهای مردمی در اکران بهره ببرد. طیفهای مختلف هنرمندان و تولید کنندگان آثار بصری را ترغیب و تشویق نماید تا ذیل گفتمان و ارزشهای حاکم بر جشنواره به تولید و ارسال اثر بپردازند. مردمی بودن عمار در سطوح ذکر شده، به این جشنواره کمک میکند که برای سینما ایران، مخاطبان تازه و جدیدی فراهم کند و اقشاری از جامعه را به سینما بکشاند که جریان غالب فعلی سینمای ایران، از گفتگوی با آنها عاجز است.
دانشجو: یکی از آسیبهای مهم در جشنواره عمار ارزش گذاری بر مضمون آثار (با درونمایه ارزشی) و عدم توجه به ابعاد فرمی و کیفی اثر بوده. موضوعی که نتیجهاش را در خروجی جشنواره و سطح کیفی آن نشان میدهد. به نظر میرسد که مردمی بودن به عنوان یک هدف یا شاخص برای جشنواره، به عنوان توجیهی برای سطح پایین بودن ابعاد فرمی آثار مطرح شده. این ضعیف بودن ابعاد فرمی روی کاهش مخاطب هم تاثیرگذار است. با این مسئله موافقید؟ آیا جشنواره برای بالابردن کیفیت ابعاد فرمی پس از دوازده دوره چشم اندازی دارد؟
خورشیدی: یکی از ممیزات جشنواره عمار، نوع نگاه این جشنواره به سینماست. جشنواره عمار، سینما را به طور تلفیقی از هنر، رسانه و صنعت درک میکند. توجه توامان به این ابعاد سینما، مانع میشود که ارزیابی یک اثر نمایشی و سینمایی را صرفا به ارزشیابی وجوه و ظرافتهای هنری و زیبایی شناسانه آن تنزل دهیم. اگر سینما را صرفا به فرم هنری و ارزشهای زیبایی شناسانه اش محدود کنیم، از وجود چیزی به نام سینمای ملی و سینمای ایران نمیتوانیم دفاع نظری کنیم. چرا که در شرایطی که فناوریهای نوین فضای مجازی، به سهولت دسترسی عموم مخاطبین به هنریترین و تکنیکیترین فیلمهای تولید شده در سینماهای پیشرو جهان را فراهم ساخته، مخاطب ایرانی به طور منطقی نباید انگیزهای برای دیدن فیلمهای سینمای ایران داشته باشد. این نکته فقط مربوط به سینما نمیشود، برای مثال اگر شما، به ابعاد رسانهای ورزشی همچون فوتبال هم توجه نکنید و جذابیت فوتبال را صرفا در ابعاد تکنیک فردی و گروهی آن منحصر بدانید، در زمانهای که امکان تماشای مسابقات حرفهای فوتبال اروپا به سهولت مهیاست، آمدن تماشاگر به استادیوم و یا نشستنش پای پخش زنده بازی دو تیم محلی، بیمعناست.
متاسفانه پروپاگندای جریان روشنفکری در فضای غالب سینمای ایران منجر به ارزیابی کیفی فیلم ها، محدود به بررسی فنی و هنری شده و موجب غفلت از سایر ابعاد سینما گردیده است. جشنواره عمار تلاش میکند که این چارچوبها و مرسومات غلط را به چالش بکشد و معتقد است برای ارزیابی کیفیت یک فیلم باید ابعاد رسانهای (محتوا و نسبت آن با دغدغه ها، آرمانها و زندگی مردم)، ابعاد هنری (وجوه فنی و زیباشناختی) و ابعاد صنعتی (سرگرم سازی، فراغت و...) آن را درکنارهم مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. طبیعی است که تحمل این رویکرد از سوی فضای غالب بر سینمای ایران سخت است و برخی با رسانههایی که در دست دارند این جشنواره را به داشتن سطح کیفی پایین و تولید صرف محتوای ارزشی متهم کنند.