به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو عطیه موذن طی یادداشتی با عنوان «این خانه ماست» نوشت کمتر برنامه ای در تلویزیون وجود دارد که بتواند تعداد فصل هایش به اندازه انگشتان یک دست و حتی بیشتر برسد. معمولا ایده های زیادی به عنوان برنامه تلویزیونی شکل می گیرد اما به دلیل در نظر نگرفتن پارامترهای مختلف گاه، در همان ابتدای راه شکست می خورند و در نطفه خاموش می شوند معدود آثاری هم که می تواند ادامه پیدا کند بیشتر به تاکشوهایی با پروداکشن های سنگین که تقریبا همه شأن هم با اجرای سلبریتی ها پیش می روند اختصاص دارد. در این گزارش مروری داریم بر مستند مسابقه خانه ما که حالا به فصل یازدهم رسیده است با تکیه بر مولفه های اصلی که توانست برگ برنده این مجموعه باشد.
نگاه بومی؛ تمرکز زدایی از تهران
یک ویژگی مهم مستند مسابقه «خانه ما» در چند فصلی که گذشت تمرکز زدایی از تهران و رفتن به دل شهرها و قومیت های مختلف بوده است. بارها دیده ایم که پرداختن به قومیت ها در تلویزیون در سریال ها به تناسب موضوع ملتهب یا حتی برعکس، در ساختاری طنز و کمدی، به بحران هایی بدل شده است که مردمی از یک خطه را از اعتراض های مجازی تا شعارهای خیابانی هم کشانده است. به ویژه که کارگردانان و برنامه سازان هم به دلیل همین اعتراض ها و سوتفاهم ها کمتر ریسک ساخت آثاری غیر از حومه تهران را به جان می خرند و همین باعث می شود خروجی آنتن صدای وسیمای ملی بیشتر به آثاری از مردم یک شهر با یک زبان و ادبیات و لحن بدل شود و از هر رنگ آمیزی قومیتی و گویشی دور شود. در «خانه ما» اما تصویری از این مردم نمایش داده می شود که مطلوب خودشان است و تاکنون هم اعتراض یا حتی دلخوری ای هم در بر نداشته است.
از طرف دیگر حضور در شهرهای مختلف تنوع زیستی متفاوتی را هم پدید می آورد. از تنوع طبیعتی که گاه خانواده ها در خلال مسابقه به دل آن می روند تا زندگی ها و آداب و رسوم متفاوتی که از هر یک از خانواده های شهرهای مختلف ایران دیده می شود و می تواند مخاطبان مختلفی را هم با خود همراه کند.
مردم محوری؛ مسابقه ای بدون سلبریتی ها
یک چالش اصلی تلویزیون در این سال ها «سلبریتی محوری» بوده است و در برنامه های مختلف گفتگومحور، اجرا، مسابقه و... همیشه پای یک سلبریتی در میان است. مردم عادی کمتر روی آنتن دیده می شوند و اگر هم هستند در برنامه های ماه رمضانی می آیند تا از رنج و غم هایشان بگویند. در مستندمسابقه «خانه ما» اما مردم با همه خنده ها و ناراحتی هایشان حضور دارند تلاششان برای بردن مسابقه و جزئیات یک زندگی عادی به تصویر کشیده می شود.
یک رئالیتی شو واقعی؛ بازنمایی سبک زندگی
ساخت رئالیتی شوها و مستندمسابقه ها امر متداولی در تلویزیون و شبکه خانگی شده است. بخشی از این جذابیت قراردادن چهره ها در یک موقعیت و دیدن واکنش ها و بازخوردهای آنهاست که این روزها «جوکر» نمونه ای از این اتفاق است. اینکه مخاطب بتواند واکنش ها و تصمیمات درلحظه هنرمندان را ببیند برایش اتفاقی تازه است. با این حال همین اتفاق به دلیل سناریوهای برنامه ریزی شده در بخشی از این مستندهای نمایشی و رئالیتی شو ها دیگر اطمینان مخاطب را هم جلب نمی کند و گاهی از همان ابتدا با پیش فرض اینکه یک شو نمایشی اما در فضایی مستندنما می بیند آنها را دنبال می کند.
مستندمسابقه هایی از قبیل «خانه ما» اما کمتر دستخوش چنین برنامه ریزی هایی شده است. ممکن است هنوز خانواده و شرکت کننده عادی این مستندها کمتر دوربین را به عادت های روتین زندگی خود وارد کند و راه دهد و گاه دست به خودسانسوری هایی در ارائه تصویر واقعی خود بزند. با این حال این تصویر بکرتر از بسیاری از آثار نمایشی در این ژانر است. شرکت کننده ها اساسا قرار نیست به خاطر خوشایند مخاطب وارد پلن های نوشته شده شوند و همه اتفاقات همان زندگی روتین خانوادگی است که حالا در یک چالش مسابقه گونه قرار گرفته است.
همین اتفاق سبک زندگی خانواده ها را هم متفاوت تر نشان می دهد از نحوه خرج و هزینه ها تا مشورت ها و راه حل هایی که برای مسائل مختلف دارند.
استمرار در تولید؛ حفظ برند چند فصلی
تاکنون حدود 10 فصل از این مسابقه به تولید رسیده است و این اولین گام ورود یک برنامه تلویزیونی به فضای برندسازی است. یعنی مخاطب به آن علاقه داشته پس متوقف یا تعطیل نشده چون مخاطب یک روی اصلی برنامه سازی است و هر برنامه ای هرچقدر هم محتوای فاخر و ارزشمندی داشته باشد تا مولفه اصلی مخاطب را در نظر نگیرد نمی تواند دوام بیاورد.
حالا که «خانه ما» توانسته است مخاطب خود را پیدا کند باید این مخاطب و برندی را که در این چند سال برایش زحمت کشیده بیشتر حفظ کند. بخشی از این مخاطب البته به دلیل حضور در شهرهای مختلف کشور است که باعث شده دایره بینندگان برنامه را وسعت بخشد. مخاطب اصفهانی، مشهدی، اهوازی، آذری زبان و... نمونه ای از خودش را در آن می بیند پس می تواند هم باورش کند و هم با آن همراه شود.
چالش های پیش رو؛ ورود قشرهای مختلف
مسابقه در این 10 فصل به میان خانواده های مختلفی در شهرهای سراسر ایران رفته است و در فصل یازدهم بنا دارد به میان خانواده ای در شهم مقدس قم برود. این یکی از چالش های سخت و البته کنجکاوی برانگیز است که می تواند برای مخاطب جالب هم باشد. به ویژه که یکی از خانواده های این فصل از طبقه طلبه ها و روحانیون است و این اتفاق که چنین خانواده ای بخواهد زندگی خود را در این چالش بی وسطه در مقابل چشم مخاطب بگذارد می تواند جسورانه هم تلقی شود. جسارتی که حتما مثبت ارزیابی خواهد شد و نشان می دهد قرار نیست تصویر روحانی و طلبه صرفا به روایتی اگزجره یا تک بعدی در سینما و یا سخنرانانی در مقابل تریبون ها منحصر شود.