به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «بهعنوان ناشر ۱۰ سال است که درحال فعالیت هستم، در ابتدا با حمایت وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی کتابهایمان با تیراژ سههزار نسخه به فروش میرسید اما طی چندسال اخیر فروش کتابهای ما به ۱۰ نسخه هم رسیده، چون انتشاراتمان تخصصی است و امکان چاپ بالای هزار و سرمایهگذاری کتاب برای فروش به مخاطب را ندارد. انتشارات ما مجبور است با وجود چنین مشکلاتی اغلب کارهای خود را با تیراژهای محدود و براساس نیاز بازار بهچاپ برساند. دلیل اصلیاش هم این است که هزینههای تولید، مخصوصا کاغذ که ۶۰درصد هزینه تولید یک کتاب را پوشش میدهد، بهشدت بالا رفته است. یکی دیگر از دلایلش هم این است که تعداد مخاطبان و خوانندگان کتاب بهشدت کم شده است. ضمن اینکه حجم بالای کتابسازی در بازار و بهتبع آن کم شدن تیراژ کتابها هم در بازار کساد نشر بیتاثیر نیست. برای همین ناشران جرات ندارند تیراژ کتابها را برای چاپ بالا ببرند.» اینها صحبتهای یکی از ناشران فعال در حوزه نشر است. مگر چه بلایی سر تعداد شمارگان، عناوین و قیمت کتابها در چندسال اخیر آمده که ناشران سر گلایه و شکایت را باز کردهاند؟ آیا صحبتهای این ناشر مبنایی احساسی دارد یا آمارها هم احوال ناخوش بازار نشر و کتاب را فریاد میزنند.
در گزارش امروز با آمار و نمودار بررسی کردیم که از سال 1390 تا سال 1400 چه تغییراتی در شمارگان، عناوین و قیمت کتاب بهوجود آمده است.
کاهش شمارگان
در این سالها بسیار شنیدهایم که شمارگان کتاب کاهش یافته است. برخی معتقدند آمار شمارگان کتاب، نشانهای از کتابخوان بودن افراد یک کشور است اما خبرهای خوشی از بازار کتاب به گوش نمیرسد و حتی در این سالها تیراژ یا همان شمارگان به تکنسخه رسیده است. با بررسی آمار شمارگان از سال 1390 تا سال 1400 متوجه میشویم این آمار از 205 میلیون نسخه به 122 میلیون نسخه کاهش داشته است. بهگفته علی محمدی از فعالان حوزه نشر، تعداد شمارگان از اهمیت ویژهای در بررسی کتابخوانی جامعه برخوردار است و بهلحاظ موضوعی، کتاب کودک در ردههای بالای شمارگان قرار دارد و میتوان با بررسی آن به شاخص دقیقی از کاهش یا افزایش شمارگان کلی کشور دستیافت. او با اشاره به کاهش تیراژ این مدل کتابها گفت: «هزینههای سرسامآور چاپ و نشر کتاب کودک، عدم استقبال جامعه هدف از کتابهای منتشرشده، عدم نقد و تحلیلهای علمی و کارشناسی کتاب کودک، کمبود نقدینگی و بودجه در سرمایهگذاری کلان نشر کتاب کودک و تمایل سرمایهگذاران بهسمت کتابهای زرد و بازاری و کارتونی، نظارت و ممیزی غیرتخصصی و کانالیزه کتاب کودک، عدم نیازسنجی در تولید محتوا، عدم معرفیهای مناسب و کاربردی آثار درشت محتوا، نظام آموزشی بهشدت تعلیمی و دور از منابع مفید و تخصصی و غنی کتاب کودک، فقر فرهنگی و اقتصادی جامعه، مشکل پخش و توزیع مناسب و گسترده، عدمحمایت از مولفان و ناشران تخصصی و حرفهای ادبیات کودک، محتوای ضعیف و سفارشی نویسی مولفان و دهها واژه و ترکیب دیگر که پرداختن به آنها زمانبر است و مجالی دیگر میطلبد، هنوز نتوانسته جریان کتاب کودک در جامعه را مناسب و قابلقبول رونق داده و توسعه و ترویج دهد.»
کتابهای تهران و شهرستان
این نمودار شامل تعداد عناوین کتاب منتشرشده در شهرستانها و تهران است، طبق این آمار مشخص است که کتب انتشار یافته در تهران بسیار بیشتر از شهرستان است. سه سال آخر این نمودار نشان میدهد که روند انتشار عنوان کتاب در تهران افزایشی است اما در شهرستان ثابت و تا حدی کاهشی است و مهمترین نکته در مورد این اما تمرکز انتشار عنوان کتاب در تهران است.
ناشران حرفهای
آمار نمودار پیشرو نشان میدهد تعداد ناشرانی که یکسال است کارشان را شروع کردهاند حدود 1630ناشر است و همینطور که سابقه فعالیت مستمر را نگاه میکنیم، تعداد ناشران کمتر میشود. نکته جالب این است که فقط 15ناشر هستند که حدود 40سال است فعالیت مستمر در حوزه نشر دارند.
شاید عدهای این آمار را از این منظر بررسی کنند که امنیت شغلی وجود ندارد، درحالیکه درکنار همه سختیهایی که این حرفه دارد، نشان میدهد که اگر کسی بهخاطر مسائل دیگر وارد حوزه نشر شود، نمیتواند به کار ادامه دهد و چرخه حرفهای نشر او را حذف میکند.
برای اینکه یک ناشر به نقطه باثبات برسد که بتواند دوام خودش را تضمین کند؛ باید کتابهای زیادی را منتشر کند و کارنامهاش بهحدی برسد که بتواند گردش فروش کتابها، زمینهای را برای بقای او در این حرفه فراهم کند، در غیر این صورت متوقف میشود.
قیمت کتاب
کافی است سری به کتابفروشیها بزنید یا همین نمایشگاه کتابی که گذشت، دقیقا متوجه میشوید چقدر قیمت کتاب در مقایسه با چندسال پیش یا اصلا همین چندماه پیش متفاوت شده و بالا رفته است، حرفهای زیادی زده میشود، کاغذ و زینک گران شده، هزینه چاپخانهها بالا رفته، پس ناشر متاثر از این اتفاقها مجبور است قیمت کتاب را افزایش دهد. در این میان البته بعضیها هم کارهای دیگری میکنند، چاپهای قدیمیشان را دستکاری میکنند و با برچسب زدن قیمت روی قیمت قبلی، کتاب را به فروش میرسانند. حرفمان در این گزارش زدن برچسب نیست، حرفمان این است که با آمار، تغییرات قیمت کتاب را در سالهای گذشته بررسی کنیم. مطمئنا تنها صحبتی که میتواند روی مخاطب تاثیر بگذارد تا تفاوت قیمتها را در این چندسال متوجه شود، همین آمار است.
طبق آماری که در این نمودار مشخص شده، میانگین قیمت کتاب از 10هزارتومان در سال1390 به 100هزارتومان در سال1400 رسیده است.
پیشتازی کمکآموزشیها
این نمودار نشاندهنده ناشران پرکار برحسب تعداد شمارگان است که بیشترین کتاب را منتشر کردهاند. اکثر این ناشران در حوزه ناشران کمکآموزشی فعالیت میکنند و این موضوع نشاندهنده بازار متمرکز و وسیع این حوزه است. همزمان با نمایشگاه کتاب امسال؛ این موضوع را بررسی کردیم که ناشران کمکآموزشی یا همان کمکدرسیها باید برای خودشان یک نمایشگاه جداگانه داشته باشند و کسی در نمایشگاه کتاب بهدنبالشان نیست. زمانی که نمایشگاه کتاب برگزار میشود از این حرفها زیاد شنیده میشود که ناشران کمکدرسی یا ناشران دانشگاهی نباید به نمایشگاه بیایند و برای خودشان باید یک نمایشگاه جداگانه داشته باشند. رونق کمکآموزشیها دو بازوی قدرتمند کلاسهای کنکور و تبلیغ ازسوی مدارس، هرروز فربهتر و چاقتر میشوند. گاهی دیده شده که در کسب مشتری برای این موسسهها، یکسری رابط که درواقع بازاریاب هستند به مدارس اعزام میشوند و برای والدین و مسئولان مدارس درباره اهمیت استفاده از این کتابها صحبت میکنند. گفته میشود برخی از مدیران مدارس، آگاهانه یا ناآگاهانه با این موسسهها همکاری کرده و اغلب درمقابل دریافت پورسانت یا امتیازاتی از این موسسهها با آنها همکاری میکنند تا آنها بتوانند آسودهخاطر به تجارت خود جامهعمل بپوشانند. داستان کنکور، مافیای پشتسر آن و کتابهای پشتکنکوریها هم که مثنوی هفتادمن کاغذ است که بارها گفته شده و گویا راه علاجی هم ندارد.
20 پدیدآورنده برتر کشور
این نمودار شامل اسامی کسانی است که بیشترین تعداد عناوین بهنامشان ثبت شده است، کسانی که با بیشترین شمارگان کتاب توانستهاند خودشان را در این لیست ثبت کنند، با بررسی دقیقتر مشخص میشود که اغلب پدیدآورهای برتر از نظر شمارگان در زمینههای دینی، کمکآموزشی، ادبیات و کودک فعالیت دارند. تعجب نکنید نام شیخعباس قمی عنوان پدیدآورنده مفاتیحالجنان است که بهلحاظ تعداد نشر در ردهبالای کتاب قرار دارد.
ناشران فعال و غیرفعال
مساله تعدد ناشران غیرفعال و آسیبهای مربوط به آن بارها و بارها از زبان کارشناسان نشر مورد اشاره قرار گرفته است. برخی گمان میکنند داشتن انتشارات کار سادهای نیست اما واقعیت این است که کافی است 25 سال داشته باشید، سابقه کیفری هم نباشد، لیسانسی هم باشد؛ یک سقفی هم داشته باشید، حالا وقت زدن یک دفتر نشر یا موسسه انتشاراتی است تا هرچه میخواهید را چاپ کنید. میتوانید کتاب دیگران را چاپ کنید یا هر چیزی که خودتان نوشتهاید. سهسال هم مدت زمان فعالیتتان است. بخواهید بعد از سهسال تمدید پروانه نشر داشته باشید، باید تعداد کمی کتاب اعم از تالیف و ترجمه را در طول یکسال چاپ کنید. تاسیس این موسسه انتشاراتی درکل برایتان سرشار از سود خواهد بود.
اما چه تفاوتی بین ناشر فعال و غیرفعال وجود دارد. ناشر فعال، یعنی ناشری که در سال، چهار عنوان کتاب را چاپ کرده باشد و به گفته آمار تعداد ناشران فعال ما در حدود چهارهزار ناشر است. یکی از انتقادهایی که به روند حرفهای شدن نشر میشود، این است که یعنی ناشران متخصص حضور و فعالیت در بازار نشر نیستند، خیلی از آنها بهدلیل همان سود و منفعت ناشر شدند. برخی در شرایط اقتصادی یکباره عقبنشینی و نشر را تعطیل میکنند، ولی آن ناشران حرفهای هستند که در همه شرایط اقتصادی، ماندگاری دارند و میمانند و به کارشان ادامه میدهند. طبق آخرین آماری که داریم، در ایران کمتر از 400 ناشر حرفهای وجود دارد که دارای دفتر کار، پرسنل از قبیل تایپیست، ویراستار، مترجم و... هستند تا بتوانند بهصورت حرفهای کارشان را انجام بدهند.
برای واکاوی این موضوع، باید کمی به عقب برگردیم. براساس بررسیهایی که تا دهه 60 انجام شده است، تعداد کتابفروشیها در آن زمان نسبت به ناشران بیشتر بود. در طول تاریخ نشر ایران از دهه60 به بعد به دلیل تسهیلاتی که برای ناشران و یارانههایی که برای تولید کتاب و همینطور یکسری معافیتهایی که در نظر گرفته شد، کمکم افراد راغب شدند که در حوزه تولید محتوا یا انتشاراتی فعالیت کنند و همین مساله منجر به این شد که تعداد ناشران از کتابفروشی ها بیشتر شود و ویترین کتاب کمرنگ شد. از اواخر دهه 60 و بالطبع در دهههای 70 و 80 یکباره رشد زیادی در حوزه ناشران صورت گرفت. یکی از دلایل آن همین معافیتها و تسهیلاتی بود که در قالب یارانههای کاغذ، زینک و در قالب خرید کتاب از ناشران اتفاق افتاد. نکته بعدی که باید به آن توجه کنیم، آمار صدور پروانه نشر است. ما درحالحاضر حدود 17 هزار نشر داریم ولی این آمار تنها مختص ناشران فعال نیست و بین این دو، یعنی ناشران فعال و غیرفعال باید تفکیک قائل شویم.
در بحث نظارت ارشاد هم باید بگوییم که نمیتوان از ارشاد انتظار داشت، چون تعداد کسانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این حوزه مشغول به فعالیت هستند، کم است و اینکه بتوان یک سیستم نظارتی را بهصورت فیزیکی اعمال کرد، سخت به نظر میرسد. بنابراین بهتر این است که ارشاد صرفنظر از اینکه صدور پروانه نشر را کاهش دهد باید به سوابق افراد بیشتر نظارت داشته باشد و همزمان برای دستگاههای نظارتی از تکنولوژی و نرمافزارهای ویژهای کمک بگیرد.
تالیف و ترجمه
«میگم شنیدی که فلان کتاب خارجی اومده، چقدم طرفدار داره؟
- آره؛ میگن خیلی خوبه.
- بهنظرم بیا ما هم یه دونه از این کتاب بزنیم؟
- یعنی ترجمهاش کنیم دوباره؟
- نه بابا، ترجمه چیه؟ الکی بریم پول مترجم بدیم! خیلی راحت همون ترجمه رو کپی میکنیم و چند تا کلمهاش رو هم عوض میکنیم.
-خب اونوقت اسم مترجم هم میخواد، اونرو چیکار کنیم؟
-کاری نداره که. یه اسم الکی میزنیم. مطمئن باش کسی هم بهش گیر نمیده.»
این مکالمه، الان رایجترین مکالمه بین ناشرانی شده که کتابی پرطرفدار در حوزه نشر میبینند و بعد هم خیلی راحت از کتاب اصلی کپی میکنند و به بازار میفرستند و بعد هم که از آنها میپرسی مترجم کتاب چه کسی است؟ اسمی میگویند و اما آخر ماجرا به این میرسید که اسمها هم تخیلی است و مترجمی وجود ندارد.
آمار تالیف و ترجمه که از سال1390 تا سال1400 منتشر شده است، نشان میدهد ترجمه کتاب رو به رشد بوده و اگرچه انتشار کتابهای تالیفی رشد داشته است اما به نسبت آن، کتابهای ترجمه رشد بیشتری داشته و البته این را میدانیم که کیفیت ترجمهها رو به کاهش است.
چندسال پیش گزارشی را منتشر کردیم درمورد ترجمههای متعدد در حوزههای مختلف از یک کتاب. فکرش را کنید چندسال از منتشرشدن کتاب معروف «شازدهکوچولو» در ایران میگذرد. اولینبار در سال1333، محمد قاضی این کتاب را ترجمه کرده است و بعد هم احمد شاملو، ابوالحسن نجفی، مصطفی رحماندوست و 12مترجم دیگر این کار ترجمه را انجام دادند؛ اما نکته اصلی درمورد این کتاب این است که اکثر ترجمههایی که درحال حاضر منتشر میشوند کپی همان ترجمههایی است که در آن سالها ترجمه شده و به بازار آمده است و حالا اسمهای زیادی میآید که این کتاب را ترجمه کردهاند، بدون اینکه واقعا این اتفاق افتاده باشد. سینا کمالآبادی، مترجم درباره این مساله میگوید: «بدتر از ترجمههای ضعیف، کپیکردن از ترجمههای قدیمی است. البته نمیتوانیم با شجاعت نمونههایی از این مورد را مثال بزنیم، اما میدانیم که وجود دارد. مترجم جدید متن ترجمهشده قبلی را مقابل خود قرار میدهد و فقط با دست بردن در متن، آن را بهعنوان ترجمه جدید منتشر میکند که این سرقت و ضرر آن برای مخاطب است. یکی از دلایل کار این است که مثلا من نوعی بهدنبال شهرت هستم و وارد عرصه ترجمه میشوم و درحالیکه مهارتی در این حوزه ندارم، با کپیکردن، کتابی را بهنام خود منتشر میکنم. دیگر اینکه کتابی که یک شاهکار ادبی یا کتاب علمی مهمی است میتواند بازار خوبی داشته باشد و سراغ ترجمه آن میروم. کما اینکه وقتی کتابی برنده نوبل یا جایزه خاصی میشود ممکن است از آن کتاب یا کتاب بهخصوص نویسندهای چندین ترجمه در بازار وجود داشته باشد. هرچقدر کپیکاری بیشتر و ترجمههای بیشتری روانه بازار شود، کار خوب تحتالشعاع قرار میگیرد و کمتر دیده و حقش خورده میشود. ضرر دیگر این کار این است که مخاطب دچار نوعی سردرگمی شده و تشخیص سره از ناسره برایش دشوار میشود.»