به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، فارینافرز با اشاره به مذاکرت اخیر در دوحه برای احیای برجام گذشت نوشت: اخیرا ایران و آمریکا مذاکرات غیرمستقیم برای احیای مجدد توافق هستهای ۲۰۱۵ را در دوحه قطر از سر گرفتند. هرچند که این دور از مذاکرات بدون دستیابی به موفقیت به پایان رسید. دولت بایدن، تمایل شدیدی دارد تا برنامه هستهای ایران را دوباره مهار کند.
برای ایران، قویترین انگیزه، لغو تحریمهاست که به این کشور اجازه میدهد نفت خود را در بازارهای جهانی بفروشد و به میلیاردها دلار دارایی خود در حسابهای مسدود شده دسترسی پیدا کند.
مطمئناً، منافع مشترک تضمینکننده یک توافق مجدد نیست؛ همانطور که عدم پیشرفت در این دور اخیر از مذاکرات نشان میدهد. تهران اصرار دارد که واشنگتن، سپاه پاسداران را از فهرست سازمانهای تروریستی حذف کند. با این حال، توافق از برخی لحاظ محتمل است حتی اگر بپذیریم تردید هر یک از طرفین در پذیرش هر چیز جدید ممکن است به این معنا باشد که برای محقق شدن آن به زمان بیشتری نیاز باشد. البته این امکان نیز وجود دارد که آمریکا و ایران هرگز بر اختلافات خود فائق نیایند.
واضح است که اگر توافقی حاصل نشود، یا اگر ایران به عنوان بخشی از استراتژی مذاکرهاش شروع به تقویت برنامه هستهای خود کند، آمریکا به استراتژی بهتری برای بازدارندگی تهران نیاز خواهد داشت.
مفاد کلیدی توافق ۲۰۱۵ در سال ۲۰۳۰ به اصطلاح «غروب» خواهد کرد و منقضی خواهد شد و دست ایران را محدودیت در اندازه زیرساختهای هستهای، تعداد یا کیفیت سانتریفیوژها یا سطح غنی سازیاش باز میگذارد.
به عبارت دیگر، در سال ۲۰۳۰ ایران ممکن است دلیل کمی برای پیش نرفتن به سمت نقطهای داشته باشد که در آن از توانایی هستهای باشد؛ و احیای توافق به ایران منابع بسیار بیشتری میدهد.
برای بهبود قدرت بازدارندگی آمریکا در درازمدت، واشنگتن باید علناً اعلام کند که تهران در صورت ادامه مسیر فعلی خود چه چیزی را از دست خواهد داد و از تغییر مسیر چه چیزی عایدش خواهد شد.
از یک طرف، مقامات ایران باید بدانند که در صورت پیشروی، خطر از دست دادن تمام زیرساختهای هستهای خود را که چندین دهه طول کشیده است برپا کنند، بالقوه خواهد بود. از سوی دیگر، آنها باید بدین باور برسند که رژیم تحریمهای گسترده- با محدودیتهای عملی و تأثیر منفیاش بر تجارت با ایران- در صورتی که گزینه گسترش هستهای خود را کنار بگذارند، برداشته خواهد شد.
تردیدی نیست که دولت ترامپ در ایجاد یک استراتژی بازدارندگی مؤثر، موفق نبوده است و البته تاکنون دولت بایدن هم موفقیتی حاصل نکرده است. حتی به ترور شهید قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، تزلزلی در سیاستهای ایران ایجاد نکرد. به نظر میرسد ایران بهجای تعدیل رفتار خود جسور شده است.
واشنگتن برای بازدارندگی ایران از پیشبرد برنامه هستهای خود و دنبال کردن سیاستهای مخرب منطقهای، به یک استراتژی یکپارچه نیاز دارد که به ابزارهای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، اطلاعاتی، سایبری و نظامی متکی خواهد بود. همچنین باید موضع خود را نه تنها در خلوت بلکه در عموم نیز مشخص کند. واشنگتن باید به ایران هشدار دهد- و جامعه بینالمللی را همراه خود کند- در صورت تشخیص حرکت به سمت سلاح هستهای، با تمام ابزارهای مناسب پاسخ خواهد داد. به عنوان بخشی از توافق ۲۰۱۵، ایران متعهد شد که به دنبال سلاح هستهای، دستیابی یا توسعه آن نباشد. از آنجایی که آمریکا علناً خود را مصر به جلوگیری از تولید بمب هستهای ایران میپندارد، باید ایران را به تعهد خود در مورد توافق ۲۰۱۵ برگرداند. دولت بایدن به جای اینکه بگوید همه گزینهها روی میز است- بیانیهای که آنقدر رایج است که هیچکس آن را جدی نمیگیرد- باید بگوید که اگر ایران به سمت یک سلاح حرکت کند، کل زیرساخت هستهای خود را به خطر میاندازد. قبل از اعلام عمومی این تغییر موضع، آمریکا باید بهطور خصوصی دلایل منطقی خود را برای متحدانش توضیح دهد.
از آنجایی که رهبران ایران تردید دارند که آمریکا از زور برای جلوگیری از پیشبرد برنامه هستهای خود استفاده کند، دولت بایدن باید چندین قدم بردارد تا سیاست اعلامی خود را معتبر کند. اول، باید به فرماندهی مرکزی آمریکا دستور دهد که تمریناتی را، هم به تنهایی و هم با متحدانش در خاورمیانه، برای تمرین حملات هوا به زمین به اهداف سخت انجام دهد. دوم، باید تمرینهایی را اجرا کند که در آن به هواپیماهای اسرائیلی سوخت برساند.
اما واشنگتن نمیتواند تنها بر برنامه هستهای ایران تمرکز کند. این کشور همچنین باید راهبردی برای مقابله با رفتار منطقهای تهران که از نظر خودش بیثباتکننده است، بیندیشد.
البته، آمریکا باید روشن کند که ایران از چنین جایگزینی چه چیزی به دست خواهد آورد. اگر تهران با یک توافق طولانیتر و قویتر موافقت کند، میتواند منجر به کاهش تحریمها بسیار بیشتر از آنچه گفته شده، شود. توافق «بیشتر برای بیشتر» از این نوع ممکن است امکانپذیر باشد-، اما تنها در صورتی که رهبران ایران واقعاً از آنچه میتوانند بدون توافق از دست بدهند بترسند. از قضا، به نظر میرسد که بازگرداندن ترس ایران از آمریکا ممکن است تنها راه اجتناب از جنگ، محدود کردن تهدیدات ایران در منطقه و ایجاد یک نتیجه دیپلماتیک قابل قبول در مورد ماهیت برنامه هستهای ایران باشد.