به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، به نوشته وبسایت الف، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا- کسی که شعار انتخاباتیاش بازگشت به برجام و احیای آن بود- به تازگی در یادداشتی در روزنامه واشنگتنپست نوشته در صورت عدم بازگشت ایران به برجام، فشار «دیپلماتیک و اقتصادی» بر این کشور ادامه خواهد داشت. این اظهارات صریح، منطقا باید خوشبینترین مدافعان غرب را در کشور به تجدید وادارد، اما چرا چنین نمیشود و در نظر آنان این ایران است که همواره متهم به مقاومت در مذاکرات است آن هم در شرایطی که کشورمان بارها و بارها سعی کرده به نگرانیهای غربیها درباره صلحآمیز بودن توانایی هستهایاش اطمینان بدهد؛ اطمینانی که طرف غربی را نیز بالاخره راضی و به امضای توافق واداشت.
پاسخ این پرسش را باید در فرار از «واقعیت» و نوعی «پوپولیسم» مدافعان «توافق به هر قیمت» دانست. این مدافعان فارغ از عهدشکنی آشکار آمریکا در خروج از برجام و بیعملی غیرقابل تصور اروپاییها به این پرسش مهم پاسخ نمیدهند که اولا در منطق قدرت که مبنای تصمیم سازیهای بلوک غرب در برابر ایران است، حد توقف خواستههای طرف غربی و همچنین خط قرمز ما کجاست؟
(از کاهش توان موشکی ایران تا کاستن از قدرت نفوذ منطقهای) امتیازاتی که آنان تصور میکنند، به ایران داده شود؟
گفته برخی کارشناسان در این زمینه شایسته یادآوری و توجه است که اساسا این آمریکا و غرب است که مایل به پذیرش ایران نیست. از این نظر غرب، یک قدرت یکپارچه است و برخلاف تصور غربگرایان، فرقی میان ترامپ و بایدن وجود ندارد. این حقیقتی است که بایدن این روزها علیرغم ادعاهای قبلی به صراحت به آن اعتراف میکند.
ایران یکبار به خواسته غربیها عمل کرده و آنان حتی عمل ایران به این مطالبات خود را راستیآزمایی کردهاند. اما غربیها بدون هیچ تعهدی و بدون نگرانی از رسوایی ناشی از پشتپازدن به تمام ارزشهای مورد قبول خود که آن را ارزشهایی جهانی میشناسند (صلح، همکاری بینالمللی و...) این توافق را زیر پا گذاشتند و عجیبتر اینکه همه طرفهای غربی حاضر در برجام نیز اقدام دولت ترامپ را نادرست خواندند!
غربگرایان پوپولیست، در چنین موقعیتی باید پاسخ دهند که چه تضمینی هست پیشروی غربیها در طرح مطالبات متنوع خود تنها معطوف به فتح سنگرهای ایدئولوژیک نشود و منافع ملی آشکار ایران را نادیده نگیرد؟!
این رفتار مبتنی بر منطق قدرت غرب در کشور ما آن هم زمانی که از این شعارهای ایدئولوژیک خبری نبود مسبوق به مشاهده است! آیا محمد مصدق نیز به دنبال شعارهای ایدئولوژیک دینی بود که در ماجرای ملی کردن نفت مورد تحریم قرار گرفت؟ متاسفانه پوپولیسم غربگرا، مسئله هستهای ایران را نه درست طرح میکند و نه به سؤالات آن درست پاسخ میدهد.