گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمد حسین قاعد شرف*- یکی از ساده ترین روش ها برای تضییع امور یا ابتر کردن کارها این است که مسئولان امر مبهم یا نا مشخص باشند، هرچه دور خود بگردید هیچکس را پیدا نمیکنید که بابت نزول شاخص های فرهنگی قانونا یا عرفا مسئول باشد تا اگر خبطی یا خطایی رخ داد بتوان مشخصا او را بازخواست کردیا خدای ناکرده از سر شرم استعفا دهد.
در حدود دو قرن پیش مسئله پوشش در تمام کشورهایی که ارزشهای اخلاقی در مناسباتشان ریشه دوانده بود جزو چالشهای جدی به حساب میآمد، حتی عبور از پوشش در جوامع غربی به آسانی رخ نداد. جمهوری اسلامی امروز در جدال با این مسئله در گستره جغرافیایی و ایدئولوژیک خود است.
آنچه از سیاست کلی کشور فهم میشود، حفظ حجاب قانونی در قرائت رسمی، مسامحه با حجاب عرفی و مقابله با آن چه هنجارشکنی پوشش نامیده میشود است چیزی که جمهوری اسلامی را در حفظ این خط سیاستی مصر میکند را میتوان در موارد زیر بیان کرد:
١. الزام حکومت دینی به حفظ شریعت و احکام آن
٢. نبرد تمدنی باغرب که مثل داستان الجزایر اگر روسری از سر زنها کنده شود دیگر نسلی برای مبارزه باغرب نمیماند
٣. پس از حجاب رسمی دیگر خطی برای توقف بی حیایی اجتماعی فعلا قابل ترسیم نخواهد بود.
اما جمهوری اسلامی با چه تهدیدات و ضعفهایی روبروست:
۱. رسانههای معاند از عدم آزادی پوشش در ایران به عنوان نمادی برای نشان دادن عدم وجود آزادی به معنای گسترده آن و نیز از جمله مظاهرشکافهای اجتماعی یاد میکنند
٢. سنگینی کفه سیاسی پوشش بر کفه شرعی
این امر به گونهای در کنار بعد قانونی، شرعی و فرهنگی خودش را نشان میدهد که در هر مسئله مرتبط با آن نگاه سیاسی در تحلیلها و مواضع کاملا نمایان است سه دلیل در این امر دخیلند الف) تصویرسازی واحد رسانههای غربی از این همانی حاکمیت و حجاب ب) اتخاذ مواضع افراطی از سوی برخی مقامات در کشور و میزان حساسیت نسبت به آن ج) حقیقت مسئله حجاب در دنیای امروز؛ رعایت حجاب در جهانی که فضای غالب رسانهای آن بر برهنگی و آزادی افسارگسیخته اصرار میکند، نمودی از تقابل با ساختار استکباری موجود تلقی میشود.
۳. عملکرد ضعیف ستاد امر به معروف و نهی از منکر
عملکرد این ستاد بگونهای بوده که موارد بسیار مهم امر به معروف مانند آنچه باید در مواجهه با مسئولان نظام رخ دهد به حاشیه رفته و به موارد دارای اولویت پایینتر ضریب داده میشود. همین امر جریان سازی علیه اصل امر به معروف در مورد حجاب را به راحتی امکان پذیر میکند. هنگامی که این استاد به هزاران کشته حاصل از خودروسازی معیوب ما کاری ندارد دیگر کسی دغدغه مندی صادقانه آنان را در بحث پوشش نمیپذیرد.
۴. هیچ کس مسئول نیست
یکی از سادهترین روشها برای تضییع امور یا ابتر کردن کارها این است که مسئولان امر مبهم یا نا مشخص باشند، هرچه دور خود بگردید هیچکس را پیدا نمیکنید که بابت نزول شاخصهای فرهنگی قانونا یا عرفا مسئول باشد تا اگر خبطی یا خطایی رخ داد بتوان مشخصا او را بازخواست کردیا خدای ناکرده از سر شرم استعفا دهد.
۵. عدم اعتقاد به نتیجه گرایی در دستگاههای فرهنگی
پرواضح است، مسائل فرهنگی یک امر دفعی یا صرفا کمی نیستند، اما قطعا میتوان معیارهای مشخص برای ارزیابی عملکرد این حوزهها در نظر گرفت تا دستگاههای فرهنگی کشور صرفا به بیان گزارش عملکردهای برنامه محور خالی از نتیجه دل خوش نکنند.
۶. پلیس تنها خط اقدام
وقتی در یک مسئله فرهنگی و اجتماعی عملا دستگاههای فرهنگی فاقد عملکرد موثرباشند تنها آخرین خط دفاعی حکومت یعنی جنس برخورد سخت باقی خواهد ماند و تمام بار اجرا و تحقق بر دوش او خواهد بود از آنجا که هم مسئول دارد و هم مجرای اراده در آن دستور مافوق است؛ لذا تنها بازیگر فعال در عرصه خواهد.
۷. ضعفهای طرح امنیت اخلاقی
مهمترین چالش گشت ارشاد وابستگی بالای آن به نیروی انسانی است قطعا بسیاری از ما به عنوان یک ایرانی تجربه حضور در ادارات، کلانتری یا... را داشته ایم گمان نمیکنم به عبارتی بیش از این برای درک عمق فاجعه نیاز باشد.
۸. در چنین فضایی با هدف افزایش شکافهای اجتماعی و پمپاژ تنفر در جامعه بر آتش دو قطبی سازی دمیده میشود. اما در این میان عقب نشینی برخی از بدنه مذهبی جامعه از اصل اجتماعی پوشش از همه جالبتر است. این بخش ساده انگارانه فکر میکنند که اگر پوشش آزاد باشد، آنان و دوستان بی حجاب شان در خوبی و خوشی در کنار هم در جامعه خواهند بود، غافل از آن که شرط کنش در حکومت دینی و مناصب آن التزام به شریعت است؛ لذا پس از عبور از این سد، با چالشی دیگر مواجه خواهند شد و آن حکومتی است که در مشاغل خود زنان دارای پوشش شرعی را میپذیرد و زنان بی حجاب را نه و مجددا چالش جدیدی با عنوان تبعیض به وجود میآید که زنان محجبه باید در آن پاسخگو باشند که این بار در کدام طرف ایستاده اند با جمهوری اسلامی یا مقابل آن
در انتها جمهوری اسلامی چه باید بکند؟
۱. هماهنگ سازی دستگاههای فرهنگی خود در امر مربوط به پوشش و به ویژه مسئله حیا
٢. واقعی سازی نگاه نسبت به تقابلات و مسائل فرهنگی
اگر به نبرد در حوزه فرهنگ میان غرب و خودمان معتقد هستیم، میبایست هم تدارکات این نبرد را فراهم کرد و هم متناسب با آن مسئولین بی کفایت در فرهنگ را کنار گذاشت.
٣. احیای تمام شئون امر به معروف در جامعه
۴. اقتصاد پوشش
این بخش خود بحث مفصلی میطلبد که برای ادا شدن حق آن بماند برای بعد
۵. جداسازی بخش ارشاد از بخش مجازات متخلف
نقش پلیس باید تنها در جریمه یا مجازات عمل خلاف قانون دیده شود آن هم تاجای ممکن بدون نیاز به ارتباط مستقیم همانند آنچه در جرایم رانندگی با جرایم مالیاتی اتفاق میافتد باشد. نقاط ارشادی و تربیتی باید به بخشهایی که فاقد مسئولیت سخت هستند واگذار شود مثل وزارت ارشاد یا آموزش و پرورش
۶. توجیه و تخاطب با مردم به ویژه قشرحزب اللهی و نیروهای وفادار به حاکمیت
۷. عدم ساده سازی مسائل فرهنگی و لزوم توسعه نرم افزاری مرتبط با حوزه فرهنگ در تمام شئون جامعه
هیچ چیز تلخی مرگ یک انسان را کم نخواهد کرد به ویژه اگر نگاه ما آن باشد که همان دختر کم حجاب هم دختر من و شماست.
*محمد حسین قائدشرف- دبیر پیشین دفتر تحکیم وحدت