به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، جهان به کدام سمت و سو میرود؟ انتهای کار بشر در این کره خاکی چه خواهد بود؟ افسانه تسلط رباتها و هوش مصنوعی بر سرنوشت بشریت، چقدر واقعیت دارد؟ و خلاصه اینکه؛ دنیای آینده چگونه است؟
همزمان با سرعت فزاینده تحولات تکنولوژیک به خصوص در دو حوزه علوم رایانه و زیست فناوری از چند دهه پیش بدین سو، واکاوی آینده پیش روی بشر به یکی از ژانرهای پرطرفدار در حوزههای مختلفی، چون سینما، صنعت تبلیغات، انیمیشن و حتی رشتهها و مباحث جدی دانشگاهی بدل شده است. یک واقعیت مهم در این زمینه، اما این است که تصویر و تصور آینده جهان را نمیتوان فارغ از جریانات سیاسی-فرهنگی حاکم بر وضعیت کنونی دنیا تحلیل کرد.
روزگاری پس از فروپاشی شوروی، نظریه پردازان و سیاستمداران غربی، مست از پیروزی بر بلوک شرق، گمان میکردند که لیبرالیسم غربی تا آناندازه قدرتمند است که یگانه تئوری مسلط بر جهان برای همیشه باشد. ظهور و بروز نظریه «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما، فرآورده چنین فضایی بود.
پس از آن، اما طولی نکشید تا همگان به اشتباه بودن تصور جهان تک قطبی و پایان تاریخ خواندنِ لیبرالیسم غربی اذعان کنند. از آن سو، غربیها خیلی زودتر از چیزی که فکرش را میکردند، متوجه ظهور رقیب تمدنی جدیدی در این سوی دنیا و از دل فرهنگ و تمدن کهن مردم ایران شده بودند. چنانکه ریچارد نیکسون رئیسجمهور اسبق آمریکا در کتاب پیروزی بدون جنگ مینویسد: «در جهان اسلام از مغرب (مراکش) تااندونزی در شرق بنیادگرایی اسلامی جای کمونیسم را به عنوان وسیله اصلی دگرگون سازی قهرآمیزگرفته است. تغییر در جهان سوم آغاز شده و بادهای آن به مرحله طوفان رسیده است. ما قادر نیستیم آن را متوقف کنیم. نظریه پردازان غربی معتقدند که آرام ساختن طوفان اسلامی تنها در سایه استحاله جمهوری اسلامی ایران یا شکست انقلاب اسلامی میسر است!
بر این اساس، پارادایم «پایان تاریخ» فوکویاما، خیلی زود جای خود را به «برخورد تمدنها»ی ساموئلهانتینگتون داد و دنیای غرب با تاکتیک «اسلامهراسی»، برای غلبه سیاسی-فرهنگی و نظامی بر دنیای اسلام، همداستان شد.
خلیل الله سردارنیا، کارشناس حوزه علوم سیاسی در همین زمینه معتقد است: «نظریه یا پارادایم فرهنگی «برخورد تمدنی» از یک سو، جهان اسلام را با ویژگیهایی همچون عدم خردورزی و تساهل، تقابلجویی و خشونت گرایی، ایستایی و عقب ماندگی فکری، بدبینی مطلق نسبت به جهان غرب و برخورد سلبی کامل با مدرنیته و مؤلفههای آن به ویژه دموکراسی معرفی میکند. از سوی دیگر، جنبشهای اسلامی را به صورت یکدست رادیکال، خشونت طلب و ایدئولوژیک نشانهگذاری و توصیف مینماید. نتیجه اینکه، جهان اسلام و جوامع اسلامی به دلیل داشتن ویژگیهای فوق، به طور ذاتی، دشمن هویت، فرهنگ و تمدن غرب شمرده شده، برخورد تمدنی بین اسلام و غرب گریز ناپذیر انگاشته میشود.»
مجموعه تحرکات غرب علیه دنیای اسلام طی دهههای گذشته با رمز عملیات «اسلام هراسی» و مبتنی بر القای چنین دیدگاه معکوسی از اسلام به بدنه جمعیت کشورهای غربی بوده است.
اینکه امروز صورتبندی تحولات جهان به کدام سمت و سو میرود و آینده بشر چگونه خواهد بود، اما هنوز هم موضوعی پرچالش و نیازمند تامل است. یک واقعیت غیرقابل انکار، اما وجود دارد و آن افول نظام تک قطبی و مجموعه دنیای غرب در مجموعه تحولات چند دهه اخیر و مقطع کنونی است.
استفان والت، نظریه پرداز مشهور حوزه بینالملل، اواخر فروردین ماه سال جاری با انتشار یادداشتی در نشریه فارین پالیسی، مینویسد: «جنگ اوکراین از این بابت مهم است که نشاندهنده پایان «دوران تک قطبی» کوتاه (1993-2020) است که طی آن ایالات متحده تنها ابرقدرت واقعی جهان بود و نیز به این دلیل که منادی بازگشت به الگوهای سیاست جهانی است که به طور موقت در طول برهه کوتاهی -به علت برتری بلامنازع ایالات متحده- سرکوب شده بودند. با این حال، پایان آن دوران بسیار پیش از حمله روسیه به اوکراین به وقوع پیوسته بود و خود جنگ بیشتر یک علامت نقطهگذاری است. این جنگ پایان قطعی دوران تک قطبی آمریکا را نمایان میکند و جهان را به وضعیتی برمیگرداند که به بهترین وجه توسط رئالیسم توضیح داده شده است.»
با فرو ریختن هژمونی غرب، اما این سؤال مهم مطرح است که خلاء تولیدشده در این فضا، چگونه پر خواهد شد؟ در عرصه سیاسی، تولد جهان چندقطبی و شکلگیری نوعی جدید از توازن قوا، پاسخ آشنایی است که طی چند دهه اخیر توسط نظریه پردازان مختلف بدان توجه داده شده است.
در عرصه فرهنگ، اما عموما سخنان درگوشیتر و بیسر و صداتر گفته میشوند. مرور برخی گزارشهای مستند مراکز غربی، اما شاید کمکی به توضیح این وضعیت باشد. به گزارش مرکز تحقیقاتی «پیو» در آمریکا، اسلام در حال حاضر بیشترین رشد را در قیاس با سایر ادیان جهان دارد. در حال حاضر حدود 1,8 میلیارد نفر مسلمان در جهان وجود دارد که تقریباً یکچهارم جمعیت جهان را تشکیل میدهند و اسلام دومین دین بزرگ از لحاظ تعداد پیروان بعد از مسیحیت محسوب میشود. با این حال، تخمین زده میشود در اواسط قرن 21 (بین سالهای 2050 تا 2070)، اسلام پرجمعیتترین دین جهان شود. نکته قابل توجه، گسترش روزافزون اسلام در قاره اروپا است که در این تحقیقات پیشبینی شده سهم جمعیت مسلمان اروپا به طور مستمر افزایش یافته است و در دهههای آینده هم این رشد ادامه خواهد داشت.
بخش دین و زندگی عمومی مؤسسه پژوهشی پیو عنوان میکند: اسلام پرسرعتترین دین در حال رشد در اروپا است و تعداد مسلمانان اروپا در 30 سال گذشته سه برابر شده است. از نیمه سال 2010 تا نیمه 2016 سهم مسلمانان اروپا یک درصد افزایش یافته و از 3,8 درصد (19,5 میلیون نفر) به 4,9 درصد (25,8 میلیون نفر) رسیده است و پیشبینی میشود که جمعیت مسلمانان اروپا تا سال 2050 به حدود 60 میلیون نفر برسد و حدود 11,2 درصد و حتی بیشتر از کل جمعیت اروپا را تشکیل خواهند داد. بنابر پیشبینی مؤسسه پیو در سال 2011، رشد جمعیت مسلمانان در کشورهای اصلی این قاره همچون فرانسه، آلمان، انگلیس و ایتالیا بیشتر از سایرین بوده و بیتردید یکی از دلایل اهانتها و بیحرمتیها به ارزشهای اسلامی در این کشورها، همین رشد فزاینده اسلام است. برای مثال طبق گزارش روزنامه لوفیگارو، در فرانسه حدود 30 تا 50 هزار تازهمسلمان وجود دارد. بیشتر مسلمانان فرانسه شهروند فرانسویاند و اسلام دومین دین بزرگ این کشور است. در انگلستان هم بنابر گزارش روزنامه ایندیپندنت، تعداد بریتانیاییهایی که به دین اسلام میگروند در چند دهه اخیر دو برابر شده است و سالانه حدود 5 هزار نفر مسلمان میشوند.
در چنین فضایی، آنچه میتواند به عنوان کاتالیزور فرآیند کنونی عمل کرده و تکمیلکننده چرخش بشریت در پیچ تاریخی کنونی باشد، اما چیست؟ پرواضح است که پاسخ، باید قدرت عظیمی در خنثی کردن چند دهه «اسلام هراسی» به عنوان بزرگترین راهبرد جهان غرب در برابر دنیای اسلام داشته باشد. مسئله دیگر اینکه تعلق به فرد یا گروه یا مذهب و فرقه و حتی دین خاصی نداشته باشد و به قولی، جذابیتی بینالمللی تولید کرده باشد تا توانایی ارتباط با تمام بشریت در جوامع مختلف را داشته باشد. چنین قابلیتهای منحصر به فردی، مطابق نظر بسیاری از کارشناسان عرصه فرهنگ و رسانه، در راهپیمایی بزرگ اربعین، جمع است. بزرگترین راهپیمایی مسالمتآمیز جهان که یکپارچه عشق و صلح و ایثار و انسان دوستی است و برای هر انسانی با هر دیدگاه، دین، مذهب و آئینی جذاب است.
آیتالله قرهی، کارشناس مسائل فرهنگی و از اساتید برجسته اخلاق در همین زمینه میگوید: «نکته اول در مورد اربعین این است که اربعین حسینی (ع) فقط به عنوان یک عزاداری نیست. اربعین امام حسین (ع) و حتی راهپیمایی اربعین-که ما میبینیم میلیونها نفر از ادیان مختلف در این راهپیمایی شرکت میکنند، نماد و نمود صلح و دوستی اسلام است؛ لذا شما میبینید که چهاندازه موکبهای خدماترسانی متعدد و بیشماری در این مراسم برپا میشود. این موکبها از مردم پذیرایی میکنند. حتی عاجزانه برخورد میکنند و التماس میکنند که از آنها پذیرایی کنند. پای خستگان پیموده راه را میمالند و شستوشو میدهند و البته به این کار افتخار میکنند. افرادی که برای خودشان کسی هستند، اما این را برای خودشان فخر میدانند که این کار را انجام دهند. این در حقیقت رساندن پیام اسلام ناب است. پیام اسلام ناب، دوستی و رفاقت است. اسلام محبت، اسلام وحدت و اسلام یگانگی است. اسلامی که کوچک و بزرگ باهم مهربان هستند. اسلامی که نشان میدهد همه همدیگر را دوست دارند و نسبت به یکدیگر عشق میورزند. اینها همه به برکت وجود مبارک اباعبداللهالحسین (ع) شکل میگیرد.»
آیتالله قرهی میافزاید: «طبیعتاً این اسلام در مقابل اسلام تکفیریها قرار میگیرد. چون که اسلام آنها که اسلام نیست. بلکه این نفوذ صهیونیسم است که باعث میشود وقتی نمیتوانند اصل دین را ازبین ببرند با نفوذ و شکلدهی اسلام آمریکایی؛ اسلام قلابی دروغین را جایگزین اسلام ناب محمدی (ص) کنند. اما اربعین تمام این دروغها را از بین میبرد. اربعین تمام این جنگها و تمام این فتنههایی که در آخرزمان به وجود آمده از جمله داعش و امثال اینها که تکفیریها به وجود آوردند را خنثی میکند. در اربعین انسانها به دنبال دوستی و صلحاند. انسانها به دنبال عدالتاند.
انسانها به دنبال وحدتاند، انسانها به دنبال عشق ورزی به یکدیگر هستند. این مطالب را به خوبی میتوان در موکبهای قبل از ورود به کشورعراق دید. این از خصوصیات اربعین است که مرزها را از بین میبرد. کسی متعلق به هیچ جا نیست. همه باهم میشوند و وحدت به وجود میآید، وحدت اقوام، وحدت ملل، وحدت ادیان. همه یک دین الهی میشوند. در هیچ مکتبی، در هیچ جایگاهی و در هیچ مسئله اجتماعیای-حتی حج- اینقدر وحدت نمیبینیم. در اینجا حتی دیگران هم که دینی غیر از دین اسلام دارند میتوانند ورود کنند و اگر نذری دارند بدهند یا از نذرها بهرهمند شوند. پس اربعین نماد صلح دوستی و نمایانگر وحدت است.» این در حالی است که طبق گزارش خبرگزاریهای داخلی، مسئول بخش موکبها در عراق، اعلام کرده است که در اربعین امسال ۱۲ هزار و ۵۰۰ موکب، تنها در شهر کربلا برپا شده که حدود ۳۰۰ موکب به کشورهای دیگر اختصاص داشته است. فلسطین، ایران، هند، پاکستان، نیجریه، سوئد، هلند، آلمان و چین از جمله کشورهایی بودند که امسال در کربلا موکب داشتند.