کبه گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، تاب «خروج از سایه» روایتی از اقدامات گروهک تروریستی کومله منتشر شد. این کتاب روایتی از چگونگی شکلگیری گروهک کومله و فعالیتهای خرابکارانه این گروهک تروریستی و اعضای آن در جریان ماههای نخستینِ پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.
کتاب حاضر از معدود کتابهایی است که بهطور خاص و متمرکز به موضوع این گروهک جنایتکار در جریان غائله کردستان و نحوه تعارض و مقابله آنها با حکومت نوپای اسلامی پرداخته است. نویسنده در این کتاب سعی دارد تا در کنار پرداختن به فعالیتهای کومله و رابطه آن با دیگر گروههای حاضر در صحنه ناآرامیهای کردستان، تصویری هم از اوضاع آن مناطق در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ارائه نماید.
در این کتاب تلاش شده تا از درون ساختار محافل کومله به تشکیلات آن در سال اول پس از پیروزی انقلاب نگاهی بیندازیم. به همین منظور ابتدا با تکیه بر مصاحبهها، کتابها و خاطرات شفاهی و نشریات داخلی که خود کومله آنها را منتشر کرده، ماجراهای مربوط به کموله بررسی شده است.
در فصل اول کتاب، نویسنده ابتدا به طور کلی نگاهی به سیر حرکت جریانهای غالب چپ در ایران به خصوص در کردستانات دارد سپس به مرور به وقایعی که منجر به جدایی محافل چپی شده است میپردازد. در انتهای این فصل نیز ارتباط بین محافل اولیه کومله که تمام اعضای آن کرد بودند با کردهای عراق و رابطۀ آنها با اتحادیه میهنی عراق و جلال طالبای بررسی شده است.
در فصل دوم به موضوع بازسازی و ایجاد ارتباط بین محافلی پرداخته شده که پیشتر ا هم ارتباط مستقیمی نداشتند. این موضوع پس از آزادی چند تن از بنیانگذاران آینده کومله در تابستان ۱۳۵۷ و تشکیل کنگره اول کومله رخ داد. این محافل تا مدتها و تازمانی که گروهی به نام سازمان زحمتکشان کردستان اعلام موجودیت کند، تحت عناوین مختلف دیگر و به صورت مشتت فعالیت میکردند.
در فصل سوم که عمدتا بازه زمانی پس از پیروزی انقلاب را بررسی مینماید، روند اعلام موجودیت محافظهکارانه سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران روایت میشود. در این مدت نیز کومله به شدت از نارضایتی مردم ستمدیده کردستان به نفع خود بهره میبرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «حرکت بعدی کومله، برنامهریزی برای تصرف پادگان سنندج بود. این مقطع زمانی که به دوران نبرد پادگانها و پاسگاهها معروف شده، برای کومله و دمکرات از اهمیت بالایی برخوردار بود. هرچند، حزب دمکرات کردستان ایران در مورد تصرف و غارت پادگان مهاباد پیشدستی کرده و کومله را فریب داده بود، اما حوزۀ سنندج برای فعالیت کومله، حوزۀ بزرگتر و مهمتری بود. از یک طرف، پادگان سنندج وسعت زیادی در سطح یک لشگر داشت، در حالی که گنجایش پادگان مهاباد تنها یک تیپ بود؛ از طرف دیگر، کومله، خود را برای در دست گرفتن قدرت در جنوب کردستان مستحقتر میدانست و شهر سنندج و مریوان را دارای جایگاه مهمی در حیات سیاسی و نفوذ اجتماعی خود میپنداشت.»