گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی و ایادی وابسته به آنها در داخل و خارج همواره از هر اتفاقی سوء استفاده میکنند تا کشور را به آشوب بکشانند و امروز نام مهسا امینی به اسم رمز و آشوب در ایران تبدیل شده است.
فوت مهسا امینی اتفاق ناراحت کنندهای بود و با واکنشهایی از سوی کارگزاران نظام و افراد و جریانهای سیاسی اعم از اصول گرا و اصلاح طلب و نقد رویههای گشت ارشاد در برخورد با افراد بدحجاب و ناکارامدی نهادهای متولی عفاف و حجاب همراه بود؛ اما این اتفاق از زمانی که ضد انقلاب تلاش کرد تا با سوءاستفاده از احساسات و عواطف مردم جهت اعتراضات را به سمت اهداف و منافع خود تغییر دهد رنگ و بوی خشونت گرفتند به گونهای که امروز شاهد تجمعات، آشوبها و اغتشاشاتی هستیم که در آن سوی مرزها و از طریق رسانههای معاند و شبکههای اجتماعی مدیریت میشوند.
با این اوصاف «خبرگزاری دانشجو» به منظور بررسی پشت پرده اغتشاشات اخیر، بررسی عملکرد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و روسای دانشگاهها در مواجه با تجمعات دانشجویی و بررسی عوامل موثر در دامن زدن به اعتراضات اخیر اتفاقات با محسن نراقی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی و امیرمحمد کولانی، دبیر کل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به گفتگو پرداخته که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید.
دانشجو: به نظر شما اعتراضاتی که امروز در سطح جامعه و دانشگاهها شاهد آنها هستیم در واکنش به فوت خانم مهسا امینی است و یا به صورت سازماندهی شده اتفاق افتادند؟
نراقی: من اینطور تحلیل نمیکنم که این اتفاقات صرفا مرتبط با خانم امینی بوده و یا خانم امینی صرفا یک بهانه برای شکل گیری اعتراضات بوده. معتقدم ما نمیتوانیم در این رابطه تحلیل صفر یا صدی ارائه کنیم. طبعا با بازنمایی این ماجرا از سوی رسانهها و از طرفی با دروغ پردازیهای رسانههای بیگانه و حتی رسانههای داخلی و افراد شاخص ممکن است برخیها بر اساس روایت دروغی که منتشر شد از فوت خانم امینی متاثر شده و در صف معترضین قرار گرفته باشند؛ اما اگر بخواهیم به صورت کلانتر به ماجرا نگاه کنیم متوجه میشویم که یک سناریوی خارجی از سوی دشمن طراحی شده و هدف آن هم توقف حرکت جمهوری اسلامی و یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب تضعیف ایران قوی بوده است. معتقدم مسئله خانم امینی بهانهای شد تا دشمن با طراحی یک سناریو و موج سواری روی اعتراضات پیاده نظام خود را که عده قلیلی هم هستند به میدان بیاورد و اغتشاشاتی را رقم بزند.
در کنار موج سواری رسانههای بیگانه و دشمن، موضع گیریهای عجولانه و غلط برخیها نظیر روحانیون و افراد شاخص که ما انتظار چنین موضع گیریهایی از آنها را نداشتیم به روایت دروغ دشمن ضریب بخشید و این موضع گیریها نیز زمانی صورت گرفت که آنها هنوز از ماجرای فوت خانم امینی به طور کامل مطلع نبودند؛ و جالب اینجاست که این افراد پس از روشن شدن ابعاد ماجرا با انتشار گزارش پزشکی قانونی و اذعان پدر خانم امینی به بیماری زمینهای دخترش حاضر به عذرخواهی نشدند.
حتی در مورد ماجرای فوت دانش آموز اردبیلی هم شاهد موضع گیریهای برخی از فوتبالیستها مانند علی دایی بودیم؛ اما اکنون که ابعاد این ماجرا نیز مشخص شده بازهم این افراد حاضر به عذرخواهی نیستند. آقای دایی فرزند اردبیل است و به عنوان یک ورزشکار محبوب و دوست داشتنی میتواند به اردبیل برود و به بررسی موضوع بپردازد. با این اوصاف اگر ادعای او درست باشد قطعا باید از سوی مراجع مختلف بررسی و اگر قصوری صورت گرفته با عاملان آن برخورد شود؛ اما اگر ادعای آقای دایی غلط بوده عذرخواهی کند. چون اعلام چنین مواضعی برای کشور هزینه دارد و ممکن است برخیها عزیزان خود را در اغتشاشات و شلوغیها از دست بدهند.
مسئلهای که وجود دارد این است که برخیها اعم از سلبریتیها یا از سر جهل و ناآگاهی و یا از سر عناد و یا حتی دلسوزی به دروغهای دشمن اعتماد کرده وبا موضع گیریهای عجولانه خود هم به ماجرای فوت خانم امینی ضریب دادند و هم در پازل دشمن بازی کردند و البته برخیها نیز در این ماجرا در جهت اهداف دشمن قدم برداشتند. به هر روی ما امروز با یک جریان معاند و دشمن مواجه هستیم که مستقیم در چشم ما نگاه میکند و دروغ میگوید و هیچ ابایی هم از دروغ گفتن در مورد اینکه چند نفر در زندان اوین کشته شده اند و یا برای فلان دختر چه اتفاقی افتاده است، ندارد. با این اوصاف انتظار این است افرادی که به موضع گیریهای عجولانه پرداختند بعد از عیان شدن دروغهای دشمن، در موضع گیریها و تصمیم گیریهای جدید خود دقت کافی را داشته باشند.
بنده محیط دانشگاه و جامعه را خیلی از هم منفک نمیکنم. از این رو همانطور که در فضای جامعه عدهای به خاطر بازنمایی دشمن از فوت خانم امینی متاثر شدند و به صف معترضین پیوستند در فضای دانشگاه نیز چنین اتفاقی افتاده است، اما در محیط دانشگاه نیز دشمن به موج سواری روی اعتراضات پرداخت چرا که دانشگاه مبداء تحولات است و این بدان معناست که دشمن زمانی میتواند اغتشاشات و آشوبها را در سطح جامعه پیش ببرد که بتواند این فضا را با کمک پیاده نظام خود در سطح دانشگاه رقم بزند تا به نظام اسلامی آسیب بزند؛ البته مردم باید بدانند که این آسیب زدن صرفا به آسیب زدن به حاکمیت محدود نمیشود بلکه به اقتصاد هم آسیب میرساند، چون دشمن سناریوی کلانی را برای تضعیف کشورمان ترسیم کرده است.
در فضای دانشگاه راه حل صحیح برای بیان اعتراض وجود دارد؛ اما جریانی که نمیخواهد اعتراضات از مسیر صحیح پیش برود به سوء استفاده از تجمعات پرداخت به گونهای که در همان مواجهه اول متوجه میشویم که مسئله برخی معترضین که از الفاظ رکیک استفاده میکردند و یا به هو کردن اساتید و دانشجویانی که آنها را همراهی نمیکردند، میپرداختند؛ اصلا خانم امینی نبوده و معلوم است که این جریان اندک از سوی جریان دیگری جهت دهی میشوند و شاید خودشان هم ندانند که در چه پازلی بازی میکنند.
اتفاقی که در صحن دانشگاه افتاده این است که مسئله معترضین فوت خانم امینی نبوده بلکه مسئله دشمنی جریان معاند با جمهوری اسلامی است که هر از چند گاهی مسئلهای را دستاویز قرار میدهد تا بتواند ضربه خودش را بزند و امروز بهانه آنها خانم امینی است و متاسفانه در این رابطه نیز اتفاقات غم انگیزی در سطح دانشگاهها رخ داد و این در حالی است که دانشگاه محل علم و پیشران بودن جامعه است. با این اوصاف ما در صحن دانشگاه شاهد بودیم که عدهای بی مهابا در حضور استاد، کارمند و دانشجو کارهایی را انجام دادند که نه تنها دون شان فضای نخبگی دانشگاه بوده بلکه در جامعه هم مذموم هستند.
ما از ابتدا شاهد بودیم که عدهای امنیت روانی دانشگاه را از بین بردند و فضای تحریم کلاسها را راه انداختند و هر کسی هم که آنها را همراهی نمیکرد او را هو میکردند. مضاف بر این ما شاهد تحریم کلاسهای مجازی از سوی این جریان بودیم به گونهای که هر کسی که در کلاسهای مجازی شرکت میکرد او را ریپورت و بلاک میکردند. با این اوصاف باید پرسید که شعار آزادی این جریان چه تناسبی با اقدامات آنها دارد؟ البته تعداد افرادی که این اتفاقات را رقم زدند روزبه روز دارد کمتر میشود، چون برخیها که از روی احساسات با این جریان همراهی کردند متوجه شدند که همراهی آنها به منزله بازی کردن در زمین دشمن و تجزیه کشور است، چون در پی این اتفاقات بود که ما شاهد وقایع سیستان و بلوچستان و کردستان بودیم.
کولانی: فوت خانم مهسا امینی جرقهای برای شکل گیری وقایع اخیر بود، اما مسئله دیگری که وجود دارد این است که جامعه ما در طول یک دهه اخیر شاهد یکسری فشارها و تنگناها خصوصا در بحث اقتصادی بوده یعنی یکسری زمینهها برای بروز نارضایتی حداقل در یک دهه اخیر وجود داشته است؛ البته بخش بزرگی از مردم ما راه حل رسیدگی به این نارضایتیها را در کف خیابان نمیبینند.
همان طوری هم که رهبر معظم انقلاب اخیرا اشاره کردند یکسری اقدامات، کنشها و واکنشها از جانب جمهوری اسلامی چه در داخل کشور و چه در منطقه و جهان رخ داده که در همین راستا استکبار جهانی خود را ملزم به پاسخگویی میداند؛ از این رو استکبار از هر فرصتی استفاده میکند تا ضربه خودش را بزند. با این اوصاف اینکه بخواهیم بگوییم اعتراضات صرفا به خاطر خانم مهسا امینی بوده خیر اینطور نبوده و ریشههایی اعم از ریشههای اقتصادی و اجتماعی نیز داشته است.
ما در دهه ۹۰ شاهد نوعی ازمدیریت بودیم که مردم را نسبت به آن چیزی که از نظام چه در بعد اقتصادی و چه در بعد اجتماعی انتظار داشتند بدبین میکرد. معتقدم از سال ۹۱ یا ۹۲ تا سال ۱۴۰۰ نارضایتیهایی در جامعه تنلبار و انباشت شده و این نارضایتیها در مواقعی هم مثل سالهای ۹۶ و ۹۸ بروز پیدا کرده، اما در شرایط امروز بعد از گذشت سه سال از شیوع ویروس کرونا و بسته بودن مراکزی مثل دانشگاهها و مدارس حادثهای مانند فوت خانم مهسا امینی باعث شده تا این نارضایتیها به کف خیابان کشیده شود.
قطعا دشمن به دنبال استفاده از شرایط موجود است. با این وجود اگر ما بخواهیم بگوییم دشمن در دامن زدن به اعتراضات کارهای نبوده و اعتراضات صرفا جنبه مردمی داشته و یا صرفا بخواهیم بگوییم معترضین همگی از طرف سرویسهای خارجی یا معاندین تحریک شده اند این نوع نگرش ساده اندیشی است. معتقدم در جریان اعتراضات اخیر یک سری ریشههای نارضایتی در کشور وجود داشته، اما دشمن با استفاده از تمام ظرفیتهای خود اعم از گروههای تروریستی و نفوذیها و خائنین به کشور ضمن تامین مالی این گروهها به انجام حمایت های، رسانه ای، سیاسی و بین المللی از آنها پرداخته است.
کار دشمن، دشمنی است و انتظار دیگری از آن نمیتوان داشت. با این اوصاف ما امروز شاهد این هستیم که دشمن با همه قوا به میدان آمده و تمام ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را فعال کرده است. البته علی رغم وجود نارضایتی گسترده و جدی در بین بخشهایی از جامعه، اما مردم صف خود را از اغتشاشگران جدا کرده اند؛ مثلا در تهران اگر اغتشاشی در خیابان صورت میگیرد کسی با اغتشاشگران همراهی نمیکند. یعنی ما بیشتر یک جمعیت محدود، اما با خشونت بالا را مشاهده میکنیم که قطعا صف آنها از مردم جداست.
مسئلهای که وجود دارد این است که مردم ما خواهان آرامش هستند، چون این را مسئله را درک میکنند که پیشرفت اقتصادی و اصلاحات در فضای آرام رقم میخورد به همین دلیل آنها به صف اغتشاشگران نپیوستند؛ البته به مرور هم شاهد هستیم که هر چه قدر اغتشاشات رادیکالتر و خشنتر میشود باز هم از جمعیت اغتشاشگران کاهش مییابد و این بدان معناست که که برخیها ترجیح میدهند اعتراض خود را با این سطح از خشونت بیان نکنند.
دانشجو: شما اشارهای به زمینههای بروز نارضایتیها کردید با این وجود چند ماه پیش حذف ارز ترجیحی میتوانست تلنگری برای شکل گیری اغتشاشاتی مانند اغتشاشات سالهای ۹۶ و ۹۸ که رنگ و بوی معیشتی داشتند، شود؛ اما این اتفاق نیفتاد به نظر شما چه عواملی باعث شد تا در مهر ماه ۱۴۰۱ شاهد اغتشاشاتی از جنس یک مسئله مدنی باشیم؟
کولانی: حتما همه یادشان است که در ماجرای حذف ارز ترجیحی نیز دشمن طراحیها و کارهای رسانهای را انجام داده بود؛ اما دولت طی یک اقدام قابل تقدیر با مردم صحبت کرد و ضمن اختصاص بستههای حمایتی، یارانهها را نیز افزایش داد و مبالغی را هم به حساب سرپرستان خانوار واریز کرد که قابل برداشت نبود؛ ولی نهایتا این مبالغ قابل برداشت شد.
با این اوصاف انجام چنین اقداماتی موجب شد تا جو روانی خصوصا در بین طبقات فرودست شکسته شود. مضاف بر این پیش از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی از مدتها قبل بحث در این رابطه مطرح بود پس حداقل یک آمادگی در بین مردم و جنبش دانشجویی وجود داشت؛ اما در جریان فوت خانم امینی شاهد حمایت شدید رسانههای غربی از اعتراضات بودیم به گونهای که در فضای مجازی هم حقیقیها و هم رباتها به شدت در حال فعالیت هستند تا جایی که بیشترین برچسبها در طول تاریخ فضای مجازی مربوط به اعتراضات اخیر بوده است.
در قضیه متروپل هم باز این احتمال وجود داشت که یک حرکتی شکل بگیرد؛ کما اینکه در خوزستان شکل گرفت؛ اما به سرانجام نرسید. تا اینکه فوت خانم مهسا امینی به یک نماد تبدیل شد؛ چرا که خانم امینی جز اقلیتهای مذهبی بود، کرد بود، جوان بود و از طرفی نیز بحث حجاب در میان بود و این مسائل دست به دست هم داد تا با توجه به حساسیتهای روانی که نسبت به گشت ارشاد شکل گرفته بود احساسات برخیها تحریک شود و با بازگشایی دانشگاهها شاهد وقوع یک تلاطم در جامعه باشیم.
دانشجو: با توجه به هتاکیها و اتفاقات تلخی که از سوی برخی از دانشجویان در برخی دانشگاهها شاهد آنها بودیم آیا صرف دانشجو بودن برای دانشجو در مقابل قانون مصونیت ایجاد میکند؟
نراقی: طی این مدت شاهد وقوع اتفاقات غم انگیزی در سطح دانشگاهها و بازداشت تعدادی از دانشجویان بودیم. معتقدم اگر کسی مرتکب تخلفی میشود باید متناسب با تخلفش با او برخورد شود. از این رو ما نباید به خاطر خاص بودن یک قشر برای آن قشر مصونیت ایجاد کنیم؛ مثلا اگر یک استاد دانشگاه و یا دانشجو در سطح دانشگاه مرتکب تخلف شدند همانطور که با بنا و قصاب متخلف برخورد میشود باید با آنها نیز برخورد شود با این تفاوت که اگر در سطح دانشگاه تخلفی صورت میگیرد سازوکارهای دانشگاه از جمله کمیته انضباطی باید مسئله را حل کند؛ البته ممکن است عدهای از دانشجویان نسبت به یک اتفاق معترض باشند معتقدم دانشجوی معترض متخلف نیست، اما عدهای در سطح دانشگاه مرتکب تخلف میشوند و امنیت روانی دانشجویان را تهدید میکنند و با به کار بردن الفاظ رکیک فضای دانشگاه را متشنج میکنند. با این اوصاف باید از طریق سازوکارهای دانشگاه با این تخلفات برخورد شود.
اینکه میگویم باید با سازوکارهای دانشگاه با دانشجویان متخلف برخورد شود منظور ستاره دار کردن دانشجویان نیست، چون ممکن است پس از گفتگو با این دانشجویان از طریق ساختار فرهنگی و یا ساختار نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شبهات ذهنی این افراد برطرف و آنها متوجه اشتباهشان شوند. معتقدم بسیاری از مسائل در سطح دانشگاه را میتوان با گفتگو حل و فصل کرد و اصلا نیاز نیست کار به برخورد جدی با دانشجویان بکشد؛ از این رو دانشگاهها باید به سمتی حرکت کنند که بتوانند مسائل را از طریق سازوکارهایی که دارند حل کنند و اگر این اتفاق نیفتد اینجاست که کار به برخورد نهادهای امنیتی با دانشجویان متخلف در بیرون از محیط دانشگاه و ورود دستگاه قضایی میکشد و این در حالی است که اگر این مسائل در درون ساختار دانشگاه حل شوند اصلا کار به اینجا نمیکشد.
امروز اگر میبینیم تعدادی از دانشجویان بازداشت شده اند دلیلش این است که دانشگاه نتوانسته مسئله را در درون خودش حل کند و این یک ضعف است. از طرفی، چون ساختار فرهنگی دانشگاه، وزارت علوم و تشکلهای دانشجویی نتوانسته اند بستر گفتگو و کرسیهای آزاداندیشی را فراهم کنند در جریان وقوع اتفاقات اخیر مقصرند؛ البته اکنون نیز دیر نشده و ما میتوانیم برای کنترل فضای دانشگاه اقدامات بازدارنده را در پیش بگیریم.
از سوی دیگر امروز شاهد این هستیم که برخی از اساتید به جای اینکه کمک کنند تا فضای تعقل بر دانشگاه حاکم شود خودشان آتش بیار معرکه میشوند و دانشجو را تحریک میکنند تا سر کلاس نیاید و یا دانشجویان را تحریک میکنند تا اگر کلاسی برگزار شد اجازه ندهند استاد و دانشجو سر کلاس بروند. معتقدم وزارت علوم و وزارت بهداشت در حل این ماجرا خیلی میتوانند موثر باشند و اگر این دو خوب عمل کنند کار به نهادهای بیرون از دانشگاه کشیده نمیشود.
ما یک موقع با دانشجویانی مواجه هستیم که نسبت به یک ماجرایی معترض هستند از نظر ما حساب این دانشجویان با دانشجویانی که در صحن دانشگاه دست به اغتشاش میزنند و امنیت روانی دانشگاه را به هم میریزند متفاوت است. از طرفی کسی هم که امنیت روانی دانشگاه را به هم میریزد با کسی که خلاف امنیت ملی عمل میکند حسابش جداست. مثلا یک موقع دانشجویی در سطح دانشگاه یک اقدام ساختارشکنانه انجام میدهد خب با این دانشجو باید از طریق سازوکار دانشگاه برخورد شود، اما در مقابل افرادی هستند که چه در داخل فضای دانشگاه و چه خارج از آن به دشمن برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی کمک میکنند اگر چه تعداد این دانشجویان هم شاید خیلی معدود باشد، اما این افراد هم نباید صرف دانشجو بودن مصونیت داشته باشند. معتقدم اگر دانشجوی شریف بودن مصونیت ایجاد میکرد مریم رجوی هم، چون دانشجوی این دانشگاه بوده پس باید مصونیت داشته باشد. با این اوصاف هر کسی که خلاف امنیت ملی عمل میکند و به مردم ضربه میزند باید متناسب با تخلفی که مرتکب شده با او برخورد شود.
در جریان اتفاقات اخیر در سطح دانشگاهها شاهد این بودیم که مکررا از معترضین دعوت به گفتگو میشد، اما در اکثر دانشگاهها آنها حاضر به گفتگو نمیشدند و اینها محل سوال است. به هر روی دانشگاه محلی است که مسائل در آن باید با اندیشه، فکر و تخاطب نظر حل شوند و قطعا در چنین فضایی هیچ مسئلهای با نزاع و درگیری حل نخواهد شد؛ البته یکی از دلایلی که معترضین برای رد درخواست گفتگو مطرح میکنند این است که میگویند از طرف دانشگاه با ما برخورد میشود. من نمیدانم کسی که میآید و در صحن دانشگاه رکیکترین الفاظ را به کار میبرد و شنیعترین اقدامات را انجام میدهد چرا آنجا نگران برخورد دانشگاه با خودش نیست، اما اینکه بیاید در یک فضای منطقی حرفش را بزند نگران برخورد دانشگاه با خودش است. این چه تناقضی است.
معتقدم اگر ما بخواهیم با دانشجویانی که تحت تاثیر احساسات خود به جمع معترضین پیوستند گفتگو کنیم آنها کم کم حاضر به گفتگو میشوند، اما جریانی که تجمعات را جلوداری میکند اصلا حاضر به گفتگو نیست و این اتفاق عجیبی است که این افراد چرا در سطح دانشگاه حاضر به انجام گفتگو نیستند. به هر روی بستر گفتگو از سوی تشکلهای دانشجویی فراهم شده اگر چه معترضین حاضر به گفتگو نشدند. معتقدم از این به بعد دانشگاه باید به فکر این باشد که بستر گفتگو را با وجود ساختارها در دانشگاه برای سایر دانشجویان فراهم کند. مثلا در ساختار عمومی دروس دانشگاهها به مسئله حجاب، زن و آزادی پرداخته میشود، اما چرا متولیان امر و اساتید به این سمت نمیروند که از ظرفیت این دروس در کلاسهای درس برای ایجاد بستر گفتگو استفاده کنند تا بتوانیم اتفاقات بهتری را رقم بزنیم.
کولانی: دانشگاهها به دلیل شیوع ویروس کرونا حدود دو سه سال تعطیل بودند و این بدان معناست که دانشجویان با یک انباشت انرژی مواجه بوده اند. پیش از شیوع کرونا کسانی که دانشگاه حضوری را درک کرده اند متوجه اند که تجمعات و اعتراضات گاه و بیگاه خصوصا در روز دانشجو شکل میگرفته، اما در دوران شیوع کرونا ما این اعتراضات و تجمعات را نداشتیم و همین مسئله باعث یک انباشت انرژی شده است. مضاف بر این ما طی این مدت که دانشگاهها مجازی بوده اند یک تغییر نسلی هم داشته ایم یعنی دهه هشتادیها وارد دانشگاه شدند. از خصوصیات دهه هشتادیها این است که به مراتب سختتر اقناع میشوند و مطالبات و روحیات آنها نسبت به دانشجویان دهه هفتادی متفاوت است؛ پس این تغییر نسلی نیز منجر به این شده که یک فضای ویژه در کنار انباشت ناشی از مجازی بودن کلاسها در داخل دانشگاه شکل بگیرد.
قطعا اعتراض در فضای دانشگاه با کف جامعه فرق دارد؛ چون آن کسی که در کف خیابان حضور مییابد ممکن است از هر طبقه و قشری باشد؛ اما در محیط دانشگاه حداقلش این است که دانشجویان از بعد علمی، فرهنگی و اجتماعی برخوردار هستند با این اوصاف به نظر بنده دانشگاه فضای بدی نیست که دانشجویان در آنجا مطالبات خود را به شکل قانونی و هنجارمند مطرح کنند.
دانشجو در چارچوب قانون و نه خارج از آن نسبت به خیلی از مسائل مصونیت دارد. در مورد رهبری و دیگر مسئولان سیاسی و اجرایی کشور نیز یک چارچوب قانونی وجود دارد و آنها نیز اجازه عدول از این چارچوب را ندارند. با این اوصاف در جریان اعتراضات اخیر در سطح دانشگاهها به ویژه در سطح دانشگاه شریف هنجارشکنیهایی صورت گرفت و شعارهای داده شد که در شان انسان نبودند چه برسد که این انسان دانشجو باشد.
متاسفانه اخیرا شاهد بودیم در دانشگاه شریف شعارها داده شد که برای خیلیها مایه افسوس بود از این جهت که چرا برخی از دانشجویان این دانشگاه اصلا چرا باید به چنین کلماتی فکر میکنند. معتقدم این هنجارشکنیها از طرف بدنه دانشگاه و دانشجویان نیز قابل قبول نیستند و ما نمیتوانیم برای این دانشجویان مصونیتی قائل شویم؛ البته فضای دانشگاه فضای خشونت نیست، اما فضای هنجارشکنی، توهین به مقدسات و توهین به اعتقادات دیگران هم نیست.
تجمعات دانشجویی در دانشگاهها با حضور دو طیف از دانشجویان شامل دانشجویان انقلابی و غیرانقلابی برگزار میشوند با این اوصاف باید ببینیم که دانشجویان انقلابی و غیرانقلابی در این تجمعات چگونه برخورد میکنند و این مسئلهای است که باید قابل توجه قرار بگیرد. به هر روی بنده معتقدم ما در صحن دانشگاه مصونیتی برای زیر پا گذاشتن اخلاق و قانون نداریم.
دانشجو: با توجه به برگزاری تجمعات دانشجویی در دانشگاه های مختلف در مجموع عملکرد روسای دانشگاهها، وزارت علوم و وزارت بهداشت را در رویارویی با این تجمعات چگونه ارزیابی میکنید؟
نراقی: در مسئله دانشگاه شریف ما شاهد این بودیم که دانشجویان انقلابی مدام معترضین را به گفتگو و برگزاری تریبون آزاد دعوت میکردند، ولی معترضین نه تنها حاضر به گفتگو نشدند؛ بلکه روزبه روز شعارهایشان رادیکالتر و توهین هایشان تندتر شد. با این اوصاف بنده نمیدانم چرا از نحوه واکنش به معترضین دانشگاه شریف به عنوان اتفاقات فجیع تعبیر میکنند، چون وقتی فیلمها را که میبینیم بابت اتفاقاتی که از سوی برخی معترضین رقم خورد و به واسطه الفاظ رکیکی که داده شد و اتفاقات شنیعی که رخ داد باید به حال دانشجو و دانشگاه گریه کرد. ما در دانشگاه شریف که باید نماد عقلانیت و عصاره نخبگان باشد شاهد اتفاقاتی بودیم که اگر صدای آن را بشنویم تنها جایی که به ذهنمان نمیرسد که این اتفاقات افتاده، دانشگاه است.
در جریان وقایع دانشگاه صنعتی شریف دشمن برای رسیدن به اهداف خودش به این وقایع ضریب داد و مدعی شد که نیروهای امنیتی وارد صحن این دانشگاه شده اند، اما با پیگیریهایی که ما انجام دادیم اصلا چنین اتفاقی نیفتاده است. از این رو سوال بنده این است که اگر نیروهای امنیتی وارد دانشگاه شریف شده اند و یا دانشجویان مورد ضرب و جرح قرار گرفته اند پس چرا یک فیلم از این اتفاقات در فضای مجازی منتشر نشده است؛ البته صرفا یک فیلم از فضای یک پارکینگ منتشر شده که خارج از دانشگاه قرار داد و بخشی از آن پارکینگ عمومی است.
در جریان اتفاقات دانشگاه صنعتی شریف شاهد حضور وزیر علوم در این دانشگاه بودیم. معتقدم با ورود وزیر علوم به این ماجرا یا رئیس دانشگاه در حل مسئله ناتوان بوده و یا قصور کرده و این بیانگر یک ضعف است؛ چون با حضور وزیر علوم این مسئله حل شد و دانشجویان توانستند از دانشگاه خارج شوند؛ البته ممکن است به واسطه اعتراضات و اغتشاشات بیرونی خیابانهای اطراف یک دانشگاه شلوغ باشند در چنین وضعیتی نیروی انتظامی موظف است شلوغیها را کنترل کند و امنیت را به منطقه بازگرداند از این رو ممکن است در حین انجام این ماموریت دانشجو، دانش آموز و مردم عادی در حال تردد باشند، ولی قطعا این افراد برای پلیس قابل شناسایی نیستند پس شاید در بیرون از دانشگاه بازداشت دانشجویان اتفاق افتاده باشد، ولی اینکه بگوییم در دانشگاه صنعتی شریف فاجعه رقم خورده تا جایی که بنده اطلاع دارم این اتفاق نیفتاده است.
معتقدم یکی از اصلیترین مقصرینی که باعث شده اند تا دانشگاهها با وضعیت امروز دچار شوند ساختار وزارت علوم و وزارت بهداشت و روسای دانشگاهها هستند، چون اینها باید فضای دانشگاه را کنترل میکردند؛ اما بعضا میبینیم روسای دانشگاهها میگویند تجمعات به ما ربطی ندارد تشکلها باید آن را جمع کنند. یعنی چه شما رئیس دانشگاه هستید. اگر قرار بود تشکلها رتق و فتق امور دانشگاه را انجام بدهند پس شما چرا آنجا نشستید بروید سر کلاس تان تا اداره دانشگاه را به شورای تشکلها محول کنیم.
اگر ساختار وزارت علوم، ساختار وزارت بهداشت و ساختار فرهنگی دانشگاه قبل از اینکه شلوغیها و اعتراضات با دروغها ضریب پیدا کنند میتوانستند بسترهای گفتگوی صحیحتر را فراهم کنند خیلی بهتر این فرصت را مییافتند تا فضای دانشگاه را کنترل کنند تا اتفاقاتی که طی هفتههای اخیر در صحن دانشگاهها شاهد آنها بودیم، رقم نخورند.
دانشجو: راهکارهای شما برای پایان دادن به اتفاقات اخیر در دانشگاهها چیست و در این میان تشکلهای دانشجویی چه نقشی میتوانند ایفاء کنند؟
نراقی: بنده بهترین راه حل را به ویژه در سطح دانشگاه در گفتگو میبینیم. ما در دانشگاه آدمهایی هستیم که در حالت عادی کنار هم غذا میخوریم، با هم دوست هستیم و با هم سر کلاس میرویم. از طرفی با توجه به اینکه روحیه دانشجو روحیه حق پذیر بودن و عدالت خواه بودن است پس ما میتوانیم در یک فضای منطقی مثل کرسیهای آزاد اندیشی و تریبونهای آزاد که بارها از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تاکید قرار گرفته اند، ولی مورد غفلت واقع شده اند با هم گفتگو کنیم.
شعار زن، زندگی، آزادی از جمله شعارهای معترضین است با این وجود من میگویم بیایید در مورد مسئله زن گفتگو کنیم. معترضین میگویند جمهوری اسلامی در مورد مسئله زن غفلت کرده خب بیاید گفتگو کنیم. غایت القصوای شما در مسئله زنان چیست؟ آیا مثلا ایده آل شما در مسئله زن غرب است؟ خب شما چقدر در مورد جایگاه زن در غرب میدانید؟ شما در مسئله زن دنباله رو و پادوی بن سلمانی شده اید که تا همین چند وقت پیش در عربستان زنان اجازه رانندگی نداشتند. به هر روی خواسته گفتگو از طرف جریان انقلابی دانشگاه وجود دارد.
توصیه بنده این است که در کنار تجمعات دانشجویی یک فضا نیز برای گفتگوی بین طرفین ایجاد شود تا هر کدام از دانشجویان بتوانند حرفهای خود را مطرح کنند؛ البته بنده شنیده ام که در برخی دانشگاهها در استانها فضای گفتگو شکل گرفته و خیلی هم موثر بوده، اما در سطح دانشگاههای تهران علی رغم اینکه یکی از شعارهای دانشجویان انقلابی را شعار «گفتگو گفتگو چاره این مسئله» تشکیل میدهد، اما طرف مقابل حاضر به گفتگو نیست. در مجموع معتقدم تشکلهای دانشجویی باید باب گفتگو را در سطح دانشگاه باز کنند ولو اینکه طرف مقابل گفتگو را نپذیرد.
ما منکر کاستی های جمهوری اسلامی در برخی مسائل نیستیم اما وقتی که می خواهیم عملکرد یک حاکمیت 43 ساله را بررسی کنیم باید نقاط ضعف و قوت آن را با هم ببینیم و راجع به این مسائل گفتگو شود. با این اوصاف ما باید بسترهای گفتگو را باز کنیم و اصلی ترین راه برون رفت از چالش کنونی در سطح دانشگاه را گفتگو می دانم.
اتفاق ناراحت کننده ای که در سطح دانشگاه شاهد آن هستیم این است که با وجود وضعیت کنونی، دانشجویان ورودی جدید چه صحنه ای را از سطح دانشگاه می بینند جز دو گروه از دانشجویان که اصلا با هم گفتگو نمی کنند و فقط علیه هم شعار می دهند. من در این اوضاع مظلومیت دانشگاه و دانشجویان انقلابی را نیز می بینیم چون طی این مدت دانشجویان انقلابی بارها از طرف مقابل دعوت به گفتگو کرده اند اما طرف مقابل حاضر به گفتگو نیست.
در سطح دانشگاه ها عده ای که اقلیت هستند در شعارهای خود می گویند «می جنگیم، می جنگیم ایران پس می گیریم» با این وجود سوال این است که این افراد می خواهند ایران را از چه کسانی پس بگیرند در حالی که این شعار 2500 ساله مردم ماست چون ملت ایران همواره با دخالت اجنبی مخالف بوده اند؛ البته کسانی که امروز این شعار را می دهند دارند حرف بن سلمان، آمریکا، اسرائیل و گروه های تجزیه طلب را می زنند. اگر قرار باشد کسی غصب کننده باشد این شما هستید که دارید فرهنگ و اصالت مردم ایران را غصب می کنید. ما اصلا به اجنبی حق دخالت در کشورمان را نمی دهیم چه برسد که بخواهیم با آنها همصدا شویم. ما اگر مسئله ای داریم باید آن را در درون خانواده خودمان حل کنیم نه سلبریتی که در کانادا، امارات و قطر و آمریکا نشسته و برای بچه خودش تولد می گیرد و جوان های مردم را تحریک می کند تا با به خیابان بروند و اینها واقعا دردناک است.
امروز ما نیازمند افزایش بستر گفتگو در سطح دانشگاه هستیم و رهبر معظم انقلاب نیز بارها روی این موضوع تاکید کرده اند و قطعا گفتگو در بستر دانشگاه با حضور مسئولان بهتر شکل می گیرد؛ از این رو ما از تمام مسئولین دعوت می کنیم تا به دانشگاه بیایند و با دانشجویان گفتگو کنند. معتقدم رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر، رئیس مجلس، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزیر علوم و وزیر بهداشت باید به صحن دانشگاه بیایند و از حرف های خود دفاع کنند و اینگونه بستر گفتگو شکل می گیرد و می توان امیدوار بود که ماجراهای اخیر ختم به خیر شوند.
دانشجو: به نظر شما حمایت سلبریتیها در سطح بین المللی از اعتراضات اخیر در کشورمان خودجوش بوده و یا به صورت سازمان یافته و هدایت شده صورت گرفته است؟
کولانی: حرکتی که در حمایت از اعتراضات اخیر در ایران صورت گرفت در هیچ کجای جهان و در مورد هیچ کس سابقه نداشته است؛ مثلا ما نمونههای وحشتناکی مثل سلاخی خاشقجی و یا جنایات سعودیها در یمن و کشتار مسلمانان در میانمار و هند را شاهد بودیم، اما حمایت اینچنینی از آنها شکل نگرفت. به هر روی همانطور که اشاره کردم دشمن دارد از این فضا استفاده میکند و شکایتی هم نیست، چون کار دشمن، دشمنی است؛ اما ما یکسری رابطهای ایرانی هنرمند و غیرهنرمند مقیم خارج از کشور داریم مانند خانم نازنین بنیادی که این قضایا را مدیریت میکنند. خانم بنیادی هم اکنون در یک سریال پرطرفدار در سطح جهان در حال ایفای نقش است. او ارتباطاتی با هنرمندان خارجی دارد و از طرفی اولین کسی بوده که نسبت به فوت خانم مهسا امینی واکنش نشان داده و خیلی از پستها و استوریهای این خانم توسط هنرمندان خارجی ری استوری یا پست شده اند. با این اوصاف قطعا حمایت هنرمندان خارجی از اغتشاشات اخیر با جهت دهی انجام میشوند؛ مثلا از بعد سیاسی شکی نیست که بازیگران هالیوود با دولت آمریکا که در تقابل با جمهوری اسلامی قرار دارد ارتباطاتی دارند. همچنین تحریک ضد انقلاب نیز در این رابطه اثرگذار بوده است.
بدون شک شرایط کشور آنگونه که در رسانههای بیگانه بیان میشود، نیست؛ اما آنچه که در این رسانهها میبینیم برای سلبریتیهای خارجی به عنوان یک فکت ارائه میشوند؛ مثلا گفته میشود که بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون نفر در خیابانهای ایران برای آزادی میجنگند و اینگونه وانمود میشود که ما شبانه روز دچار آشوب هستیم و خیلی از مناطق را از دست داده ایم. به هر روی اینکه رسانههای معاند میگویند در ایران خفقان حاکم است و مردم حق دسترسی به اینترنت و رسانه را ندارند باعث شده که سلبریتیها یک واکنش تند، مداوم و با جهت دهی نسبت به اتفاقات اخیر از خود نشان دهند. یعنی هم هشتگها را درست میزنند و هم در خیلی از جاها با واکنشی که از خود نشان میدهند نقطه زنی میکنند و اینها نشان میدهد که سلبریتیها یا از جانب سرویسهای خارجی و یا ضد انقلاب تغذیه میشوند.