گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- حامد گلپیچی*؛ زیر سوال بردن استقلال ملی و تقاضا از دشمن برای هجوم نظامی به ایران و تبدیل ایران به ویرانه و همچنین اعمال تحریمهای مضاعف بر مردم ایران که توسط بدنه رهبران کودتای اخیر با شعار فریبنده «زن زندگی آزادی _ مرد میهن آبادی» دنبال میشود مقولهای است که نشان دهنده باطن پلید و دهشتناک خط دهندگان آشوبهای خیابانی ایران است.
شعارها و عملکرد رهبران و پیروان هر جنبش اجتماعی میتواند معیار خوبی برای ارزیابی ایدهآلهای حاکمیتی که در صورت موفقیت یک جنبش محقق خواهد شد باشد.
شعارها و عملکرد رهبران و پیروان کودتای رنگینی که این روزها توسط آشوبطلبان در خیابانهای ایران اسلامی دنبال میشود معیار خوبی برای سنجش ایدهآلهای آنان در صورت به قدرت رسیدن در ایران است.
به عنوان نمونه میتوان ایدهآل و رویکرد جریان برانداز جمهوری اسلامی را نسبت به آزادی بیان، حقوق بشر، آزادی زنان، به رسمیت شناختن سایر جریانهای فرهنگی و اعتقادی و میزان احترام آنها به ارزشهای ریشه دار در فرهنگ ایرانی و استقلال و حاکمیت و عشق به وطن با توجه به شعارها و عملکرد این روزهایشان ارزیابی و بررسی کرد.
۱. آزادی بیان
با بررسی عملکرد دانشجویانِ اغتشاشگر دانشگاههای خواجه نصیر و علامه طباطبایی و دانشگاه قم در مواجهه با سخنرانی و پرسش و پاسخ با سخنگوی دولت مشخص میگردد که اساساً جریان برانداز جمهوری اسلامی هیچ اعتقادی به گفتگو و آزادی بیان نداشته و تنها مسیر تحقق خواستههایش را در خفه کردن صدای مخالف و بستن هرگونه مسیر گفتگو و در عوض رو آوردن به توهین و تحقیر و تخریب طرف مقابل میبیند.
مصداق بارز این مسئله را میتوان در شعار «سخنگو برو گمشو» در مواجهه با دعوت سخنگوی دولت به گفتگو و طرح پرسش و پاسخ با دانشجویان در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی مشاهده کرد.
۲. احترام به آزادی پوشش زنان
عملکرد اغتشاشگران در آشوبی که این روزها به بهانه محقق ساختن شعار «آزادی پوشش زنان» در خیابانهای کشور به راه افتاده نشان میدهد که کودتاچیان در حقیقت هیچ اعتقادی به شعار آزادی پوشش زنان ندارند و در عمل تنها به دنبال ترویج و اجبار به عریانی زنان و دختران ایرانی که از گذشتههای باستان عفت و حیا و حجاب در میان آنان به عنوان ارزش نهادینه شده وجود داشته است هستند.
صحنههای آزاردهنده «کشیدن چادر و روسری» از سر زنان و دختران ایرانی در خیابانها و دانشگاههای کشور که قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد مصداق بارز اصلیترین شعار براندازان در اغتشاشات جاری در کشور است.
نکته بسیار مهم آن که هیچکدام از رهبران و پیروان میدانی و پشت صحنه این به اصطلاح جنبش «زن زندگی آزادی» در مقابل چنین حرکاتی موضعی اتخاذ ننموده و آن را محکوم نکردهاند.
۳. وطن دوستی و عشق به ایران
حضور افراد با پرچمهای گوناگون در اجتماع برلین که به دعوت رهبران کودتا در خارج از ایران شکل گرفت و همچنین بلند کردن پرچم گروهکهای تجزیه طلب در اغتشاشات خیابانهای ایران نشان داد که اغتشاشگرانی که این روزها در ایران و خارج از کشور به دنبال براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران هستند هیچ گونه اعتقاد نظری و عملی به حفظ یکپارچگی واحد جغرافیایی به نام ایران ندارند.
همچنین اختلافات و درگیریهایی که در تجمع برلین بر سر برافراشتن گروهکهای تجزیه طلب و سلطنت طلب رخ داد؛ نشان میدهد که در صورت پیروزی کودتا در ایران و براندازی نظام جمهوری اسلامی نه تنها رهبران و پیروان کودتا هیچ تلاشی در راستای اتحاد و یکپارچگی ذیل مفهومی به نام ایران نخواهند داشت که حتی شعلههای جنگ و ویرانی میان گروهکهای تجزیه طلب برای تبدیل ایران به ایرانستان، کشور را در بر خواهد گرفت و نتیجهای جز به غارت رفتن جان و مال و ناموس ایرانی به دنبال نخواهد داشت.
این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که در طول تاریخ معاصر ایران هیچ حکومتی به اندازه جمهوری اسلامی نتوانسته در عرصه عمل و نظر، اتحاد مردمی و حفظ خاک وطن و جلوگیری از تکه تکه شدن آن را محقق سازد.
۴. احترام به ارزشهای نهادینه شده در فرهنگ مردمان ایران زمین
حفظ احترام متقابل، رعایت ادب، غیرت داشتن نسبت به ناموس، وطن و مذهب، علم دوستی و تلاش در راستای پیشرفت ملی، نوع دوستی و تقدیس بنیان خانواده و جایگاه پدر و مادر ارزشهایی هستند که از دیرباز مورد توجه نظری و عملی مردم و بزرگان ایران زمین بودهاند.
نفی تمام ارزشهای فوق در شعار و عملِ رهبران و پیروانِ میدانی و پشت صحنه اغتشاشاتی که به بهانه فوت مرحوم مهسا امینی آغاز شده است نکتهای نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد.
به کار بردن الفاظ رکیک و مستهجن در شعارهای اغتشاشگران در دانشگاههای کشور، نفی ارزش غیرت به ناموس در بیان بدنه جریان مدعی طرفداری از آزادی پوشش زنان، به رسمیت شناختن شناختن جریانات تجزیه طلب در میان اغتشاشگران، توهینهای مکرر به ارزشها و عقاید مذهبی، تلاشهای فراوان در راستای به تعطیلی کشیدن دانشگاهها و مدارس جهت جلوگیری از حرکت و پیشرفت علمی کشور، تهدید علنی هموطنانی که مخالف آشوب در کشور هستند و یا سعی در برقراری امنیت مال و جان و ناموس مردم دارند و قداست زدایی از جایگاه خانواده و پدر و مادر در شبکههای حامی اغتشاشگران و توسط خط دهندگان اصلی اغتشاشات همگی دارای مصادیق متعددی هستند که با یک جستجوی ساده در فضای مجازی، مستندات آن برای ذهنهای حقیقتجو قابل مشاهده است.
همچنین خشونت طلبی کمنظیر اغتشاشگران که مصداق بارز آن را میتوان در جریان شکنجه شهید آرمان علیوردی مشاهده نمود و عدم موضع گیری رهبران و چهرههای شناخته شده و ناشناخته حامی اغتشاشات مسئلهای است که هر انسان فکور و آزادهای را به مقابله با این جریان وا میدارد.
زیر سوال بردن استقلال ملی و تقاضا از دشمن برای هجوم نظامی به ایران و تبدیل ایران به ویرانه و همچنین اعمال تحریمهای مضاعف بر مردم ایران که توسط بدنه رهبران کودتای اخیر با شعار فریبنده «زن زندگی آزادی _ مرد میهن آبادی» دنبال میشود مقولهای است که نشان دهنده باطن پلید و دهشتناک خط دهندگان آشوبهای خیابانی ایران است.
نکته دیگری که میتواند حجاب از باطن پلید آشوب طلبان بردارد تلاشهای مذبوحانه جریان برانداز در راستای حذف تیم ملی ایران از جام جهانی قطر است که نمونهای عینی از تلاش یک جریان ویرانی طلب برای گرفتن بهانه همدلی و شادی از همه ایرانیان با هر عقیده و گرایشی را مقابل چشم همگان قرار میدهد.
۵. تأمین رفاه برای مردم ایران
عدم تلاش در راستای لغو تحریمهای دارویی ظالمانه ضد حقوق بشری و تشویق به تشدیدی تحریمها علیه مردم ایران از طرف اغتشاشگرانی که در خیابانهای ایران و برلین تجمع نمودند نشان میدهد که آنان هیچ اعتقادی به تلاش در راستای تامین رفاه و آسایش ایران و ایرانی ندارند و تنها به دنبال تحقق بخشیدن به نیات کثیف و پلید خود هستند. این در حالی است که سالهاست مسئولین و مردم جمهوری اسلامی در تلاشند تا از هر طریق ممکن تحریمهای ضدانسانی غذا و دارو را رفع نمایند و حتی در زمینه خودکفایی غذایی و دارویی برای تامین رفاه مردم ایران اقدام نمایند.
۶. توجه به معیشت و اقتصاد مردم ایران
انتشار ویدئوهای تجمع اوباش در بازارهای اصلی تهران و شهرستانها و همچنین ویدئوهای ضبط شده توسط دوربینهای مداربسته که نشان دهنده دستکاری قفلهای درب مغازهها برای ایجاد اختلال و به تعطیلی کشاندن اجباری بازارهای کشور صورت گرفته بود نشان میدهد که جریان برانداز برنامه جدی برای آسیب رساندن به صنوف مختلف فعال در بازار کشور طراحی نموده و در حال اجرای آن میباشد که تا کنون از این طریق ضربه سنگینی را به معیشت بازاریان وارد نموده است.
مجتبی صفایی نائب رییس اتاق اصناف ایران در این زمینه در مصاحبه با خبرگزاری نبض بازار با بیان اینکه اصناف به دلیل اغتشاشات امکان استفاده از بازار پرفروش بازگشایی مدارس را پیدا نکردند، افزود: «به طور معمول و طی رسمی هر ساله در هفتههای پایانی شهریور سفرهای پایان تابستان انجام میشود و خریدهای مدارس شامل لوازم التحریر، پوشاک و کیف و کفش نیز به طور معمول در این ماه انجام میشود که اعتراضات و به دنبال آن نارآرامیها و اغتشاشات موجب شد تا اصناف نتوانند به صورت عادی از این بازار پرفروش استفاده کنند.» وی همچنین در رابطه با تحت تاثیر قرارگرفتن صنوف مرتبط با صنعت گردشگری در اثر اغتشاشات اظهار نمود: «صنوف گردشگری شامل هتل، اماکن گردشگری، رستورانها و تالارها و اصناف مرتبط با حوزه سوغات نتوانستند از فرصت تعطیلات در آستانه بازگشایی مدارس استفاده کنند و میتوان گفت اقتصاد بنگاههای صنفی ضربه بدی از اعتراض و اغتشاش توام با آن متحمل شده است.»
همچنین تبلیغات منفی اغتشاشگران علیه کارخانههای «زمزم» و «میهن» به بهانه کمک به برقراری امنیت در کشور که زمینه ضربه اقتصادی به این دو کارخانه صنعتی در کشور و بیکار شدن کارگران آنها را فراهم میکند؛ نشان دهنده عدم اهمیت معیشت کارگران ایرانی برای جریان برانداز است.
در پایان لازم به ذکر است مواردی که به آنها اشاره شد تنها ارزیابی تعدادی محدود از ایده آلها و رویکردهای جریان اغتشاشگری است که در راستای براندازی جمهوری اسلامی ایران از هیچگونه تلاشی فروگذار نمیکند و هیچ حد و مرز اخلاقی و انسانی را به رسمیت نمیشناسد. به نظر میرسد که در صورت موفقیت چنین جریان پلیدی چیزی جز ویرانی و غارت مال و جان و ناموس و خاک ایران به وقوع نخواهد پیوست.
*حامد گلپیچی- فعال سابق دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.