به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «آنام» به زبان آذری یعنی مادر؛ بنابراین وقتی این اسم روی یک سریال قرار میگیرد، مخاطب منتظر است تا به تماشای مصائب یک مادر در سریال بنشیند.
قصه این سریال هم فراز و فرود زندگی زنی به نام مارال بود؛ زنی که زندگی پرماجرا و سختی را پشتسر گذاشته و با تکیه بر قدرت ارادهاش توانسته خود و خانوادهاش را به آرامش و آسایش برساند، اما برملا شدن رازی، این آرامش را از او سلب کرده و زندگیاش را دوباره دچار تلاطم بزرگی میکند. او درمییابد تمام کسانی که عاشقش بوده و دوستش داشتهاند، جنایات بزرگی در حق او مرتکب شدهاند. پس تصمیم میگیرد برای بهدست آوردن هر آنچه که به ناحق از او گرفته شده، بجنگد.
گلچهره سجادیه با این سریال پس از سالها دوری دوباره به تلویزیون بازگشت و در نقش مادری فداکار، زنی استوار و خانوادهدوست خوش درخشید. بازی او بهقدری باورپذیر بود و دلچسب که مارال به یکی از نقشهای ماندگار او در تلویزیون تبدیل شد. سریال در دو بخش روایت میشد. در زمان گذشته و در زمان حال که این رفت و برگشتها بهموقع اتفاق میافتاد. گرچه عدهای با زمان گذشته داستان ارتباط برقرار کرده بودند و برخی هم با زمان حال و اتفاقاتی که در این مقطع برای مارال رقم میخورد. با این حال جواد افشار کارگردان سریال موفق «کیمیا» توانست تجربه خوب و موفق دیگری را در رزومه کاریاش ثبت کند. او توانست قصهاش را بهخوبی مدیریت کند. حتی سکانسهای رفت و برگشت را بهخوبی طراحی کرده بود. انتخابهای خوبی هم برای نقشهای اصلی این سریال داشت. چه در فاز گذشته که از چهرههای جوان و هنرمندان آذری دعوت به همکاری کرده بود و چه در فاز حال که گلچهره سجادیه سکاندار قصه بود و حس مادرانه سریال در این بخش بیشتر بود. بهقدری که مادران ایرانی با مارال همذاتپنداری میکردند، ولی خیلیها پایانبندی سریال، مورد رضایتشان نبود و توقع بیشتری از کارگردان داشتند. با این حال آنام یکی از ملودرامهای موفق سالهای اخیر تلویزیون محسوب میشود.
بیماری مارال و حتی بیماری دخترش آرزو و ارتباط این دو و نحوه ورود مارال به زندگی و خانه دخترش در برخی قسمتها کمی برای مخاطب بهخصوص مادران آزاردهنده بود، اما روابط خانوادگی ریحانه و امید پدر و مادر خوانده آرزو و نگرانیهایشان برای او و همراهی بیژن همسر آرزو میتوانست نمونه یک خانواده کاملا ایرانی و اصیل باشد. خانوادهای که تحت هر شرایطی کنار هم و همراه هم هستند و برای همدیگر جان میدهند.
خانواده بیژن، اما فضای قصه را کمی تلطیف میکرد. بهخصوص زیادهخواهیهای پدرش تیمور و برادرش بهنام که گاهی لج مخاطب را درمیآورد. میتوان گفت در آنام تقابل خیر و شر را شاهد بودیم. گرچه آدمهای این قصه خاکستری و از جنس مردم کوچه و بازار و بسیار شخصیتهای ملموسی برای مخاطب بودند. با این حال دلنگرانیهای مارال برای کارمندان و کارگرانش کمی غیرقابل باور بود. کمتر کارخانهداری را میتوان یافت که چنین به فکر منافع زیردستهایشان باشند، اما از زاویه دیگر شخصیت مارال میتواند الگوی خوبی برای این قشر از جامعه باشد. این مجموعه هماکنون در حال پخش از آیفیلم انگلیسی است.