به گزارش خبرنگار خبرگزار دانشجو، محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صبح پنجشنبه هفدهم آذر در همایش «فرهنگ و برنامه هفتم توسعه؛ تحول برای پیشرفت» با اشاره به سنت چندین ساله تدوین برنامه توسعه در کشور گفت: نگرش حاکم بر برنامه های توسعه همواره محل نقد و ارزیابی جدي بوده است زیرا بر اساس بررسی های دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و گزارش های رسیده از دستگاه ها، تنها حدود سی درصد از اهداف برنامه های توسعه محقق شده و این انگاره را مطرح میکند که اگر برنامه ای هم تدوین نمی شد احتمالا همین سطح از اقدامات صورت می گرفت.
وزیر فرهنگ ادامه داد: تحقق سی درصدی اهداف برنامه های توسعه، با وجود زمان طولانی صرف شده برای تدوین سیاست های کلی و احکام آن ها، هشداری است که باید در تهیه برنامه هفتم توسعه در نظر گرفته شود تا چرخه معیوب گذشته تکرار نشود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با یادآوری جلسات تدوین سیاست های کلی نظام در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در آن زمان تقدم یا تاخر بررسی مباحث فرهنگی در سیاست های کلی به طور جدی مورد بحث قرار گرفت اما در نهایت با توجیه جدی تر بودن چالش های اقتصادی کشور، فرهنگ از اولویت بررسی خارج شد.
وی تاکید کرد: به نظر می رسد نخبگان و تصمیم گیران کشور از مقوله فرهنگ تلقی واحدی ندارند؛ معنایی که باید مورد اجماع که مبنای سیاستگذاری ها قرار گیرد.
اسماعیلی افزود: رهبری معظم انقلاب در آغاز فعالیت دولت مردمی، در دیدار هیئت دولت از لزوم تغییر انقلابی در ساختارهای فرهنگی کشور سخن گفتند. در آن هنگام بسیاری تلاش کردند ابعاد مورد نظر ایشان را مورد بررسی قرار دهند؛ این که مراد از ساختار، دستگاه و کارگزار است یا رویکردی دیگر مورد نظر است.
وزیر فرهنگ با اشاره به دیدار اخیر اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر معظم انقلاب گفت: ایشان در این جلسه تفسیرشان از ساختارهای فرهنگی را اینچنین شرح دادند: «منظور از ساختار، ساختار فرهنگی جامعه و ذهنیت و فرهنگ حاکم بر آن و در یک کلام نرمافزاری است که افراد جامعه بر اساس آن در زندگی فردی و جمعی خود عمل میکنند».
وی ادامه داد: بر مبنای نظر رهبر معظم انقلاب، فرهنگ مقوله ای هم تراز با سایر حوزه ها نیست، بلکه گزاره مهمی است که باید در رویکرد کلی و نگرش بنیادین جامعه متحول شود؛ همچون تحقق ایده « ما می توانیم» که با پیروزی انقلاب اسلامی جایگزین روحیه "عجز و ناتوانی" در جامعه ایران شد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر این که تلقی تصمیم گیران کشور از فرهنگ باید با نگاه رهبر معظم انقلاب منطبق شود، گفت: در گفتگوی میان مسئولان فرهنگی، همواره بحث بودجه به عنوان مهمترین چالش عدم تحقق اهداف برنامه مورد توجه قرار می گیرد، چنان که گویی کار فرهنگی مساوی با تخصیص بودجه است؛ حال آن که نباید سطح فرهنگ را چنان تنزل دهیم و هم سطح با سایر حوزه ها بدان بنگریم.
اسماعیلی تصریح کرد: سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در هنگامه تدوین برنامه هفتم توسعه، فرصت مغتنمی برای ایجاد تفاوت چشمگیر در سیاست های کلی و احکام برنامه است.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد با تلاش همه دستگاه های فرهنگی، برنامه هفتم توسعه در بخش فرهنگ با نگاهی واقع بینانه و متناسب با ظرفیت های کشور تدوین شود.
فرهنگ امر فراگیر شناخت ذهن فردی و اجتماعی است
حجتالاسلاموالمسلمین سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در این نشست گفت: مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی در رابطه با هدایت فرهنگ و فرهنگ به مثابه شناخت، ذهنیت و نگاه به زندگی دیدگاهی مطرح کردند که اهمیت بسیار زیادی دارد. فرهنگ امر بزرگتری از صنایع و نهادهای فرهنگی است. فرهنگ مانند هوای زندگی میماند. عمدهترین ابعاد فرهنگ چیزی است که در ذهن انسان میگذرد.
وی ادامه داد: در جامعه جدید با نسلی مواجه شدیم که لزوماً این نسل تابع هنجارهای اجتماعی نیستند و کنش فرهنگی آنها کنش ناخودآگاه نیست. بنابراین امری که در حوزه فرهنگ اهمیت بسیار زیادی دارد؛ نگاه فرد و جامعه به چگونگی و کیفیت مسیر زندگی است.
عاملی افزود: نگاهها به فرهنگ نگاه بخشی است و فرهنگ را از حوزه اقتصاد و سیاست جدا میکند، این نگاه نمیتواند باعث قدرت فرهنگی شود. فرهنگ امر فراگیر شناخت ذهن فردی و اجتماعی است که در دل اقتصاد و سیاست وجود دارد. اگر به فرهنگ به عنوان یک نگرش اجتماعی نگاه شود، در نگرش اقتصادی هم نگرش فرهنگی وجود دارد؛ لذا باید به این موضوع بازنگری کرد.
گفتنی است همایش یک روزه "فرهنگ و برنامه هفتم توسعه؛ تحول برای پیشرفت" با حضور برخی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، مسئولان فرهنگی کشور و کارشناسان در محل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.
بابک نگاهداری رئیس مرکز پژوهش های مجلس هم در این همایش گفت: ابزارو سازکارهای ما هنوز توانمندی لازم برای اثربخشی نداشتند که اگر بخوهیم همان مسیر قبلی را برویم عاقلانه است که نباید انتظار داشته باشیم نتیجه دیگری بگیریم.
برنامه های ما اقتصاد محور است و برخلاف شعار فرهنگی بودن انقلابمان اما در حوزه های مختلف اولویت را به اقتصاد میدهیم.
مکاتب توسعهای هم به این نتیجه رسیدند که مهم تر از سیاستهای اقتصادی رابطه مردم و حکومت است که توسعه را پیش می برد و این به مسائل فرهنگی نیز بسیار وابسته است.
اما جدای از این تحولات در حکمرانی باید توجه خاصی هم به تغییرات در درون فرهنگ داشته باشیم. در بسیاری از کشورها GDP دوازده درصد خود را از صنایع فرهنگی تامین می کنند در حالی که ما 2 درصد را از این صنایع استفاده می کنیم.
ما باید ساختار شبکه ای را در تحولات فرهنگی داشته باشیم. موضوع بعدی مدیریت فرهنگی ماست به نظر بعد 40 سال باید به بلوغ مدیریت فرهنگی رسیده باشیم که در گام دوم تکلیف بسیاری از دوگانه های مدیریت و سیاستی فرهنگی را مشخص کرده باشیم.
این دوگانگی کاملا خود را در تشتت فرهنگی ما نشان می دهد. آیا ما در حوزه فرهنگی به آینده فکر کردیم؟ سناریو محتمل و مطلوب ما چیست؟
ملاحظه دیگر در برنامه توسعه هفتم بحث میانفرهنگی در جهان است که همه جا هم مطرح است ما به دیپلماسی فرهنگی در برنامه هفتم بیشتر باید توجه کنیم.
در حوزه حکمرانی فرهنگی واجب است ما باید با مردم در فرهنگ تحول رقم بزنیم که هرچقدر مردمی شود توفیق خواهیم داشت و هرچه امنیتی باشد نتیجه برتر خواهیم داشت. ما برای مردم برنامه فرهنگی می نویسیم یا برای ساختارها و سازمانهای فرهنگی؟
آخرین بحث تقویت رویکرد مردمشناسانه به فرهنگ است. این تنوع فرهنگی و قومی را در چارچوب انقلاب اسلامی باید توجه ویژه کنیم ما می توانیم یک قانون برای همه فرهنگ بنویسیم.
عطاالله رفیعی آتانی نیز در این همایش گفت: تلقی ما بعد از دفاع مقدس این بود که اگر اقتصاد را درست کنیم همه چیز درست می شود و الگوی رسیدن به این مهم اقتصاد آزاد است و رویکرد برنامه توسعه ای برنامه اول و دوم با اتخاذ تصمیمات اقتصاد آزاد انجام شد.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: این در حالی بود که مردم ایران آماده زندگی در چارچوب اقتصاد آزد نبودند، مردمی که همواره در آن سالها برای باورهای جمعی خود از جان و مال خود گذشته بودند نمی توانستند خود را با یک اقتصاد فردگرایانه و آزاد تطبیق دهند. انسان اقتصاد آزاد در آن زمان جامعه ایران وجود نداشت و برای اینکه این انسان به وجود آید شروع بع تحولات و دستکاری های فرهنگی کردند. این تحولات این بود که تا می توانیم آنها را حسابگر، منفعت طلب و بر اساس یک اقتصاد منفعتگرایانه بار بیاوریم. ین تجربه تا حدود زیادی موفق شد که آنچه تهاجم فرهنگی همین بود. این چالش تا امروز ادامه پیدا کرده است.
بنابراین شرایط امروز ما قربانی کردن فرهنگ پیش پای اقتصاد بود. حتی آنکس که فکر می کرد یک تحولات اقتصادی دارد رقم می زند عملا تحول فرهنگی رقم زد. وی در صدد تحولات اقتصادی بود اما این ها روی هم تأثیر دارند و اتفاقات بعدی را نیز رقم زد. حرف من این نیست که مسئله اصلی اقتصاد نیست بلکه مسئله راه حل هاست. ما در یک جنگ اقتصادی هستیم اما مقابله با این جنگ اقتصادی الزاما جنسش اقتصادی نیست.
مسائل اقتصادی ما راه حل های فرهنگی دارد و این ایده ای است که من از آن دفاع میکنم همین است. مثل دفاع مقدس که جنگ نظامی سخت را پیروز شدیم با تربیت نیروی انسانی و فرهنگ برآمدهاز ایثار پیروز شدیم.
رفیعی در پایان گفت: واقعیت این است در معارف اسلامی، انسان برابر با آگاهیست، ما باید علم را مبنای کار قرار دهیم از جهت اقتصادی رشد کشورها و جوامع محصول علم است. ما برای حل مسائل اقتصادی باید بر علم و تولید علم تکیه کنیم. در کشور علم مفید و علم موثر بر زندگی را کم داریم. مسائل اقتصادی ایران راه حل دومی ندارد ما همه راه حلها را امتحان کردیم. در مطالعات تجربی هم اثبات شده هرچه روی دانش سرمایه گذاری کنید نتیجه خواهید دید.