گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، اعظم ذوالفقاری منظری؛ * جمعیت دام سبک در استان گلستان در سالهایی که آنقدرها هم دور نیست، بیشتر از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار رأس برآورد میشد، اما اکنون این آمار به کمتر از یک میلیون و ۷۰۰ هزار رأس رسیده که البته رسیدگی به همین تعداد دام هم در شرایط سختی صورت میگیرد.
این آمار را علیقلی ایمانی، دبیر خانه کشاورز استان گلستان، اعلام کرده و معتقد است که مشکلات حوزه دامداری اگرچه به خوبی بیان میشود، اما راه حلها مورد غفلت واقع شده اند.
او به خبرنگار ما توضیح میدهد که اصل قصه این است که دامدار هم با خشکسالی مواجه است هم گرانی علوفه. به این ترتیب دامدار در استان گلستان خوراک دام خود را نه میتواند از مراتع تأمین کند و نه از بازار.
ایمانی توضیح میدهد: وقتی علوفه گران شد، به تدریج دامها هم از گردونه تولید خارج شدند. تا زمانی که به حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی رسیدیم که یکباره نهادهها افزایش قیمت شدید داشتند. مثلا کنستانتره که درهر کیلو ۲۳۰۰ تومان بود، به ۱۲ هزار و ۵۰۰ تومان رسید. اما دامدار نمیتواند با این گرانی مقابله کند، چرا؟ چون قیمت دام افزایش پیدا نکرد.
به گفته او هزینه تولید دام تا ۷۰ درصد مربوط به تولید خوراک دام است. ۳۰ درصد هم هزینههای حمل و نقل، کارگر و ... میشود. حتی هزینههای فرعی تولید دام افزایش پیدا کرده بود و نتیجه این میشود که دامدار، دامداری خود را کوچک میکند.
دبیر خانه کشاورز گلستان از اصطلاحی رایج بین دامداران صحبت میکند: «دامها همدیگر را میخورند» یعنی شرایطی که دامدار مثلا از ۵۰۰ رأس گوسفندش، ۱۰۰ رأس را میفروشد که هزینه ۴۰۰ تای باقی مانده را بدهد. همین روند آنقدر ادامه پیدا میکند که کسب و کار دامدار ازبین میرود.
او به ایجاد سامانه بازارگاه در بانک کشاورزی اشاره میکند و میگوید: دامدار سنتی بازارگاه نمیشناسد. حمایتی از طریق ارائه یارانه یا تسهیلات کم بهره برای خرید نهاده به دامدار ارائه نشده است. البته دولت اقداماتی داشته، اما محدوده بوده است. اکنون بیشتر دامداران سبک از دامدارکارت استفاده میکنند و در تلاشند که دامشان حفظ شود.
البته دامداران در گلستان مشکلاتی دیگری هم دارند. به گفته ایمانی گوسفند زنده با قیمت کیلویی حدود ۷۵ هزار تومان به فروش میرسد. او توضیح میدهد: قیمت گوشت در بازار باید دو برابر قیمت دام زنده باشد؛ یعنی با قیمت کیلویی ۷۵ هزار تومان دام زنده، قاعدتا گوشت باید با کیلویی ۱۵۰ هزار تومان به فروش میرسید. آیا اینگونه است؟
ایمانی میگوید: گوشت در قصابیها کیلویی ۲۲۰ تا ۲۴۰ هزارتومان به فروش میرسد بنابراین بین قیمت دام زنده و گوشت یک گپ قیمتی ایجاد شده است. در این شرایط قصابیها در یک مغازه کوچک از دامدار با چند صد رأس دام، منعفت بیشتری میبرد.
او به نکته مهمی اشاره میکند و میگوید: اگر ما دامداری را میواهیم و اگر میخواهیم واردکننده گوشت و لبنیات و ... نباشیم، باید به این تفاوت قیمتها و ضرر دامداریها توجه ویژه داشته باشیم.
دبیرخانه کشاورز گلستان به مشکلات مصرف کنندگان و نبود توان خرید گوشت و لبنیات هم اشاره میکند و میگوید: همین مساله خود باعث افزایش رکود در بازار دام میشود.
او نقش دلالها را هم مورد توجه قرار میدهد و با بیان اینکه قیمت خرید تضمینی شیر ۱۲ هزار تومان اعلام شده، میگوید: چند درصد دامدارها با این قیمت میتوانند شیر را بفروشند؟ دامدارهای صنعتی میتوانند، اما دامدارهای سنتی هم امکان فروش شیر با این قیمت را دارند؟
ایمانی ادامه میدهد: دامدار سنتی که تولید روزانه شیر دامداری اش به حدود ۲۰ کیلو یا کمی بیشتر میرسد، مجبور است که به دلال با ارزش هفت یا هشت هزار تومان بفروشد. این شرایط هم تولیدکننده را ناراضی میکند و هم مصرف کننده را.
او اصلیترین راهکار برای خروج از وضعیت نابسامان دامداری، به ویژه در استان گلستان را در مرتع داری میبیند. او میگوید: حفاظت از مراتع صرفا یک اقدام از سوی نهادهای دولتی و حاکمیتی نیست. بلکه در کنار همه برنامههایی که برای حفظ مراتع از سوی دولتمردان انجام میشود، باید به کشاورز هم آموزش داده شود که چگونه از مرتع استفاده کرده و آن را احیا کند. باید کشاورز بیاموزد که صرفا نباید به برداشت از مراتع بیندیشد، باید حواسش به سرسبز شدن دوباره مراتع هم باشد.
دبیرخانه کشاورز گلستان راهکار مهم دیگر را در برنامه ریزی برای ادامه کار دامداری در استان و کشور معرفی میکند و میگوید: باید بتوانیم بازار فروش محصولات دامی را افزایش دهیم. این هم از راههای مختلفی امکان پذیر است. باید مصرف بیشتر شود تا دامداری توجیه اقتصادی داشته باشد.
این فعال حوزه کشاورزی و دامداری گلستان به اهداف هدفمند کردن یارانهها اشاره میکند و میگوید: ابتدای هدفمندی یارانهها قرار بود که ۳۰ درصد درآمد حاصل از این طرح، در بخش تولید هزینه شود که عملیاتی نشد. قیمتها افزایش پیدا کرد، اما درآمد حاصل افزایش قیمت ها، به دامدار چیزی نرسید تا برای زیرساختهای تولید خود هزینه کند و بهره وری در دامداری اش بیشتر شود. مسلما این روند ناقص برای کشور ضرر و زیان به بار میآورد.
او اشاره میکند که استان گلستان به سرزمین طلای سفید مشهور بود به خاطر مزارع گسترده پنبه. اما عدم نظارت بر تولید این محصول و حمایت نکردن و بازرگانی نامناسب باعث شد مزارع پنبه در استان آب بروند.
ایمانی میگوید: حالا در بخش دام هم همین وضعیت به وجود آمده و اگر توجه ویژه برای احیای دامداریها نشود، این صنعت هم از در گلستان از بین میرود.
او یکی از راهکارها برای پیگیری مشکلات دامداران و تلاش برای احیای این صنعت را ایجاد تشکلهایی برخاسته از دامداران معرفی میکند و معتقد است که اگر این تشکلها حمایت شوند، بخش دام در کل کشور به جایگاه بهتری دست مییابد.
دبیرخانه کشاورز گلستان توضیح میدهد که با احیای دامداری، اشتغال زیادی به طور مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میشود؛ علاوه بر پرورش دام، صنایع تبدیلی و بسته بندی توسعه پیدا میکند. لبنیاتیها و صنعتگران چرم و پشم کارشان رونق میگیرد. حمل و نقل، کسب و کارهای خرد، مرتع داران و بسیاری مشاغل دیگر هم به رونق دوباره میرسند.
او معتقد است که پرداخت یارانه حمایتی یا وام کم بهره یا حتی یارانه علوفه یک راهکار موقتی برای حل مشکل دامداران محسوب میشود و دولتمردان باید برنامهای بلندمدت، حداقل پنج ساله، برای اصلاح زیرساختهای بخش دام و ساختار دامداریها درنظر بگیرند.