به گزارش آرش علمداری، خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور طی نامهای خطاب به حجت الاسلام رئیسی، رئیس جمهور کشورمان خواستار تدوین برنامه هفتم توسعه با فرض وجود تحریمها و لزوم مقاوم سازی اقتصادی، خنثی سازی و مقابله با تحریمها شد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
رئیس جمهور محترم حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر رئیسی
سلام علیکم
همانطور که مطلع هستید، مبتنی بر بیان و ابلاغ رهبر عزیز انقلاب اسلامی در موعد ۲۲/۰۷/۱۳۹۷ مبنی بر اداره کشور بر اساس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از ابتدای قرن پانزده و با توجه به آنکه برنامه هفتم اولین برنامه گام دوم انقلاب اسلامی در آغاز قرن پانزده میباشد نکاتی را یادآور میشویم، نکاتی که ناشی از نگرانی سرنوشت برنامه هفتم مانند سایر برنامههای توسعه کشور است:
۱. سازوکار تدوین برنامههای توسعه در کشور ما همواره دچار چالشهای جدی بوده است. برنامه ششم توسعه که یک سال است به پایان رسیده، به شیوهای تاسف بار مورد تصویب قرار گرفت. در شرایطی که دولــت با نحـوه تدوین و تصویب برنامه ششم مخالف بود، دست آخر مجلس شورای اسلامی مجبور به تدوین و تصویـــب آن شد! در عمــل نیز دولت هیچ توجهی به اجرای آن نداشت. چالشهای این چنینی در فرآیند تدوین و تصویب برنامه پنجم توسعـه نیز مشاهده شده بود. بیم آن میرود با چالشهای کنونی پیش آمده در مورد تقدم و تاخیر تصویب برنامه و بودجه ۱۴۰۲ چالشهایی از این جنس مجددا بروز کرده و فرصت موجود برای پیشرفت کشور از بین برود.
۲. متاسفانه در چند برنامه گذشته، خصوصا برنامه ششم توسعه با وجود آنکه همزمان با جنگ تمام عیار اقتصادی علیه ملت ایران بوده، اما به اقتضائات برنامه ریزی در دوره تحریم توجه نشده است. سازوکارهای خنثی سازی تحریمها، مقاوم سازی اقتصاد، برآوردهای صحیح از رشد اقتصادی و میزان سرمایه گذاری مورد نیاز و روشهای تامین آن، نهادسازی برای مقابله با تحریم و تدبیر سیاست خارجی متناسب با دوره تحریم، همگی از موارد مهمی است که در شرایط تحریم به فراموشی سپرده شد. در عمل نیز دولتهای مجری برنامههای پنجم و ششم نیز کاملا به این موضوع بی توجه بودند؛ لذا برنامه هفتم توسعه اگر بناست که در دوره تحریم، پیاده سازی شود باید با فرض وجود تحریمها و لزوم مقاوم سازی اقتصادی، خنثی سازی و مقابله با تحریمها نوشته شود.
۳. برنامههای توسعه در نسبت اسناد بالادستی و پایین دستی خود دچار گسستهای جدی هستند. در واقع برنامههای پنج ساله توسعه سایه عملیاتی و برنامهای سیاستهای کلی کشور و خصوصا سیاست کلی خود برنامه است. از سوی دیگر این برنامهها خود در بودجه ریزی و برنامههای بخشی باید خرد شده و به صورت کاملا عملیاتی پیگیری شود. اما به گواه کارشناسان، برنامههای توسعه تنها در مواردی اندک توانسته این رسالت را ایفا کنند و تحقــق آنها اندک است تا جایی که میانگین تحقق برنامههای توسعه در کشور به زحمت و با زور اعداد و ارقام به ۳۰ درصــــد هم نمیرسد و این میزان هم تحقق بودجه است تا عملکرد و برنامه.
۴. کلی گویی و نداشتن شاخص ارزیابی برای برنامهها یک چالش بزرگ این برنامه هاست. گاهی برنامهها به قدری کلی است که تفاوت آن با سیاستهای کلی و راهبردی کشور مشخص نیست! وقتی حرف از برنامه ریزی میشود منطقا باید به دنبال شاخصهای قابل سنجش و ارزیابی و برنامههای کاملا صریح، جهت دهنده و تحول آفرین باشیم؛ لذا در تدوین برنامه هفتم توسعه باید به این نکته دقت صورت گرفته و از کلی گویی و استفاده از گزارههای گرد و بی جهت خودداری شود.
۵. در الگوی فعلی تدوین برنامههای ۵ ساله که متأسفانه سازمان برنامه بودجه در دولت سیزدهم نیز از آن تبعیت میکند، تدوین آیین نامهها و دستور العملها به بعد از تصویب برنامه موکول شده و همین موضوع عملیاتی شدن برنامهها را به تأخیر اساسی میاندازد. همچنین در تدوین برنامهها نسبت به معادلات ساختاری در اجرای برنامهها نیز توجه نمیشود.
۶. سازمان برنامه و بودجه به عنوان متولی تدوین و پیگیری اجرای برنامه، دارای ایرادات اساسی است که اجازه نمیدهد نه برنامه مناسب تدوین شود و نه اجازه خواهد داد به درستی اجرا شود! امروز بر همه مدیران کشور ناکارآمدی این نهاد دست ساز آمریکا که درس خواندههای مدرسه اقتصاد لندن و بچههای مکتب شیکاگو از درون و بیرون آن را هدایت و مدیریت میکنند، کاملا عیان است و به صراحت مدیران کشور در وزارت خانههای عملیاتی و غیرعملیاتی یکی از بزرگترین موانع پیشرفت کشور را سازمان برنامه بودجه میدانند! قدرت بی انتها در دست مدیران و کارشناسانی که کمترین دلبستگی به انقلاب اسلامی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی را دارند؛ باعث گردیده است که سازمان برنامه و بودجه با ابزار بودجه و برنامه ریزی متمرکز جلوی ایدههای تحول آفرین در دولت را گرفته و به راحتی مدیران کشور را زمین گیر کند! متاسفانه کسری بودجه ساختاری و شدت یافته امروز کشور نیز به بهانه بسیار خوبی در دست سازمان برنامه تبدیل شده که جلوی هر گونه تحرک از مدیران کشور گرفته شود!
با اندکی دقت مدیریتی و سیاست گذاری درخواهیم یافت که بزرگترین ذی نفع وجود کسری بودجه در دولت خود سازمان برنامه است؛ چرا که قدرت مدیران و کارشناسان سازمان برنامه که هر یک از کارشناسان آنها یک وزیر را سر انگشت میچرخانند در سازوکار معیوب، مخرب و پرفساد تخصیص بودجه و وجود کسری بودجه، عامل مشروعیت بخش وجود این قدرت در دست مدیران سازمان برنامه است!
حال با این سازمان برنامه که در نظر و عمل فرسنگها با پیشرفت واقعی کشور فاصله دارد و هیچ تحولی نه تنها در فکر و ساختارهای آنها رخ نداده بلکه هیچ دستی به مدیران آن نخورده و همان مدیران فاجعه آفرین دولت آقای روحانی همچنان بر آن حاکم هستند، شما توقع تدوین چه برنامهای دارید؟! آن هم در مضیقه وقت و بودجه! طبیعی است که این مدل برنامه نویسی در این سازمان برنامه، بهترین فرصت برای مدیران و کارشناسان فرصت طلب و خطرناک سازمان برنامه است که نسخههای از پیش آماده خود را به خورد کشور بدهند! شاید بهتر باشد با این وضعیت سازمان برنامه منحل شده و رئیس جمهور این اختیار خود را در اختیار معاونت اول قرار داده و در ذیل آن سه یا چهار معاونت با اختیارات کامل قرار بگیرند که کاملا در حوزههای مختلف پاسخگو باشند!
۷. سازوکار نظارت و پیگیری اجرای برنامههای توسعه به دلایل مختلف از جمله واقعی نبودن برنامه ها، تلاطمات سیاسی پیش بینی نشده در برنامه و تعارض منافع مدیران سازمان برنامه به شدت مختل است. امروز اگر برنامه اجرایی نشده، نمیدانیم که باید گریبان چه کسی را بگیریم؟! این یعنی در عمل هیچ دستگاهی در کشور را نمیتوانیم بیابیم که خود را متولی اجرای برنامه دانسته و در صورت عدم تحقق از آنها پاسخ خواهی داشته باشیم؛ لذا لازم است در لایه نزدیک رئیس جمهور محترم که مجری قانون است و این برنامههای توسعه نیز منبعث از قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام باید باشد، مرکزی برای نظارت و پیگیری اجرای برنامه شکل بگیرد.
۸. لازم است که مبانی نظری و مطالعات پشتیبان تدوین برنامه هفتم و متن آن، در اختیار جامعه نخبگانی قرار گرفته و از ظرفیت نخبگان کشور برای تدوین برنامه استفاده شود. بدون تردید برنامهای که با استفاده حداکثری از نخبگان تدوین شود حتما در اجرا نیز دچار چالشهای کمتری خواهد بود. متاسفانه مشاهده شده که ابتدا برنامه تدوین شده و بعدها مبانی نظری و اسناد پشتیبان آن تدوین میشود! در اینجا تاکید میکنیم که کشور نیازمند برنامه ریزی واقعی، عملیاتی، تحول آفرین و رو به جلوست؛ اما تحقق این موارد با چنین دستگاه برنامه ریزی و سازمان برنامه و بودجه محل تردید است؛ لذا لازم است که دولت محترم از ظرفیتهای نخبگانی به خوبی استفاده کرده و سازوکارهای لازم برای پیاده سازی برنامه را در درون خود برنامه پیش بینی کند و گرنه این برنامه نیز به سرنوشت برنامههای گذشته دچار خواهد شد!
در پایان بسیج دانشجویی بر اساس یکی از رسالتهای اصلی خود مبنی بر نقش آفرینی در چالشهای اساسی نظام، پیرامون برنامه هفتم کشور چند سوال اساسی را به شرح ذیل مطرح نموده و پاسخگویی متقن و علمی آن را از رییس جمهور محترم و نهاد دولت مطالبه مینماید:
۱- نحوه تحلیل، گلوگاه یابی و تأثیر سیاستهای کلی برنامه هفتم که توسط رهبر انقلاب ابلاغ شده، در دولت سیزدهم برای تدوین برنامه هفتم چگونه است؟
۲- با توجه به پایان سند چشم انداز ۱۴۰۴، نحوه ارتباط برنامه هفتم با سند چشم انداز ۱۴۰۴ و اهداف آن چگونه خواهد بود؟
۳- با توجه تهیه سند تحول دولت سیزدهم، نحوه ارتبط سند تحول دولت سیزدهم با برنامه هفتم چگونه خواهد بود؟
۴- چه نسبتی بین جریان تدوین کنندگان برنامه هفتم در دولت سیزدهم با تدوین کنندگان برنامه ششم و حتی قبلتر از آن برقرار است؟ آیا کسانی که مسبب وضع موجود هستند اجازه نقش آفرینی در برنامه هفتم را در دولت سیزدهم هم پیدا کرده اند؟
۵- آیا بهتر نیست برنامه هفتم را به عنوان اولین برنامه پیشرفت در گام دوم در نظر بگیرید و با دل کندن از جریان توسعه، یک چرخش تحول آفرین در نظام تدوین برنامه رقم بزنید؟ اگر بر این موضوع اعتقاد دارید، الگوی عبور از جریان توسعه و ایجاد چرخش تحول آفرین در برنامه هفتم در دولت سیزدهم چگونه است؟
و من الله التوفیق
شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور