به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، این روزنامه در سرمقالهای نوشت: «ما قلم به دست نگرفته ایم که قضاوت کنیم. قضاوت، وظیفه قاضی است، کسی که درسش را خوانده، آموزشش را دیده و جایگاه اجتماعیش دادرسی است.
کار قلم به دستان، علاوه بر ثبت وقایع و تحلیل و تفسیر عملکردها، پیش بینی آنچه ممکن است رخ بدهد و هشدار دادن درباره خطرها و تهدیدهاست. بنابراین، از این قلم انتظار نداشته باشید نظر بدهد فلان شخص که چند روز قبل به جرم جاسوسی برای انگلیس اعدام شد، استحقاق چنین مجازاتی را داشت یا نه، این را باید قانون بگوید و مجری آن که قاضی است. بعد از آنکه قاضی به وظیفه خودش عمل کرد، نوبت به اقشاری از مردم جامعه میرسد که درباره چگونگی شکل گرفتن چنین وقایعی فکر کنند و برای مصون ماندن جامعه از عوارض منفی آنها چارهای بیندیشند و مانع تکرار خسرانها شوند. اهالی رسانه و قلم به دستان، یکی از این اقشارند. حرف امروز این قلم این است که اعدام یک جاسوس فقط وقتی اثر مصونیتبخشی خود را در جامعه برجای خواهد گذاشت که متولیان امور با ردیابی شیوههای بهکار گرفته شده توسط او، به سراغ نمونههای مشابه بروند و اجازه ندهند افراد دیگری با استفاده از همان شیوهها اهداف بیگانگان را دنبال کنند و محقق سازند. دیدیم که پیشانی پینهبسته هم میتواند ابزاری برای خیانت باشد، دیدیم که سوابق انقلابیگری هم میتواند وسیلهای برای فریب باشد، دیدیم که تندروی و توسل به شعارهای دوآتشه علیه این و آن میتواند پوششی برای چهرههای دستآموز دشمنان باشد و دیدیم که شعارهای آتشین علیه قدرتهای خارجی دادن و مخالفت با برجام و افایتیاف هم میتواند راهی برای جلوگیری کردن از پیشرفت کشور باشد. اینها را اگر برای عبرت گرفتن کافی بدانیم، میتوانیم چهره واقعی بسیاری از افراد که برای بیگانگان کار میکنند را تشخیص بدهیم و فریب پینههای پیشانی، جانماز آب کشیدنها، سوپرانقلابی وانمودن کردنها، شعارهای آتشین دادنشان علیه این و آن را نخوریم و اجازه ندهیم کشور به دامی که آنها با مشارکت دشمنان برای ملت پهن کردهاند، بیفتد؟»
نویسنده در پایان آورده است: تکرار این نکته را در حاشیه اعدام جاسوس انگلیس لازم میدانیم که حرف امروز ما این است که اعدام یک جاسوس فقط وقتی اثر مصونیتبخشی خود را در جامعه برجای خواهد گذاشت که متولیان امور با ردیایی شیوههای بکار گرفته شده توسط او، به سراغ نمونههای مشابه بروند و اجازه ندهند افراد دیگری با استفاده از همان شیوهها اهداف بیگانگان را دنبال کنند و محقق سازند.
عجیب است که سرمقالهنویس، هیچ اشارهای به کارکرد جاسوس اعدامشده انگلیس نکرده است. اینکه اطلاعات سرّی درباره شهید فخریزاده به سرویس جاسوسی انگلیس ارائه کرده، اسناد سرّی مهمی درباره سازوکارهای تصمیمگیری در موضوع هستهای و مسائل منطقهای را به انگلیسیها داده، و در حوزه تحلیل رسانهای- غیر از مشورتهای موثر در برخی تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای دولتهای مدعی اصلاحات و اعتدال- توجیهکننده روند همکاری در برجام و FATF و CFT بوده است.
آیا این روند برای نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی آشنا نیست؟ چه کسانی پس از سالها خیانت در ایران در سطح وزیر و معاون وزیر به لندن گریختند و در خدمت آشوبافکنی و جنگ رسانهای MI6 درآمدند؟ چه کسانی در کشور روند تعامل یکطرفه، نامتوازن، خطرناک و خسارتبار در موضوع برجام و سپس FATF و CFT و پالرمو را تئوریزه میکردند و صاحبنظران منتقد را دشمن معیشت مردم و کاسب تحریم و تندرو وانمود میکردند؟
معلوم نیست چرا نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی کمترین اشارهای به یادداشتها، سخنرانیها و مصاحبههای علیرضا اکبری در دفاع از برجام و FATF و حمایت تمامقد از دولت روحانی و روزنامههای زنجیرهای و... نکرده است؟! براساس توصیه روزنامه جمهوری اسلامی برای یافتن ردپای جاسوسها باید به سراغ کسانی بروند که مانند علیرضا اکبری همه توان خود را برای دفاع از برجام و FATF و مدعیان اصلاحات هزینه کرده بودند.
اتفاقا بخشی از طیف به خدمت گرفته شده توسط سرویسهای غربی، یا افرادی که توسط میانجیها و واسطهها فریب خوردند و در زمین دشمن بازی کردند، کسانی بودند که سابقه انقلابی داشتند، اما یا آلوده به اشرافیگری شده بودند، یا طاقت تداوم ایستادگی پای ارزشهای انقلاب را نداشتند؛ و از آنسو، به بهانههای مختلف توسط محافل غربی تحویل گرفته میشدند و خوششان هم میآمد. کسانی که غربیها از آنها به عنوان میانهرو، معتدل، رفورمیست (اصلاحطلب) و... یاد کردند و اینها هم استقبال کردند. جماعتی که در فتنه 88، علنا وارد زمین بازی سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا و اسرائیل شدند؛ سپس آدرسهای تحریمهای فلجکننده را به دشمن دادند و چند سال بعد، از چالشی که خود مشورتدهندگان آن بودند، به عنوان نردبان استفاده کرده و با ادعای برداشتن تحریمها، از نردبان سیاست بالا رفتند، اما در عاقبت کار، رکورد 1700 تحریم را برجای گذاشتند.