به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، با گذشت یک سال از شروع جنگ میان روسیه و اوکراین هیچکس نمیتواند آینده روشنی را برای یکی از بزرگترین درگیریهای نظامی اروپا پس از جنگجهانی دوم متصور شود. جنگی که نه تنها در این یک سال صدمات انسانی و اقتصادی شدیدی را به روسیه و اوکراین وارد کرد، بلکه تقریبا تمامی کشورهای جهان بهنحوی از صدمات این درگیری متضرر گردیدند.
ازسوی اتحادیه اروپا به رهبری ایالاتمتحده از همان ابتدا به صورت غیرمستقیم و با کمکهای لجستیکی و مالی در جنگ اوکراین مداخله کرد هرچند این موضعگیری تبعات سنگین اقتصادی را برای اتحادیه به بار آورد.
اما بیشترین خسارت را در اینبین، اوکراین بهعنوان زمین اصلی درگیریها متحمل شده است. تلفات سنگین انسانی بالغبر 42000 سرباز ارتش و نیروهای بسیج مردمی در کنار 38700 داوطلب خارجی که البته در برخی منابع این تلفات به بیشاز 100 هزار نفر تخمین زده میشود. همچنین کاهش شدید جمعیت اوکراین به دلیل ترس و فرار از جنگ، گفته میشود 13.3 میلیون نفر از کشور فرار کردند و همچنین 8.5 میلیون اوکراینی پس از الحاق دونتستک، لوهانسک، زاپوروژیا و خرسون به تمایل خود شهروندی روسیه برگزیدند.
علاوه بر این، شهرهای بزرگ و کوچک این کشور زیر بمباران شدید روسها به ویرانه بدل گشته و سلاحها، تجهیزات، پلها و سایر زیرساختها نابود شدهاند. مردم اوکراین روزهای سختی را پشتسر گذاشتهاند. در حالی که اوکراین متحمل خسارات غیرقابل اندازه گیری شده، اما همچنان مجبور است به جنگی نیابتی برای ایالات متحده و اتحادیه اروپا ادامه دهد و در نتیجه به بزرگترین بازنده درگیری تبدیل شده است.
از سوی، یکی دیگر از بازیگران اصلی جنگ اوکراین اتحادیه اروپاست. این اتحادیه بهرغم وابستگیهای شدید به روسیه در حوزه انرژی، در دنبالهروی از ایالاتمتحده آمریکا وارد یک جنگ تمام عیار اقتصادی با روسیه شد.
تحریم روسیه (تصویب بسته دهم تحریمی) و حمایت از اوکراین با تسلیحات و تجهیزات نظامی همانند، توپهای هویتزر، گلولههای توپخانه، خودروهای زرهی پیاده نظام، موشکهای پدافند هوایی، نفربرهای زرهی، تانکها و هلیکوپترها، کشورهای عضو اتحادیه را با فشار بسیار زیادی در اقتصاد و توسعه خود مواجه کرده است. همچنین با خالی شدن سیلوهای تجهیزات نظامی با سرعت بسیار بالا و عدم توانایی در جایگزینی آنها کشوهای اتحادیه اروپا با مشکلات امنیتی عدیدهای روبرو گشتهاند.
در گام نخست، اتحادیه اروپا کمک مالی 1.4 میلیون یورویی را به اوکراین اختصاص داد که به لحاظ مالی برخی کشورهای این اتحادیه را با مشکلاتی روبرو کرد.
در دومین گام، اتحادیه اروپا مجبور شد به دلیل تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه روسیه، حاملهای انرژی مانند نفت و گاز را با قیمتی بسیار بالاتر از آمریکا خریداری کند. این امر به نوبه خود آسیب جدی به توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای عضو اتحادیه وارد کرد.
مرحله سوم مداخله ایالات متحده در مناقشه روسیه و اوکراین، وابستگی اتحادیه اروپا به ایالات متحده را عمیقتر کرده و استقلال و حاکمیت آن را به طور جدی فلج کرده است. اتحادیه اروپا از مداخله در مناقشه روسیه و اوکراین چیزی به دست نیاورده و فقط متحمل خسارات سنگینی شده است.
اما در ارتباط با روسیه، برخلاف پروپاگاندای که جریان اصلی رسانهای غرب در ارتباط با دستاوردهای این کشور در جنگ یک ساله با اوکراین انجام میدهد، روسیه موفق شده است در میدان و بر روی زمین به درصد زیادی از اهداف استراتژیک خود در اوکراین دست یابد.
نکته مهمی که در ارتباط با عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین باید به آن اشاره کرد اینست که اهداف اولیه و دلایل اساسی اقدام مسکو کاملا جنبه امنیتی و ژئوپلیتیک داشته است و اکنون پس از گذشت یک سال دستآوردهای روسیه را باید با توجه به اهداف امنیتی و نگرانیهای ژئوپلیتیکی این کشور سنجید.
حقیقت این است که اهداف استراتژیک روسیه که در اولویت اول کرملین در زمان شروع عملیات ویژه نظامی در اوکراین بوده با درصد بالایی به دست آمده است. روسیه اکنون درست یک سال پس از شروع درگیریها توانسته یک جبهه پایدار در شرق رودخانه دنیپرو ایجاد کند و این امر به نیرویهای نظامی روسیه این توان را میدهد تا حملاتی متقابل و در مقیاسی دلخواه به سمت غرب رودخانه انجام دهند و از سوی دیگر منطقه حائل امنیتی خود را نسبت به نیروهای ناتو حفظ کنند.
این در شرایطی است که نیروهای مسلح اوکراین، به هیچ وجه توانایی مستقلی برای دفاع از خود ندارند، زیرا هرچه از زمان آغاز درگیریها در این کشور سپری شده وابستگی آنها به کمکهای نظامی و اطلاعاتی ایالاتمتحده و ناتو روزبهروز افزایش پیدا کرده است.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که غربجمعی در مورد خواستههای کرملین، که به جاه طلبیهای استراتژیک روسیه و شخص ولادیمیرپوتین تعبیر میشود بیش از حد اغراق کرده و برهمین اساس است که در رسانههای خود پیوسته عنوان میکنند که روسیه در دستیابی به اهداف خود در اوکراین ناکام بوده است.
اما شاید بتوان بعد از یک سال درگیری یک سوال اساسی را مطرح کرد و آن این است که پایان بازی مورد نظر روسیه در اوکراین چیست؟ از زمان شروع تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه سال گذشته، مسکو از بیان واضح اهداف «عملیات نظامی ویژه» خودداری کرده است. هرچند در مناسبتهای مختلف دلایل گوناگونی همچون دفاع از مردم روستبار منطقه دونباس، غیرنظامی کردن اوکراین، جلوگیری از نفوذ ناتو به سمت مرزهای این کشور و. از سوی مقامات کرملین مطرح شده، اما آیا اهداف واقعی مسکو از ورودِ به درگیری با اوکراین و متحمل شدن هزینههای بالا در موارد ذکر شده محصور میشود؟
همزمان با آغاز حمله نظامیان روسیه به اوکراین در 24 فوریه، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در یک سخنرانی تلویزیونی گفت که هدف از عملیات ویژه نظامی حفاظت از مردم روستبار ساکن دونباس است که در معرض نسلکشی حکومت نئونازی اوکراین قرار گرفتهاند و برای این منظور و محافظت ازاین مردم، روسیه به دنبال «غیر نظامیسازی و غیرنازیسازی اوکراین» است.
پس از آن ارتش روسیه حمله گسترده و چند جانبه را با ورود نیروهای زمینی به مناطق ناآرام دونستک و لوهانسک در شرق، منطقه خرسون در جنوب از سمت کریمه و حتی لشکرکشی درجهت کییف از شمال و از سمت بلاروس، به اوکراین انجام داد. پس از ماهها درگیری، روسها به سرعت خرسون را تصرف کردند و کنترل برخی از بخشهای شمال شرقی منطقه خارکف را نیز به دست گرفتند.
با این حال، تهاجم از محور شمالی به سمت کییف به دلیل مقاومت موفقیتآمیز و همهجانبه نیروهای اوکراینی که با کمک مهمات هدایت شونده ضد تانک و پهپادهای ساخت ترکیه همراه بود و همچنین تاکتیکهای نظامی اشتباه نیروهای ارتش روسیه با شکست کامل روبرو شد.
تصرف کییف موفقیت سریعی را برای عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین به ارمغان میآورد و به مسکو اجازه میداد تا یک دولت همسو در کیف مستقر کند و آن را به عنوان دستآورد «غیرنظامی سازی اوکراین» تبلیغ کند.
در همین زمان، نبردهای شدیدی در شهر بندری ماریوپول در جریان بود که روسها موفق شدند تا ماه می 2022 (اردیبهشت 1401) کنترل کامل آن را در دست بگیرند.
اما روسیه پس از شکست در تصرف کییف و عقبنشینی از محور شمالی به طور کامل استراتژی جنگی خود را تغییر داد و تمام تمرکز خود را برای حفظ و گسترش تصرفات منطقه دونباس معطوف کرد. در واقع هدف اصلی عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین ایجاد یک منطقه حائل میان منطقه نفوذ ناتو و سرزمینهای اصلی روسیه بوده است و تصرف کییف که به روی کار آمدن یک دولت همسو بیانجامد در اولویتهای بعدی کرملین قرار داشت.
برطبق عملکرد و تصرفات نظامی ارتش روسیه در خاک اوکراین یعنی تصرف پهنه غربی رودخانه دنیپرو و قسمتهای از میکولایف، میتوان گفت دومین هدف استراتژیک روسیه در عملیات نظامی ویژه دستیابی به بندر «اودسا» در جنوب این کشور بوده است. روسها با تصرف اودسا به دو هدف عمده دست پیدا میکنند. 1- قطع کامل دسترسی اوکراین به مرزهای آبی و تبدیل این کشور به سرزمینی محصور در خشکی که در این صورت اهمیت استراتژیک آن برای ایالاتمتحده و ناتو به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و روسیه کنترل بیشتری بر اوکراین جدید اعمال میکند. 2- برطرف کردن یکی از معضلات ژئوپلیتیکی مهم روسیه پس از فروپاشی شوروی یعنی عدم دسترسی به آبهای گرم و آزاد است که با تصرف مناطق جنوبی اوکراین و دسترسی به آبهای دریای سیاه هم معضل کشتیرانی تجاری روسیه به سمت مسیرهای جدید آسیا و آفریقا بدون محدودیت فصلی برطرف میشود و از سوی دیگر ناوگان دریای سیاه این کشور بهمنظور حضور نظامی در دریای مدیترانه و حفظ منافع حیاتی روسیه از توان بازیگری بالاتری برخوردار خواهد شد.
در طول مدت یک سال نبرد و بر اساس شرایط میدانی، دسترسی به اهداف ذکر شده برای روسها با مشکلاتی همراه بوده است. تقریبا از اواسط ماه سپتامبر (شهریور) روسیه در بیشتر مناطق خارج از دونباس به خصوص در خارکف از نیروهای اوکراینی شکست خورده و مجبور به عقب نشینی گردید. در طی این مرحله تقریبا تمام استان خارکف و در مراحل بعدی در اواخر آبان ماه قسمت غربی استان خرسون (پهنه غربی رودخانه دنیپرو) در اختیار نیروهای اوکراینی قرار گرفت.
روسها بهمنظور تغییر در وضعیت جبهههای خود، دست به جابهجای در سطوح فرماندهی زده و ژنرال «سرگئی سورووکین» را بهعنوان فرمانده نیروهای روس در اوکراین انتخاب کردند. پس از این جابهجایی و اتخاذ تصمیماتی مبنیبر عقب نشینی ارتش روسیه تا ساحل شرقی رودخانه دنیپرو و ایجاد استحکامات جدید روند شکستهای ارتش روسیه متوقف شد. پساز این تغییر تاکتیک، ارتش روسیه در باخموت (آرتمیفسک)، آودیوکا و منطقه غربی دونتسک به موفقیتهای مستمری دست یافته است.
در حال حاضر و در شروع سال دوم جنگ، باخموت یک هدف اساسی برای نیروهای مسلح روسیه است، زیرا تصرف باخموت خطوط تدارکاتی اوکراین را قطع و مسیری را برای نیروهای روسی باز میکند تا به سمت کراماتورسک و اسلوویانسک، آخرین دو شهر بزرگ اوکراینی در دونتسک حرکت کنند تا با تصرف این دو شهر منطقه دونباس کاملا در اختیار روسها قرار بگیرد.
به طور کلی، بهنظر میرسد که روسها موفق شدهاند موقعیت خود را در شرق و جنوب شرق اوکراین مجددا مستحکم کنند، با تمرکز بر دفاع از کرانه راست رودخانه دنیپرو در منطقه خرسون در حالی که به پیشروی بیشتر در منطقه دونتسک ادامه میدهند.
در حال حاضر، روسیه مناطقی در دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپروژیا در شرق اوکراین را در اختیار دارد، بدون اینکه کنترل کاملی بر هیچ یک از چهار استان داشته باشد. همچنین، مقامات کرملین در راستای الحاق مناطق مزبور در اوایل مهرماه (اواخر سپتامبر) در این مناطق همه پرسی را برگزار کردند که نتیجه قاطع آن پیوستن چهار منطقه دونستک، لوهانسک، خرسون و زاپروژیا به فدراسیون روسیه بود. در ادامه این روند در 30 سپتامبر (8 مهر)، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، الحاق چهار استان اوکراین را در سخنرانی در هر دو مجلس روسیه اعلام کرد.
بنابراین، با توجه به روند تحولات و اهمیت موضوع فوق برای سران کرملین میتوان گفت الحاق استانهای دونتسک، خرسون، لوهانسک و زاپروژیا اوکراین توسط فدراسیون روسیه، در راستای تامین امنیت و ایجاد منطقه حائل بوده و تصرف کامل این چهار استان را میتوان مهمترین «هدف استراتژیک» مسکو از شروع عملیات ویژه دانست.
همانطور که قبلاً گفته شد، روسیه به طور کامل هیچ یک از چهار استانی را که به طور رسمی در ماه سپتامبر به سرزمین خود الحاق کرده در اختیار ندارد و درگیریهای بعضاً سنگینی هنوز در آنها ادامه دارد. در حال حاضر، به نظر میرسد ارتش روسیه با انجام عملیات تهاجمی در جهت باخموت، آودیوکا و منطقه غربی دونتسک، بیشتر منابع خود را بر تصرف استان دونتسک متمرکز کرده است.
گزارشهای تصویری مربوط به منطقه باخموت حاکی از آن است که ارتش روسیه برخی از زبدهترین واحدهای خود (گروه واگنر) را در این منطقه مستقر کرده است که در آرایشهای کوچکتر فعالیت میکنند و تلاش میکنند در نبردهای نزدیک با نیروهای اوکراینی شرکت کنند.
روسها نمیخواهند در این مرحله و در شرایط جوی فعلی تجهیزات سنگین خود را به خطر بیندازند، زیرا این اقدام امکان هدف قراردادن آنها را برای نیروهای اوکراینی آسانتر میکند؛ بنابراین ارتش روسیه ترجیح داده است از تاکتیکهای سنتی جنگ و استفاده گسترده از لشگرهای مکانیزه استفاده نکند، اشتباهی که آنها در ماههای اولیه جنگ و در زمان پیشروی به سمت کییف انجام دادند.
به نظر میرسد که نیروهای روسی به پشتوانه تاکتیکهای فعلی خود پیشرفتهای قابل توجهی در منطقه باخموت داشتهاند. اگر اوکراین نیروهای خود را از باخموت خارج کند، تلاش روسها به زودی به دستاوردهای عملیاتی تبدیل خواهند شد. جدای از آن، نیروهای روسیه همچنین به عنوان بخشی از تلاش برای تغییر روند دستاوردهای اوکراین در ماههای گذشته و در منطقه درگیری از اواسط سپتامبر سال 2022 و بازپسگیری کنترل کامل استان لوهانسک، حملات زمینی را نیز در محدوده این استان انجام دادهاند.
به نظر میرسد پس از پایان یک سال از شروع درگیری نظامی روسیه و اوکراین و بر اساس دلایل ذکر شده از سوی کرملین در ابتدای شروع عملیات ویژه نظامی و با توجه به تحولات رخ داده میدانی باید در حال حاضر روسیه را برنده این جنگ دانست.
تصرف بالای 20 درصد از خاک اوکراین و الحاق این مناطق به سرزمینهای اصلی روسیه که بهتبع آن جمعیتی بالغبر 8 میلیون نفر که معادل 21 درصد از جمعیت اوکراین را تشکیل میدهند براساس فرایند همه پرسی از این کشور جدا و به جمعیت 144 میلیون نفری روسیه ملحق شدهاند. الحاق این مناطق بزرگترین دغدغه مسکو در سالهای پساز جنگجهانی دوم یعنی معمای امنیت را تا حدودی برطرف میکند. بهشکلی که چهار استان لوهانسک، دونستک، خرسون و زاپروژیا همانند منطقه حائلی میان ناتو و سرزمینهای اصلی روسیه عمل خواهند کرد.
همچنین در کرملین، تصرف این مناطق از شروط لازم تحقق ایده نئواوراسیاگرایی و بازگشت به دوران امپراتوری بزرگ روسیه تلقی میشود و الحاق این مناطق به لحاظ ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک برای روسیه بسیار مهم و حیاتی است.
از سوی دیگر، از منظر اقتصادی هرکدام از چهار استان الحاق شده مزایا و امتیازات خاصی را برای روسها به ارمغان میآورد. خرسون بهعنوان بزرگترین منطقه کشاورزی اوکراین با دو میلیون متر مکعب زمین حاصلخیز کشاورزی و استعداد بالا در تولید میوه و سبزیجات. همچنین لوهانسک و دونستک با ویژگیهای صنعتی و مزایای معدنی توان جبران برخی خسارتهای روسیه در این جنگ را دارا میباشند.
بهعلاوه اینکه روسیه توانست با اتخاذ سیاستهای پولی و بانکی موثر جنگ اقتصادی تمام عیاری که غربجمعی با وضع تحریمهای فلج کننده بر اقتصاد روسیه به ویژه در حوزه انرژی، به شکل موثری مقابله کند. بهطوری که ارزش واحد پول ملی روسیه در مقابل دلار حتی به نسبت ماههای قبل از شروع جنگ تقویت شده است.
همچنین در بسیاری از شاخصهای کلان اقتصادی، از پیشبینیهای انجام شده بهتر عمل کرده است. در حوزه نفت و گاز با پیدا کردن مشتریها و مسیرهای تجاری جدید درصد بالای از تحریمهای نفت و گاز غرب را خنثی کرده است.
ازهمه مهمتر جامعه روسیه برعکس بسیاری از پیشبینیهای سیاستمداران غربی با فشارهای اقتصادی دچار التهابات و نارضایتیهای فزاینده نگردید، بلکه براساس آمارهای منتشر شده همبستگی بسیار بالای را در حمایت از ولادیمیر پوتین و عملیات ویژه نظامی این کشور در اوکراین از خود نشان داد.
اما در طرف دیگر ویرانهای به نام اوکراین، که به زمین درگیری غرب و روسیه تبدیل شده است به لحاظ اقتصادی کاملا از هم فروپاشیده، جمعیت بسیار بالای از این کشور مهاجرت کرده و یک بدهی کلان به کشورهای غربی به ارث مانده است.
به اذعان رسانهها و سیاستمداران غربی، اتحادیه اروپا درصد بالای از تورم را در یک سال گذشته تجربه کرده، صنایع این اتحادیه با معضلات عدیده زیرساختی از جمله انرژی دست به گریبان است. رشد بحرانهای اجتماعی در این اتحادیه به شدت فزونی یافته و به لحاظ لجستیک نظامی در شرایط بسیار سختی قرار گرفتهاند.
با تجمیع شاخصههای فوق میتوان گفت، روسیه با تمام خسارتهای که در برخی از بخشها متحمل شده، اما به اهداف اصلی استراتژیک و ایدئولوژیک خود در این نبرد یک ساله دست پیدا کرده است و حرکت به سوی دیگر اولویتها در اوکراین بر اساس صحبتهای ولادیمیرپوتین و سرگئی لاوروف، مستقیما به نحوه عملکرد جبهه غرب بستگی دارد. هرچه غرب جمعی سلاحهای دوربردتری در اختیار اوکراین قرار دهد، روسها مجبورند برای حفظ امنیت خود منطقه حائل را گسترش و سرزمینهای بیشتری از اوکراین را تصرف کند.
مهدی سیف تبریزی پژوهشگر حوزه روسیه و قفقاز