به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو-سید رضا میرجعفری، شهید آوینی در طول حیات پربرکت خود با سه مرحله و نقطه عطف در زندگی رو به روست، در مرحله اول آشنایی با امام خمینی (ره) و ایده ابتدایی انقلاب اسلامی که باعث تحول در جان، روح و دیگاهش میشود.
دگرگونی که سرنوشت کامران را به شهید سید مرتضی نه در شکل و ظاهر بلکه در عمق و باطن تغییر میدهد.
در ایستگاه دوم اما شکوفایی آوینی به آغاز دفاع مقدس و روایت فتح باز میگردد روایتی که از همان ابتدا و با فهم شهید «فتح» نامیده میشود آوینی میداند خون بر شمشیر به تأسی از امام حسین (ع) و در هشت سال دفاع مقدس خون بر همه صف کشی جبهه باطل و اسلحههای جهانی پیروز است در حالی که هنوز در جریان است. شاید شهید آوینی میخواهد با روایتش فتح کند و به آرزوی خود یعنی شهادت برسد و نمیدانست در سومین گام خود به روزی برسد که قطعنامه 598 و جام زهر به تعبیر امام خمینی (ره) نوشیده شود اینجاست که شهید آوینی در یکی از مهمترین اقدامات خود سنگ بنای مجلهای را میگذارد که به میراثی پویا برای جبهه انقلاب اسلامی تبدیل میشود.
هرچند سوره چه در دوره خود چه بعد از آن با فراز و نشیبهای زیادی رو به رو میشود.
به بهانه سالروز شهادت سید مرتضی آوینی گفت و گویی داشتیم با سید علی سیدان سردبیر مجله سوره و سید حمید رضا میررکنی عضو شورای سردبیری این مجله در مورد آن شهید و مجله سوره که از همان ابتدا پیشنهاد شد مبنای گفت و گوی خود را اولین سرمقاله آوینی در مجله سوره بگذاریم.
شهید آوینی حزب اللهی است و بعد از قطعنامه افسرده نیست
در ابتدای این گفت و گو سید علی سیدان با توجه به اولین سرمقاله مجله سوره نگاشته شده توسط شهید سید مرتضی آوینی گفت: همین سرمقاله اول مجله سوره بیانیه مأموریتی این مجله است و پاسخ بسیاری از انحرافات و گرد و غبارهای در مسیر آن است. این را از همان ابتدا که خیلی روشن میگوید: « به کجا میرویم؟ آنجا که غرب میخواهد یا آنجا که حضرت امام..؟ یعنی دو مسیر داریم؛ یکی مسیر غربزدگی و روشنفکرمآبی و یک مسیر هم مسیر حزب الله و امام است.» در این ماجرا شهید مرتضی آوینی کاملا مشخص کرده که ما در این دوگانه باید چه مسیری پیش برویم.
سید علی سیدان در مورد احساس تکلیف شهید آوینی بعد از قطعنامه و جنگ گفت: بعد از این متن یعنی سرمقاله اول مجله سوره متن منشور تعهد هنر و هنرمندان امام خمینی (ره) است که در آن شهید آوینی جبهه جدید را رسما اعلام میکند. آوینی در جای دیگر خط مشی آن چه امام خمینی بر گُرده هنرمند مسلمان میگذارد را شرح میدهد تا اعلام کند بر اساس چه خطوطی حرکت میکنیم.
شهید آوینی حزب اللهی است و بعد از قطعنامه افسرده نیست، جبهه جدید را میشناسد و امتداد میدهد، فرم کارش را میداند که ژورنالیسم است و درگیری روشنی با غرب، غربزدگی و روشنفکرمآبی دارد و این خط را در تمام مطالبی که شهید آوینی منتشر میکند میبینیم.
سیدان در مورد نقش آوینی در مجله سوره آن زمان و اطرافیان وی می گوید: شهید آوینی کل مجله سوره را بیرون می آورد، و این نیست که یک جبهه کامل و همسویی در ایران بوده اینطور نیست، سوره آوینی است و چند نفر که البته اینها بلد بودند حرفهای پیشرو بزنند که بتواند خط فرهنگی و درگیری فرهنگ انقلاب اسلامی را جلوتر ببرد و حرفهای نو تولید کنند و هر کدام نسبتی با ولی به نظرم لنگرگاه شهید آوینی بوده است.
در ادامه این گفت و گو سید حمیدرضا میررکنی در مورد جوهره کار شهید آوینی به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو گفت: آنچیزی که در نهایت از شهید آوینی به عنوان جوهره کار او میتوانیم ببینیم تلاش و مجاهدت مدام شهید آوینی است، حالا اینکه این مجاهدت در چه نقطه ای مستقر و از سرگذارنده طبعا قابل تجویز و توصیه برای همه نیست.
آوینی خط کشی بین حق و باطل دارد و خطر می کند، این از روشنفکر جماعت بر نمی آید
عضو شورای سردبیری مجله سوره ادامه داد: آوینی یک ذخیره از زیست روشنفکر دارد که در ادامه زندگی خود به هر حال از بر آن ذخیره هم استفاده می کند، اما این چیزی نیست که کارکتر آوینی بر اساس آن شکل گرفته باشد زیست روشنفکری مقوم شهید آوینی نیست و آنچه در نهایت از آوینی میتوانیم سراغ بگیریم وجه غیر شوخی برداری که شهید آوینی بر سر حق و باطل دارد، یعنی ما از روشنفکر جماعت توقع این داریم که بر سر راحتی به جنگ و جدال با کسی بپردازد اما بر سر حق و باطل نه! اتفاقا زیست روشنفکری آنجایی قوت میگیرد که تبدیل به نقطه پناه منازعات رادیکال و جدی می شود و چه بسا در مسیر سوره هم می توان این را دنبال کرد و در دوره ای بعد از شهید آوینی سوره تغییر ماهیت می دهد و شما با مجموعهای ناهمگون از محتوا و آرشیوی از همه حرف هایی که هستند نه یک موضع گیری واضح در برابر جبهه باطل و بر اساس جبهه حق که قصد دارد حرفی بزند. این تبدیل به نقطه پناه می شود و من بعید میدانم اگر مرور معمولی بر نوشته شهید آوینی داشته باشیم این خوی سازشگری که ناموس خود را برای عدم درگیری بپوشاند در مرتضی آوینی باشد، همین فراز آخر سرمقاله اول مجله سوره به وضوح گویای کل ماجراست، آوینی می گوید: هنر باید درگیر باشد و هنر و روزنامه نگاری متحد و تجزیه ناپذیر موضع صریح در برابر باطل و به سود حق داشته باشد و این وام گرفته از سخنان امام است و آوینی هم می خواهد روی همین نقطه بایستد.
میررکنی در ادامه و نتیجه گفت: بنابراین باید بپذیریم خوی روشنفکری و تفسیر روشنفکرانه از شهید آوینی نه تنها مقوم شخصیت وی نیست بلکه ممکن است باعث ایجاد پناه برای برخی شود و پشت این تصویر از شهید آوینی پناه بگیرند تا وارد مناقشه نشوند که واقعیت این است که شهید آوینی این نیست و سوره هم نباید این باشد.
آوینی دغدغه صفبندی در مقابل جبهه باطل و تحجر را داشت
سردبیر مجله سوره در ادامه در مورد پرسش خبرنگار خبرگزاری دانشجو که اگر بخواهیم مسیر شهید آوینی را ادامه دهیم و حتی از نگرش او جلوتر برویم باید چه کنیم؟ پاسخ داد:
زمانه جلو رفته و آوینی هم دغدغه صف بندی با جبهه کفر ، باطل تحجر، واپسگرایی و اسلام آمریکایی را دارد، از سوی دیگر انقلاب اسلامی پیشرفت کرده و کسی که این را نبیند نمی تواند بگوید با عینک شهید آوینی به مسائل نگاه می کند. اگر قرار باشد دوباره به همان چیزهایی توجه کنیم که شهید آوینی توجه کرد عقب میافتیم از طرف دیگر اگر کسی شامه و دستگاه محاسباتی شهید آوینی را نداشته باشد وی را نشناخته و راه او را هم نمی تواند ادامه دهد و ممکن است به ظاهر کاری انجام دهد که ما فکر کنیم این مسیر شهید آوینی است.
شهید آوینی اهل بگو مگوی بی جهت با دشمن فرضی نبود
سید علی سیدان ادامه داد: واقعیت این است که انقلاب اسلامی در همه عرصهها خط شکنیهایی کرده و شما یک نمونه حاج قاسم دارید و اگر شهید آوینی یک حاج قاسم داشت دیگر بگو مگوی بی جهت با دشمن فرضی نمی کرد.
وی در ادامه گفت: آوینی آنجایی که جنگ برپا بود اولویت اول را جنگ می دانست و وقتی جنگ به آن معنای هشت سال دفاع مقدس تمام شد تصمیم گرفت بحث نظری کند، بحث هم در خلأ نه! یک بحث کاملا درگیرانه که سعی کردیم در سوره به خصوص در مقالات آوینی به آن بپردازیم. اگر پدیده هایی مثل حاج قاسم، هیأت، حضور منطقه ای و قدرت نظامی ایران و حتی گروههای جهادی اگر اینها دم دست شهید آوینی بود، قطعا هم و غم خود را روی روایت اینها می گذاشت و سوره مدعی است که می خواهد این کار را کند و روی روایت دست بگذارد به جای درگیری ذهنی که معلوم نیست چقدر درست باشد.
سوره قصد دارد روایت کننده همین پیشرفت ها باشد البته بحث نظری را هم باید دنبال کرد وگرنه خود روایت هم از دست می رود و متفرق می شود به نوعی باید همواره سنت نظریه را متصل به روایت کنیم اما هم و غم سوره روایت است و لازم است روی روایت دست بگذارد.
پاسخ به برخی که شهید آوینی را سرخورده و افسرده تصویر می کنند
میررکنی در مورد متونی که شهید آوینی نوشته و خطابش به آیندهاست گفت: دغدغه شهید آوینی پیشگویی نیست! بلکه شهید آوینی سویه بردار انقلاب اسلامی را می بیند و به ما نشان می دهد کدام سمت است؟ من فکر می کنم فتوحات انقلاب اسلامی مثلا: بزرگترین جنگ منطقه که چهار یا پنج کشور مستقیما در آن حضور داشتند به جز از لحاظ وسعت ارضی که آن هم بزرگترین بود و ما این جنگ را پشت سرگذاشته و پیروز شدیم و توسط سردار ما پایان جنگ اعلام شد جزئی از همین روایت فتح آوینی و آینده بینی اوست. یا در ماجرای سیف القدس نامههای بین رهبران مقاومت و رهبر انقلاب اسلامی رد و بدل شد کاملا معنا دار بود و اینها جزئی کوچک از فتوحات انقلاب اسلامی است چون شاید به لحاظ معنایی چیزهای بزرگتری می توان گفت. به همه این دلایل من فکر نمی کنم شهید آوینی اگر امروز بود مثل خیلی از ما ناامید و سرخورده نبود علت هم برای من واضح است چون شهید آوینی گرچه در صورت یک تئوریسین و شخصیت تئوریک طرد شده و خصلت قلمش هم همین است ولی آنچه شهید آوینی به قلم می آورد به زبان امروز هم می بینیم، مثلا همین روزهای اول اغتشاشات بسیاری از این جامعه شناسان و متفکران چه پیشگوییها و تحلیلهایی کردند که عمرش سه ماه یا چهار ماه بیشتر نبود اما شهید آوینی به واقعیت توجه داشت و من فکر می کنم آن سختی و دشواری که عزیزانی برخی نمی توانند از پس آن بربیایند دیدن همین واقعیات است. وقتی این واقعیت عیان که تا همین چند ماه پیش به وقوع پیوسته را نمی توانید ببینید حرفی و قضاوتی در مورد آینده خود نیز نمی توانید بزنید، شما همین واقعیتها را اگر نتوانید به زبان بیاورید هیچ حقیقت دیگری را هم نمی توانید به زبان بیاورید.
انسان انقلاب اسلامی آن بیرون کیست؟ و چگونه می اندیشد؟
سیدان سردبیر فعلی مجله سوره در پرسش دیگری از خبرنگار خبرگزاری دانشجو در مورد تکلیف گرایی شهید آوینی در مقابل نتیجه گراها نیز گفت: وقتی به شهید آوینی نگاه می کنیم ظاهرا او را در کنکاش صد در صد مفهومی و تقلای نظری می کند تا بفهمیم تناظر مفاهیم چیست؟ و احتمالا چنین کاری، سوال اول این است که آقای آوینی شما که فوق لیسانس معماری داشتی شما را چه به یادداشتی نا تمام در باب حقیقت و انسان، شما را چه به نظم نوین جهانی و راه فطرت، اینها چیست که می نویسی؟ شما اصلا صلاحیت نوشتن چنین مطالبی نداری آقای آوینی! در حالی که شهید آوینی یک فیلم ساز هنر خوانده است که مطالعاتی هم داشت که حالا شما میبینید در حوزه های مختلف سینما، گرافیک، فلسفه و ارتباطات که در آن روزگار تازه داشت مطرح می شد بنویسی چون شهید آوینی بیشتر از آنکه یک نظریه پرداز باشد زبان حال انقلاب اسلامی بود و اگر ما بخواهیم راه شهید آوینی را برویم باید زبان حال خودمان باشیم.
سیدان ادامه داد: وضع انقلاب اسلامی و صف بندی که در مقابله با تجدد و تحجر دارد کاریست که شهید آوینی می کند، یعنی حتی مقالات نظری آن تمهیدی برای این است که بگوید: انسان انقلاب اسلامی آن بیرون کیست؟ و چگونه می اندیشد؟ و چون خودش هم تحول یافته انقلاب اسلامی بود انگار زبان حال خودش هست و هر چه می گوید زبان گویای انقلاب اسلامی است. البته همه شهدا همین گونه هستند اما کسانی مثل شهید آوینی که به زبان روایت در شکل های مختلف مثل مستند، روزنامه نگاری و کتاب که می توانند سخن بگویند بیشتر زبان حال انقلاب را می گیوند، نباید تصور شود اینهامشتی الفاظ است، بلکه زبان حال است، زبان حال آن روزگار اگر شهید آوینی می خواست کر تخصصی کند نشریه تخصصی می داد در حالی که می بینیم شهید مجله سوره را به سمت یک مجله عمومی فرهنگی می برد، چون شهید آوینی هرجا بارقهای از ایده اصلی، پیشرو و ناب انقلاب اسلامی میبیند بالای سر سوژه میرود.
سیدان: در سوره تلاش میکنیم تا پدیده های انقلاب اسلامی را ببینیم
سید علی سیدان در پایان گفت: ما هم سعی کردیم همان گام ها را برداریم هم در جهت انتشار سفرنامه و هم با تمرکز روی ایده میدان یعنی میدان های مختلف که عرصه کشاکش نیروهای انقلاب با نیروهای دشمن است، لفظ میدان به خاطر این وضع شده که ما را از ذهنیت زدگی در بیاورد و متوجه واقعیت پیش روی ما کند. به عنوان مثال روایت نیروهای انقلاب اسلامی در میدان هنر، دانشگاه، سیاست و البته نیروهای رقیبش، در تلاش هستیم پدیده های انقلاب اسلامی را ببینیم و با توجه به پدیده هایی مثل هیأت این پدیده ها را روایت و حتی یک گام نظری و صورت بندی تا بتواند مدلی برای کار عمومی حزب اللهی ها هم باشد و یک مقدار هم مفهومی کنیم تا بتواند دست مایه برای تولید علم و در آن ساحت هم باشد.
میررکنی: آنقدر بحث نظری کردیم که بچه حزب اللهیها هنگ کردند، روایت مشهودات عینی انقلاب ضرورت دارد
عضو شورای سردبیری مجله سوره هم ادامه داد: سوره اگر بخواهد نطق عام انقلاب اسلامی باشد و در واقع مشهودات انقلاب را به زبان بیاورد مجبور است خودش را دایره نیروهای انقلاب قرار دهد و به عنوان یک تکلیف اصولی در سوره ارتباط با جبهه را ببیند و هر جا تشخیص دهیم که صدای انقلاب باشد آنجا حاضر شویم.
سید حمیدرضا میررکنی در پایان گفت: اینکه آوینی چه کرده؟ می خواهم روی مشهودات انقلاب اسلامی بایستم، حرف های نظری متعددی می توان پیش کشید یا گفتگو کرد اما سوره این نیست و چنین نقطه ای نیست، چون آوینی یک جاهایی لحنش نظری شده نباید همه روایتهای او را نظری ببینیم و اینکه می گوییم سوره، نطق عام انقلاب اسلامی است این ممکن است یک سو تفاهمی ایجاد کند که هر کسی مجال طرح شدن در سوره را دارد ولی واقعا این نیست، آوینی پریسش در سرمقاله مجله سوره با به کجا می رویم؟ آغاز می شود که این پرسش اصلی انقلاب اسلامی است و با دوگانه پاسخ می دهد و شهید آوینی روی این دوگانه می ایستد، اینکه ما در دوره ای که باید مشهودات انقلاب اسلامی را به زبان می آوردیم از سر نداری و فقر خودمان را مشغول بحث های نظری کردیم باعث شد که بعدا با بچه حزب اللهی هایی دچار شدیم که متحیراند و حیران ماندند و. جلو نمی روند، حتی آنجایی که امیدوار است باز حیران است.
در همین فتنه اخیر شش ماهه با بچه حزب اللهی هایی که متحیر اند مواجه هستیم این محصول این است که ما از نقطهای که شهید آوینی در آن ایستاده بود که مشهودات انقلاب اسلامی را روایت میکرد پا پس کشیدیم و مشغول بحث های نظری شدیم و همین باعث شد در این جماعت حیرتی اتفاق بیفتد و جاهایی هنگ کنند، بر همین اساس میگویم: سوره مسئول این است که مشهودات عینی انقلاب را روایت کند و این به معنای اینکه گفت و گو نکنیم نیست ولی باید بدانیم گفت و گوی ما چارچوب دارد و ناموس مند است و این شاید برای فهم از سوره لازم است تا گفته شود.