گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو_ منطقه خاورمیانه از نظر استراتژیک ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ایدئولوژیک منطقهای فوق العاده مهم و راهبردی محسوب میشود. از این رو این منطقه در طول تاریخ همواره محمل و بستر رقابتهای حساس و استراتژیک بین قدرتهای منطقهای فرامنطقهای و جهانی بوده است. جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی از جمله قدرتهای منطقهای در خاورمیانه محسوب میشوند که به دنبال رسیدن به برخی اهداف، آرمانها و منافع اند و در این راه از رویکردها و سیاستهای خاصی دنباله روی میکنند.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و داعیه دار رهبری جهان اسلام و جهان تشیع در طول چند دهه اخیر توانسته است در منطقه خاورمیانه و در کشورهایی نظیر سوریه، عراق و در حال حاظر یمن، قدرت و نفوذ بسیاری را به دست آورد و در برخی از مناطق دیگر نظیر بحرین، که دارای اکثریت شیعه هستند و به وسیله حکام آن کشورها مورد ظلم و ستم قرار میگیرند نیز به دنبال حمایت از آنها و کسب قدرت و نفوذ میباشد. این کشور با تعریف یک نقش منطقهای برای خود و طراحی یک چهارچوب امنیت ملی منطقهای جهانی به دنبال دستیابی به یکسری آرمانها و اهداف اسلامی-شیعی-ایرانی و تأمین منافع و امنیت ملی برای خود و حامیان منطقهای اش و افزایش نفوذ و قدرت در منطقه غرب آسیا است.
در مقابل عربستان سعودی نیز خود را رهبر جهان اسلام و اهل تسنن و برادر بزرگ دیگر کشورهای عربی و سنی منطقه غرب آسیا قلمداد میکند. نقشی که باعث شده است تا این کشور در راستای منافع ایدئولوژیک و ملی خود همواره به دنبال اعمال قدرت و نفوذ در میان کشورهای منطقه باشد. تعریف این نقش منطقهای و موقعیت استراتژیک برای حکام عربستان باعث شده است تا این کشور همواره تلاش کند تا در کشورهایی که حکام آنها در راستای سیاستها و منافع این کشور حرکت میکنند، حاکمیتهای موجود حفظ گردند و مورد حمایت قرار گیرند و در کشورهایی که سیاستها و خط مشیهای آنها به سیاست عربستان سعودی نزدیک نیست به دنبال ناامنی و تغییر حاکمیت باشد. عربستان سعودی با دنباله روی از یک سیاست خارجی و امنیتی منفعت جویانه به دنبال ایجاد ناامنی و براندازی حاکمیتها در کشورهای مخالف و ارائه انواع و اقسام کمکهای مالی، تسلیحاتی نظامی و... به کشورهای دوست و هم راستا در سیاست خارجی و امنیتی در سطح منطقه است.
دنبال کردن این دو استراتژی توسط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی باعث ایجاد تقابل استراتژیک و رقابت راهبردی بین این دو کشور در سطح منطقه خاورمیانه شده است، رقابتی که در چهار کشور سوریه، عراق، بحرین و یمن نمود آشکارتری پیدا کرده و در این کشورها نوعی تقابل و دشمنی استراتژیک بین این دو کشور برقرار کرده است.
در واقع جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دو قدرت بزرگ منطقه غرب آسیا و خلیج فارس هستند که بررسی روابط این کشور و نقش آنها در تحولات و رویدادهای این منطقه از اهمیت بسیاری برخوردار است.
آنچه میان دو کشور ایران و عربستان سعودی بصورت آشکارا و پنهان، رسمی و غیررسمی در جریان است تقریبا شامل تمامی موارد سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی میشود؛ اما چه چیزی است که باعث جنگ نیابتی سعودیها علیه ایران و سر دادن شعار «مرگ بر آل سعود» در شهرهای ایران میشود؟
قطعا مواردی مانند مذهب تصنعی وهابیت و دشمنی آن با تشیع، حج و جریانهای پیش آمده آن، رقابت منطقه ای، نفت، روابط با شرق و غرب و جهان عرب همچنین جنگ داخلی سوریه و منازعات عراق از مسائل اختلافی و بحران آفرین جدی میان دوکشور محسوب میشوند.
نحوه رفع و یا رسیدن به نقطهای ثابت و مشترک بین دوکشور در این مسائل بسیار دشوار به نظر میآید طوری که نیاز جدی به مطالعه کامل موارد مذاکره شده بین دو کشور و قرارگرفتن در سیر مذاکرات و گفتگوهای صورت گرفته در بغداد و مسقط و پکن است؛ اما باتوجه به این که ما به این موارد (حداقل فعلا) دسترسی نداریم، بنابراین تمرکز خود را معطوف به مسئله جدیای به نام یمن میکنیم؛ بررسی این مورد تنها با اتکا به شواهدات و مستندات جاری به ما دانستههای مهم و ارزشمندی میدهد که تا اعلام رسمی به آنچه انتظار میرود شباهت بسیاری خواهد داشت.
مسئله یمن با شروع جنگ داخلی از سال ۲۰۱۴ شروع شد، حمایت غیر مستقیم و نیابتی بازیگران منطقهای من جمله عربستان سعودی امری واضح بود که از سال ۲۰۱۵ با روندی سریع به حضور نظامی در شمال یمن انجامید.
مقاومت مردم یمن و کمیتههای مردمی یمنی در برابر دولت غیرقانونی و مستعفی یمن و همچنین تهاجمات خارجی سعودی-اماراتی حمایت جمهوری اسلامی ایران را از مظلومانی که در یمن تحت ظلم مستمر این تهاجمات قرار میگرفتند را در پی داشت.
این روند با قطع روابط ایران و عربستان سعودی در سال ۲۰۱۶ تسریع شد و تا حد رویارویی مستقیم نظامی هم درحال پیشروی بود.
بدون در نظر گرفتن مسئله یمن توافق بین ایران و عربستان بی معنی است؛ در واقع فراتر از بحث ایدئولوژیک و انسانی در قضیه یمن، بحث استراتژیک منطقهای و راهبرد دفاعی-امنیتی جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی اجازه اخذ تصمیمی بدون مدنظر قراردادن این مسئله را نمیدهد؛ بنابراین چگونگی راه حل رسیدن به صلح و پایان جنگ فرسایشی یمن در دستور کار مذاکرات طرفین گنجانده شده است چرا که از موارد جدی تشدید تنشها بین ایران و عربستان همین بحث یمن بوده و هست.
برای پی بردن به آنچه به عنوان بروزات کوتاه مدت و فوری این توافق بر مسئله یمن است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جمهوری اسلامی ایران از همان بدو تاسیس داعیه دار حمایت از مظلومان، مستضعفان و مسلمانان جهان را داشته و دارد و در اثبات این مهم هم از هیچ تلاشی دریغ نکرده است.
از حمایت کامل حکومت مشروع و قانونی بشار اسد در سوریه گرفته تا تقویت محور مقاومت در منطقه؛ آنچه این توافق درحال روشن کردن آن است، جهت یافتن جریان صلح و آشتی بین عربستان سعودی و هر آنچه که مرتبط با ایران است میباشد؛ از یمن و سوریه گرفته تا حزب الله و گروههای دیگر مقاومت.
در مقابل هیچگاه ایالات متحده نتوانسته اثبات کند که شریکی قابل اعتماد و دائمی است بطوری که با تمام بهایی که سعودیها در راه حفظ اتحاد و نزدیکی خود با آمریکاییها پرداختند، ضربات سخت نظامی که خوردند و بدترین توهینها و خیانتهایی که از سوی ایالات متحده آمریکا دیدند، آخر سر نیز کاملا درمانده در مقابل مقاومت نیروهای یمنی دست خالی ماندند تا جایی که تقریبا از آمریکا روی برگردانده و به سمت چین رفتند؛ در بحث جنگ اوکراین هم هیچگاه هیچکدام از کشورهای عربی اقدام به حمایت مستقیم از اوکراین نکرده و همواره موضع حمایت غیرمستقیم خود از روسیه را حفظ کردند.