به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضور زنان و کودکان در واقعه جانسوز عاشورا مورد سؤال بسیاری از مردم در طول تاریخ بوده است. سؤالی که پاسخهایی به آن داده شده تا بتواند ابعادی جدید از این واقعه را نمایان کند. در این میان میتوان اوج سیاهی و رذالت یزید و یاران او را در همین حضور زنان و کودکان در عاشورا درک کرد. چراکه لشکر دشمن در بستن آب بر روی امام حسین علیه السلام حتی به کودکان و زنان هم رحم نکردند.
در روز عاشورا نیز در حالی امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت را به شهادت میرساندند که زنان و کودکان شاهد جریانها بودند. از سوی دیگر پیام این جنایتهای عظیم از طریق همین زنان و کودکان در تاریخ منعکس شد و باقی ماند. هرچند باز هم اینها نمونهها و ابعادی از نقش زنان و بهخصوص حضرت زینب سلامالله علیها در قیام عاشورا محسوب میشود و برای درک آن باید مطالعات دقیق و منسجمی انجام شود.
خبرنگار در گفتوگویی که با حجتالاسلام محمدباقر حسنزاده، استاد و پژوهشگر مسائل دینی، انجام داده به بررسی نقش و دلایل حضور زنان و کودکان در عرصه قیام کربلا پرداخته است.
دلیل حضور خانواده امام حسین علیه السلام در حرکت تاریخی آن حضرت
وقتی قیام عاشورا را مرور میکنیم یک سؤال برای بسیاری از افراد ایجاد میشود، مبنی بر اینکه چرا امام حسین علیه السلام خانواده خود اعم از زنان کودکان را هم همراه خود برده بودند؟
همراه بودن زنان و کودکان با امام حسین علیه السلام در ابتدای راه طبیعی بوده است. به هر حال آن حضرت علیه حکومت آن دوران که در دست یزید قرار داشت، قیام کرده و با حاکم زمان بیعت نکردند. این کار ایشان باعث شده بود جان مبارکشان در معرض خطر باشد. مدتی بعد از مدینه خارج شده و به مکه رفتند چون مکه طبق آیات الهی باید امن باشد و افرادی که در آن شهر به سر میبرند مورد حمله قرار نگیرند.
طبیعی بود که امام حسین علیه السلام خانواده خود را به همراه ببرند. چون هر کسی که از جانش در خطر باشد و از شهر خود دور شود، به این فکر میکند که شاید خانوادهام دور از من در خطر بیفتند. پس همراه بردن خانواده امری عادی است.
در مرحله بعد مردم کوفه از امام حسین علیه درخواست کردند که به کوفه بروند. در اینجا هم امام که خانواده خود را از مدینه آورده بودند، همراه با آنها از مکه خارج شدند تا به کوفه بروند. در این شرایط هم داشتند به شهری میرفتند که مردم آنجا نامههای زیادی فرستاده بودند و از امام درخواست حضورشان را کرده بودند. پس جان خانواده در کوفه باید امن میبود.
دشمن اجازه رفتن خانواده امام را نداد
این ماجرا برای ابتدای امر بود. در برههای دیگر که خطر احساس شد، چرا باز هم زنان و کودکان همراه امام بودند؟
در آن موقعیت هم اصلاً دشمن اجازه نداد که امام حسین علیه السلام زنان و کودکان خود را از خود جدا کنند. در موقعیتی که لشکر حر بن یزید مراقب آن حضرت بود وقتی وارد کربلا شدند و موضوع جنگ قطعی بود، باز هم خانواده نمیتوانستند از آن حضرت جدا شوند. حتی امام حسین علیه السلام فرمودند که بگذارند از آن سرزمین بروند، ولی آنها اجازه نمیدادند.
در اینجا باید به یک نکته مهم توجه شود، اینکه حضور زنان و کودکان در حادثه کربلا باعث شده کربلا به یک نمونه کوچک ولی جامع از یک جامعه تبدیل بشود. یعنی شما برای هر امری میتوانید یک الگو در کربلا پیدا کنید. از کودک شیرخوار، کودک سه ساله، نوجوان، جوان، زن، مادر شیرده، برادر، خواهر، دوست، همراه، پیرمرد و هر شخصیت دیگری یک الگو در کربلا داریم. گویا امام حسین علیه السلام بر این بنا داشتهاند که سطح این درگیری و نبرد را از یک جنگ فردی بالاتر برده و به خانواده و جامعه تعمیم بدهند و آن را در کنار مؤلفههای فرهنگی، به سطح تمدنی برسانند.
اما این کار هزینه بالایی داشت.
همین طور است. کار بزرگ، هزینه بزرگی هم میطلبد.
نمایش رذالت یزیدیان با حضور زنان و کودکان در کربلا
این کار حتی برای لشکر یزید هم هزینه بالایی داشت.
درست است. چون یزید فقط در مقابل امام حسین علیه السلام نایستاد و تنها آن حضرت را به شهادت نرساند؛ بلکه او حتی به زنان و کودکان و پیران هم رحم نکرد. این موضوع وقتی بهتر درک میشود که ما یک ترور عادی را در نظر بگیریم.
به عنوان مثال وقتی معاویه امام حسن مجتبی علیه السلام را به شهادت رساند، سطح درگیری نسبت به عاشورا پایینتر بود. پس هزینه کمتری برای معاویه داشت.
اما وقتی کار به عاشورا کشیده شد، یزید نیروهای خود را فرستاد تا امام حسین علیه السلام را در شرایطی به شهادت برساند که زنان و کودکان هم همراه آن حضرت هستند، آن هم در یک بیابان خشک و بیآب، آن هم در شرایط تشنگی و در حالی که آب را به روی آنها بستهاند. این لشکر امام حسین علیه السلام حتی بیمار هم داشت، حتی کودک شیرخواره هم داشت. حتی پیرمرد هم داشت. همه اینها هزینه جنگ برای یزید را بالا برد.
همه این موارد یعنی حضور زنان، کودکان، پیرمردان، بیمار، نوزاد شیرخواره و ... موجب میشود هزینه جنگ برای یزید بالا برود و قیام عاشورا در تاریخ پررنگتر جلوه کند.
چرا زنان تا کربلا رفتند؟
با این وجود باز هم میخواهیم بدانیم آیا نمیشد از برههای که امام حسین علیه السلام متوجه شدند جنگ حتمی است، زنان و کودکان را از میدان جنگ دور کنند؟
این اتفاق ممکن نبود. چون وقتی امام حسین علیه السلام از مکه بیرون آمدند تا به کوفه بروند، ظاهر حرکت هجرت است و اصلاً جنگی در کار نیست. در ادامه حرکت کاروان باز هم جنگی در کار نبود تا وقتی که لشکر حر بن یزید به امام حسین علیه السلام رسید.
در این میان آیا امام حسین علیه السلام خواستند زنان و کودکان را از معرکه دور کنند؟
بله. آن حضرت به لشکر دشمن فرمودند که بگذارند زنان و کودکان از صحرا بروند. اما آنها اجازه ندادند. البته همان طور که اشاره شد همین حضور زنان و کودکان ظرفیتهایی ایجاد کرد که آن را به حادثهای درسآموز تبدیل کرده است.
بعد جدیدی از واقعه جانسوز عاشورا
یعنی حضور زنان و کودکان در کربلا، بعد جدیدی به آن داده است؟
همین طور است. شما وقتی جنگی را مرور میکنید که در دو طرف مردان با هم درگیر شدهاند، میتوانید ابعاد را متوجه شوید. ولی وقتی یک زن در میان میآید، بعد جدیدی به جنگ اضافه میشود. بعدی که با حضور هیچ مردی امکان ایجاد نداشت. چون سؤالی به وجود میآید مبنی بر که یک زن با آن ظرافتهای زنانه، با آن روحیه لطیف مخصوص به خود وضعیت جسمانی چطور در وسط معرکه جنگ گرفتار شده و چه اتفاقی برایش افتاده است. به هر حال جنگ با زنان همخوانی ندارد و ایجاد سؤال میکند، تا جایی که پرده از جنایتی عظیم برمیدارد.
با این توضیحات آیا میتوان این طور نتیجه گرفت که حضور زنان و کودکان در کربلا، درک ما را از آن فاجعه عظیم بالاتر برده است؟
بله. اگر زنان و کودکان در کربلا حضور نداشتند اوج شقاوت و سیاهی یزید مشخص نمیشد. اگر آنها نبودند، ما امروز این طور به شهادت امام حسین علیه السلام نگاه میگردیم که یک نبردی به وجود آمده است، در این میان تعداد لشکر باطل بیشتر بود و درنهایت طرف حق کشته شد. ولی وقتی زن و بچه را در همین میدان میبینیم و افرادی را مشاهده میکنیم که در مقابل چشم همین زنان و کودکان حاضر میشوند مردان آنها را بکشند، گردنهایشان را بزنند و سرهایشان را بر روی نیزه کنند، و یا بدنهای آنها را قطعهقطعه کنند، متوجه اوج جنایت میشویم. چون حتی بیغیرتترین و رذلترین افراد هم حاضر نمیشوند جلوی چشم زن و بچه فردی، او را آزار بدهند.
بستن آب بر روی زنان و کودکان
در عین حال در ماجرای بستن آب هم این فاجعه بعد دیگری از خود را نشان میدهد.
درست است که وقتی لشکری آب را بر روی لشکر مقابل میبندد، به او ظلم بزرگی کرده است. این را در اسلام نداریم. ولی وقتی همین موضوع بستن آب مطرح میشود و لشکر یزید آب را بر روی کودک شش ماهه میبندد، به زن شیرده اجازه آب خوردن نمیدهد، به کودکان سه ساله و پنج ساله در آب خوردن رحم نمیکند و زنانی را مورد ظلم قرار میدهد که اصلاً سنخیتی با موضوع جنگ ندارند، بعد جنایت آن بیشتر معلوم میشود.
حضرت زینب سلامالله علیها، پیامرسان کربلا بودند
چقدر حضور زنان در کربلا در پیامرسانی آن واقعه عظیم مؤثر بود؟
همین زنان بودند که وقتی از کربلا به عنوان اسیر به کوفه و شام برده شدند و بعدها به مدینه برگشتند، پیام کربلا را به تاریخ ابلاغ کردند. اگر شخصیتهایی مانند حضرت زینب سلامالله علیها نبودند و نمیگفتند که چه فاجعه خونینی در کربلا روی داد، امروز از آن واقعه و درسهای آن اطلاع کمی داشتیم و یا شاید به کلی در تاریخ محو میشد.
درک دشمنان از رذالت یزید
درست است که بستن آب بر روی زنان و کودکان و حمله به مردان آنها کار فجیعی است. اما آیا در آن روز عاشورا کسی از لشکر عمر بن سعد متوجه اوج این جنایت نشد؟
در روز عاشورا که لشکر سی و پنج هزار نفری عمر بن سعد مقابل امام حسین علیه السلام صف بستند و به آن حضرت حمله کردند، در شرایطی بودند که وعده طلا و پول زیادی گرفته بودند. آنها در عین حال مردم کوردلی بودند و این صفت خود را در دوران حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام هم نشان داده بودند.
با این وجود حضور زنان در لشکر امام حسین علیه السلام تا اندازهای بر روحیه آنها مؤثر واقع شد. چون حتی در صبح عاشورا حدود 15 نفر از لشکر عمر بن سعد به امام حسین علیه السلام پیوستند.
چرا؟
احتمال دارد که حضور زنان و کودکان موجب تغییر عقیده آنها شده باشد. چون به هر حال میدیدند که دارند با مردی میجنگند که زن و کودک را به همراه خود دارد و شاید از اینجا متوجه بزرگی ظلم شده بودند.