به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام سیدعلی موسوی در دوره معرفتی تشکیلاتی اسلام ناب با بیان اینکه حرکت انقلاب اسلامی ما یک تفاوت ویژه با جریانهای اسلامگرای جهان دارد، گفت: این حرکتها اکثرا در مقابله با دولتهای چپ بودند و شعارهای نزدیک به جریان آمریکا داشتند ولی ما در مقابل یک حکومت آمریکایی و جریان امپریالیستی ایستادیم.
وی ادامه داد: بعد از جنگ عده ای که تفکرات نزدیک به چپ داشتند به بنبست رسیدند و جریان دیگری از داخل جریان خط امامی بیرون آمد که اصلاحطلبان نام گرفتند. آنها نه اینکه به سیاستهای اقتصادی آقای هاشمی نقد داشته باشند بلکه نقد آنها از منظر سیاسی بود و به دنبال تفکرات لیبرالی بودند. دیگر دیده نمیشد از جریان خط امامی صدایی برای عدالت بلند شود. در دوره اول خاتمی عمده مشکل جریان حزباللهی این بود که شما یک شعار آزادی را در دست گرفتهاید که در راستای مخالفت با تمام اعتقادات دینی ماست، درست هم میگفتند. اما وقتی در این رویارویی یک عده شعار میدهند آزادی بله و یک عده نه معلوم است کدام شعار غلبه پیدا میکند.
موسوی گفت: معادله در دولت دوم آقای خاتمی برگشت. یک طیف از جریان حزباللهی بیرون آمد که این آزادی و لیبرالیسم را نتیجه یک تفکر سرمایهداری میدانست و در مقابل آن گفتمان عدالت را مطرح کرد. جنبش عدالتخواه دانشجویی در میانه همین اتفاقات توانست پا بگیرد. ورق برگشت چون توانستیم از یک موضع دفاعی به یک موضع هجومی برسیم و جریان حزباللهی توانست طرف مقابل را به چالش بکشد.
وی بیان کرد: در دوران دبیری آقای روحانی در شورایعالی امنیت ملی جنبش عدالتخواه به مسئله هستهای حساس شدند، در یکی از دانشگاهها دانشجویان عدالتخواه به آقای روحانی اعتراض کردند که باعث شوکه شدن ایشان شد چون فکر نمیکردند خارج از جلسات شورا اعتراضی به تصمیمات صورت گیرد یا بازخواست شوند.بعد از روی کار آمدن دولت آقای احمدینژاد جنبش عدالتخواه دچار بیهویتی شد. با این استدلال که یک دولت مدعی عدالتخواهی راس کار است، ما چهکارهایم؟
موسوی گفت: شما وقتی به بنبست میرسید باید دوباره نگاه کنید. اگر به عدالتخواهی با ایده افشاگری نگاه کنید این جریان به بنبست رسیده. با این ایده امکان حل مسئله نیست و نهایتا موج سازی برای زدن یک فرد است که البته شاید حقش هم باشد. ایده عدالتخواهی بعد از ۸۸ قدرت جدیدی گرفت و ادبیات جدیدی خلق شد که مسئله آن مردم بود. محور اصلی که در این چهارچوب موجود است مسئله انحصار است.انحصار سرمایهداری و انحصار دولتی را مانع رشد مردم میداند. هدف نهایی این است که ما به پیشرفت برسیم. البته پیشرفت به معنی رشد و رسیدن انسان به قله کمال است و مقدمه آن عدالت است. ما یک دشمن واحد داریم در دنیا. این دشمن میخواهد لیبرالیسم و سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی را زیر یوغ خود ببرد و آن نظام سرمایه داری است.
وی در پایان گفت: باید دیگری خودمان را بشناسیم. دیگری ما الآن آن نظام سرمایهداری است. اگر الآن درگیر مسئله حجاب هستید عاملش نظام سرمایهداری است. چه کسی میگوید سرمایه داری عامل رونق است.در هر جا سرمایه دار ها حاکم میشوند یک تراست تشکیل میدهند و ثروت را دست خودشان نگه میدارند و انحصار ایجاد میکنند. ایده عدالت مخالف این انحصار است، مخالف این است که سرمایه در قلهای جمع شود، در ایده عدالت مردم نیز باید سرمایه داشته باشند.