به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، فقدان و وداع با عزیزان سخت است و اعضای خانواده و نزدیکان شخص نمیتوانند این وداع را به راحتی بپذیرند. شاید یکی از دلایل سخت بودن و باورپذیر نبودن این فقدان و وداع از طرف بازماندگان علاوه بر خلاء احساسی و عاطفی ایجاد شده این است که دیگر خاطرات مشترک جدیدی بین آنها و عزیزشان شکل نخواهد گرفت و باید به خاطرات گذشته و جای خالی کنونی بسنده کنند.
با فقدان یک عزیز مرور خاطرات گذشته شیرین میشود اما به مرور این شیرینی به تلخی امکان نداشتن خاطرات جدید میگراید، این شیرینی به حسرت تبدیل میشود؛ حسرت قدر ندانستن و کوتاهی کردن و حسرتهای متعدد دیگر.
هر چه یک عزیز چشم از جهان فروبسته دایره وسیعتری از ارتباطات داشته باشد، این شیرینی و تلخی و حسرتهای متعدد بیشتر و بیشتر میشود.
آتیلا پسیانی چنین عزیزی بود. آتیلا پسیانی شخصیتی بود که نه تنها خانواده و دوستان نزدیکش که بسیاری از مخاطبان و علاقهمندان به تئاتر، سینما و تلویزیون با او خاطره داشتند؛ شاید جنس خاطراتشان با نزدیکان آتیلا پسیانی متفاوت باشد اما خاطراتی فراموش نشدنی از نقشآفرینیهای به یاد ماندنی او در یادشان ماندگار است، اویی که بیش از نیم قرن در عرصه هنر ایران حضور پیدا کرد و درخشید.
مگر میشود لبخند و انرژی آتیلا پسیانی را فراموش کرد، مگر میشود چهره کاریزماتیک و نگاه نافذ او را از خاطر برد.
آتیلا پسیانی فقط یک بازیگر و کارگردان تئاتر یا بازیگر سینما و تلویزیون نبود بلکه تمامی حرکات و رفتارهای او منحصر به فرد بود و همین ویژگیهای شخصیتی، او را به چهرهای شناخته شده تبدیل کرد که برخی بسیار دوستش داشتند و برخی در نقطه مقابل او قرار میگرفتند و سعی در تخریبش داشتند.
آتیلا پسیانی هیچگاه به دنبال این نبود که نظر مثبت همگان را به خود جلب کند زیرا همیشه معتقد بود و میگفت «اگه همه ازت تعریف کردن بدون یه جای کار میلنگه»، این جملهای بود که همیشه میگفت و در مراسم بزرگداشت خود، که آخرین حضور او در میان جمع دوستدارانش بود، هم محمد چرمشیر این جمله را گفت و هم آتیلا پسیانی.
رکگویی آتیلا پسیانی هیچگاه فراموششدنی نیست، کمتر چهرهای را میتوان پیدا کرد که همچون آتیلا پسیانی با صداقت، رک و روراست، حرفش را بزند. اهل تملق و چاپلوسی نبود، اگر از فردی یا اثر هنری خوشش میآمد به زبان میآورد و اگر خلاف این بود به راحتی نظر خود را میگفت.
آتیلا پسیانی برای خوشایند هیچکس حرف و رفتار خود را تغییر نداد.
مگر میشود استمرار آتیلا پسیانی را بر خط فکری و روش کاری خود در تئاتر فراموش کرد، به معنای واقعی کلام مردی بود که روی حرف خود ایستاد و همیشه حرف از تئاتر تجربی زد و در این عرصه کار کرد. برخی تئاتر تجربی او را نقد میکردند و حتی میکوبیدند اما آتیلا پسیانی لحظهای تردید نکرد و آنقدر به کار خود باور داشت و ممارست به خرج داد که جایگاهی انکارناپذیر در تئاتر ایران و تئاتر تجربی ایران به خود اختصاص داد.
در مراسم بزرگداشت خودش گفت که «وقتی گروه تئاتر «بازی» شروع به فعالیت کرد هیچ گروهی کار تجربی نمیکرد. خیلی فحش و ناسزا شنیدیم و الان خیلی خوشحالم که تعداد زیادی گروههای تئاتر تجربی در حال فعالیت هستند.»
مگر میشود دغدغه آتیلا را نسبت به هنرمندان نسلهای بعد خود نادیده گرفت که همگی حرفی برای گفتن داشتند و حالا نامی آشنا در عرصه تئاتر ایرانزمین هستند؛ امیررضا کوهستانی، همایون غنیزاده، علیاصغر دشتی، آروند دشتآرای، رضا گوران، جابر رمضانی و نقشآفرینیهایی که در آثار آنها داشت خاطرهای زیبا و جذاب رقم زد. نه تنها از کارگردانهای نسلهای بعد از خود که از بازیگران جوان و کارشان حمایت میکرد و دوستشان داشت و این دوستداشتن و رابطه صمیمانه دوطرفه بود، دوستشان داشت و دوستش داشتند و دارند افرادی نظیر نوید محمدزاده، صابر ابر، هوتن شکیبا، بهرام افشاری، نوید جهانزاده و ….
آتیلا پسیانی عاشق بازی و اسباببازی بود و همیشه به این نکته اشاره میکرد و انرژی فراموش نشدنی اش تأکید بر کودک درون شاداب او داشت.
همه از هنرمند گرفته یا مخاطب و خبرنگار، به خاطر دارند که آتیلا پسیانی حساسیت زیادی روی روشن نبودن و استفاده نکردن از تلفن همراه در سالن تئاتر داشت. در آثاری که کارگردانی میکرد همیشه قبل از شروع اجرا به مخاطبان میگفت «تلفن همراه خود را خاموش کنید یا روی حالت پرواز بگذارید»، اگر هم بازیگر اثری بود و حتی در حین اجرای نمایش با مخاطبی مواجه میشد که از تلفن همراه خود استفاده میکند، واکنش نشان میداد.
آتیلا پسیانی هیچوقت علاقهمند به عکس گرفتن نبود و حتی وقتی مخاطبان و علاقهمندانش برای گرفتن عکس از او درخواست میکردند با لبخندی بر لب میگفت «ببخشید من عکس نمیگیرم».
آتیلا پسیانی عاشق فوتبال و تیم استقلال بود و به غیر از مواقعی که به عنوان بازیگر روی صحنه بود، کمتر پیش میآمد بازیهای تیم محبوبش را از دست بدهد. همیشه با طرفداران تیمهای حریف با انرژی و پرشور بحث و کلکل میکرد.
اهل سخنرانی و حضور در مراسم نبود و فقط در مراسمی شرکت میکرد که به عنوان بزرگداشتی برای دوستان و رفقایش برگزار میشد. جمله آتیلا پسیانی در بزرگداشت دوست قدیمیاش حسین محباهری، در تالار هنر فراموش نمیشود که با طنز و شوخی گفت «یه زمانی حال تئاتر خیلی خوب بود و اینقدر دکتر نداشت ولی الان حالش خیلی خراب شده که این همه دکتر تو تئاتر هست».
آتیلا پسیانی زیاد اهل مصاحبه و گفتگوی رسانهای هم نبود و به ندرت گفتگوهای اختصاصی با رسانهها داشت و بیشترین صحبتهای رسانهای او مربوط به نشستهای خبری آثاری است که کارگردانی کرده و به صحنه برده است.
پسیانی همیشه اهل شوخی و خنده بود و با او بودن لحظات خوبی را به همراه داشت. وقتی میخندید چهرهاش شبیه کودکی پر شر و شور میشد.
آتیلا پسیانی چهرهای بود با نقاط قوت و ضعف، مانند آدمهای دیگر، اما شخصیتی تأثیرگذار در حوزه کاری خود یعنی عرصه بازیگری به ویژه بازیگری و کارگردانی در تئاتر و همچنین در زندگی و ارتباط با دیگران بود.
آتیلا پسیانی با زیست و رفتارش به نسلهای بعد از خود این ویژگی مهم را منتقل کرد که پای اعتقاد و باور خود در تئاتر بایستند و غرضورزیها، تقابلها و حتی ناسزاها را نادیده بگیرند.
آخرین چهرهای که آتیلا پسیانی در قاب تصاویر از خود به ثبت رساند متعلق به مراسم بزرگداشتش بود؛ وقتی حاضران او را با بدنی لاغر و تکیده دیدند قلبشان به درد آمد اما چهره پرانرژی و خندان او حال و هوای همه را تغییر داد. مگر میشود آن چهره پرانرژی و لبخند آتیلا پسیانی را فراموش کرد.
آتیلای پسیانی؛ مردی که پای حرف و فکر خود ایستادی و پایدار و ماندگار شدی، یادت همیشه گرامی است و جایت بسیار خالی.