گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه قربانی رضوان؛ تعجب اهالی رسانه بعد از دیدن سالنهای خالی و سوت و کور محل برگزاری سی و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان زمانی بیشتر شد که متوجه شدیم خبری از نشست پرسش و پاسخ در سالنهایی که اکران ویژه اهالی رسانه داشتند نیست؛ تنها اکران و بعد خدانگهدار!
بی نظمی در برنامه ریزی اکران و نشستها تا جایی بود که اکثر خبرنگاران بعد از پوشش اولین نشست پرسش و پاسخ توسط خود روابط عمومی جشنواره که در صبح بدون اطلاع اهالی رسانه برگزار شده بود متوجه شدند نشستی برگزار شده است. سوال دیروز اکثر خبرنگاران این بود که چرا برنامه زمانی و مکانی نشستهای پرسش و پاسخ با برنامه زمانی اکران سینماهای ویژه اهالی رسانه هماهنگی ندارد. نشست پرسش و پاسخ فیلم «خیابان ملک» درحالی ساعت ۱۰:۴۵ دقیقه صبح در پردیس سینمایی ساحل برگزار شد که اکران این فیلم برای اهالی رسانه ساعت ۱۴ همان روز در سینما سوره حوزه هنری اعلام شده بود.
اطلاع رسانی ضعیف این جشنواره از ساعت و مکان برگزاری رویدادها در روز اول جشنواره دلسرد کننده بود. بنا به اعلام مسئولین در این دوره از جشنواره قرار بر برگزاری چهار کارگاه رایگان برای علاقمندان به فیلمسازی بود. کارگاه روز اول، کارگاه «یافتن بهترین میزانسن برای مفهوم سکانس» ساعت ۹ صبح برگزار شد درحالی که سایت جشنواره ساعت ۹:۴۵ دقیقه خبر برنامه نشستها و کارگاههای آموزشی را اعلام کرد. درواقع ۴۵ دقیقه این کارگاه سپری شده بود که اهالی رسانه متوجه زمان و مکان برگزاری آن شدند.
سوت و کور!
کاش حداقل مسئولین برگزاری جشنواره برای حفظ ظاهر و رصد اهالی رسانه فکری به حال محل اکران فیلم ویژه خبرنگاران را داشتند. سالن سوره حوزه هنری تنها با چند پوستر کوچک و ریسههایی با نماد پروانه آراسته شده بود. اگر کارت شناسایی با گردن آویزهای قرمز مخصوص اهالی رسانه نبود کسی نمیدانست در این سالن جشنوارهای آن هم از جنس بین المللی برپا است.
طبق جدول اعلامی از سوی روابط عمومی سی و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان در روز اول چهار فیلم اکران شدند؛ فیلم «یک تکه ابر» ساخته علی قوی تن، «خیابان ملک» ساخته احسان سلطانیان، «ماجراهایی در سرزمین آشا» از کشور کانادا، پویانمایی «کارآگاه چیرب و کندوی طلایی» از کشور روسیه.
فیلمنامهای که نبود!
چراغ جشنواره سی و پنجم با فیلم «یک تکه ابر» روشن شد. فیلمی که قرار بود بومی باشد و روایتگر داستانی که در یک بوم خاص زندگی میکنند. فیلم تلاش داشت تا در قالب رویاهای یک کودک مسائل اجتماعی و خانوادگی را مطرح کند، اما باز هم گرفتار مشکل اساسی شد که گریبان سینمای کودک و نوجوان را سالهاست گرفته؛ ضعف فیلمنامه. مخاطب این فیلم کودکان بودند، اما آنقدر متن فیلمنامه که اگر بتوان به آن فیلمنامه گفت، ضعیف بود که پس از اکران فیلم، اهالی رسانه هم از گنگ بودن بسیاری از سکانسها صحبت میکردند. فیلمنامه ضعیف، بازیهای سطحی که غیرقابل قبول برای نمایش و عرضه در یک جشنواره در سطح بین االمللی است از این فیلم تنها چند تکه سکانس ساخته بود.
فیلم «خانه ملک» با یک تیتراژ خلاقانه به یاد کیومرث پوراحمد حال خوبی به دومین اکران داد. این فیلم تلاش داشت تا مفاهیم زیادی همچون علاقه به خانواده، ضرورت احترام کودکان به بزرگترها و مفاهیمی از این دست را منتقل کند. اگرچه تا حدودی سازنده به این اهداف هم رسید، اما کار کودک نیاز به ظرافتهای هنری دارد. نویسنده فیلم برای رساندن چندین مفهوم دچار عجله در تمامی سکانسها شده بود. دو کودکی که تصمیم میگیرند به خیابان ملک که خانه پدربزرگ شان آنجاست بروند تا ظرف غذای ناهارش را به او برسانند. حالا در این مسیر همه ناجی این دو کودک میشوند. از مامور متصدی فروش بلیت مترو که کمک میکند بچهها سوار مترو شوند تا دختر دانشجویی که دانشگاهش دیر شده، اما میایستد تا به بچهها کمک کند. «خانه ملک» پر بود از قضا ها. مامور متصدی فروش بلیت به بچهها کمک میکند و از قضا در راه برگشت به خانه با خانمی مواجه میشود که دنبال دو کودک است که گم شده اند. از قضا مامور میایستد و به زن نگران که دنبال دو کودکی میگردد میگوید که چند دقیقه پیش به آنها کمک کرده تا پیش پدربزرگشان بروند.
کودکان امروزی بسیار باهوش و نکته سنج هستند. عجله در به سرانجام رساندن داستان نه تنها به فیلمنامه ریتم نمیدهد که آن را حوصله سر برتر و بی منطق میکند. «خانه ملک» اگرچه در فیلمنامه ضعف داشت، اما بازیگران توانسته بودند به خوبی از عهده ایفای نقش خود بربیایند.
سپاس که در جشنواره ما حضور یافتید
«ماجراهایی در سرزمین آشا» از کشور کانادا بارقههای امید را در دل روشن کرد. با اکران این فیلم بود که حس شد جشنوارهای برای کودکان درحال برگزاری است که میتوان نام جشنواره به او داد. «ماجراهایی در سرزمین آشا» تلفیق دقیق و ظریفی از نمادها، افسانهها و نمایش ظریف مرز خیال و واقعیت بود. پسری که با یک بیماری پوستی دست و پنجه نرم میکند با آشا دختر سرخپوست همراه میشود تا به او کمک کند پدر و مادرش را پیدا کند. فیلمنامهای دقیق بی آنکه اهدافش از ساخت فیلم را فریاد بزند تنها با نماد و تکیه بر زیرمتنها پیش میرود. حفاظت از محیط زیست، مفهوم شجاعت، کمک به دیگران، مبارزه با نژاد پرستی از مفاهیمی بود که در «ماجراهای سرزمین آشا» به ظرافت نشان داده شد. بازیهای بی نظیر، کادربندیهای بی نقص، تصویر و صوت بومی کنار یکدیگر قرار گرفتند تا ما شاهد یک اثر فاخر که واقعا مخصوص کودک و نوجوان است باشیم. نمایش مفاهیم اخلاقی در هر سکانس این فیلم به ظرافت اجرا شده بود. سکانسی از فیلم که پسرک و دختر سرخپوست ستاره دنباله داری را در آسمان میبینند هر دو چشم هایشان را میبندند و آرزو میکنند. پسرک از دختر میپرسد چه آرزویی کرده است و دختر در پاسخ میگوید: «آرزو کردم سلامتیت رو به دست بیاری. تو چه آرزویی کردی؟» و پسرک میگوید: «آرزو کردم پدرت رو پیدا کنی». همین دیالوگ کوتاه پر بود از مفاهیم اخلاقی که تنها در یک گفتگوی ساده کودکانه رد و بدل شد.
روز اول سی و پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان با تمام اتفاقات خود به پایان رسید و باید منتظر ماند و دید در روزهای پیش رو کدام فیلمها میتوانند امید این جشنواره باشند.